از سردشت تا آبادان با درخت گردو و آبادان یازده ۶۰
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | درخت گردو و آبادان یازده ۶۰ نمایندههای شایسته سینمای جنگ در جشنواره امسال بودند. فیلمهایی برآمده از قصههای کوچک اما دراماتیک حاشیه جنگ. داستانهایی واقعی و آدمهای واقعی. در سرزمینی که یک قرن است واقعیت از هر داستان و افسانهای گیراتر و دراماتیکتر است.
درخت گردو پنجمین فیلم محمدحسین مهدویان است. فیلمسازی که میخواهد بین علایق خاص سینماییاش و سلیقه عامه پل بزند. این وسوسه آنقدر شدید است که به رغم دو فیلم درخشان اولش یعنی ماجرای نیمروز و ایستاده در غبار، در گام سوم لاتاری را ساخت که بر فرهنگ وایرال شده جوانان حاشیه شهر شکل میگرفت و پر بود از نشانههای کلیشهای و پرطرفدار از زندگی آنان.
در ردخون هم مهدویان ترجیح داد که یکی از بزرگترین داستانهای معاصر ایران را با داستانی ملودرامیک مخلوط کند که خب برعکس لاتاری این بار جواب لازم را از بینندهها نگرفت. در درخت گردو روایت پروسواس او از رنج قادر غلامپور ، تماشاگر را تسخیر می کند. فیلمی با تم ملودرامیک از حاشیههای جنگ و با حضور مهران مدیری و پیمان معادی و مینا ساداتی.
با چنین ترکیبی درخت گردو فیلمی به شدت تاثیرگذار و به شدت تلخ و جانکاه است و البته با سویههای واضح ضد جنگ. روایت بمباران شیمیایی روستاهای سردشت در تابستان سال ۱۳۶۶٫ اتفاقی که زندگی خانواده قادر غلامپور با بازی درخشان پیمان معادی را ازآن پس با درد و رنج و تلخکامی همراه کرد. معادی با گریمی هولناک و گیرا در جامه مرد روستایی کرد، بار عظیم تاثیر دراماتیک فیلم را بر دوش دارد.
مردی که میخواهد خود و خانوادهاش را از این گرداب بزرگ رنج و درد نجات دهد. تکنیک مهدویان همچنان در اوج است و توانایی های تکنیکی خودرا یک بار دیگر به رخ می کشد. دوربین او همان ناظر مستند فیلم های اولیه اش است . و فیلمبردار فیلم هم کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام داده است.
تحمل درد و رنجی که خانواده قادر تحمل میکنند گاه از طاقت تماشاگر فزونتر است و خب این میتواند هم نقطه قوت فیلم باشد و هم نقطه آزارنده اش. و یادی هم کنیم از بازی های خوب مهران مدیری و مینا ساداتی و مینو شریفی و گریم درجه یک فیلم . و مهم تر از همه پایان تکان دهنده درخت گردو که نمی گذارد آن همه زجر و غصه طول فیلم به هدر برود و در انتها به ستایشی از دختران شاد سرزمین ما بدل می شود. از حقشان برای زندگی سبکبالانه. درباره این فیلم مهم باز هم خواهیم نوشت.
اما آبادان یازده ۶۰ یکی دیگر از ارجاعات موفق به داستانهای عجیب دوران جنگ است. یکی ازآنها را سال قبل دیدیم. فیلم ۲۳ نفر. آبادان یازده ۶۰ روایت ایستگاه رادیویی نفت آبادان است در دورانی که این شهر در سال اول جنگ تحت محاصره قرار گرفت. کارکنان و گویندگان رادیوی آبادان وظیفه حفظ روحیه مردم شهر را بر عهده گرفتند اما وقتی خبر سقوط خرمشهر میرسد آنها را ناامیدی و وحشت فرا میگیرد. با این حال در چرخشی دلنشین به حرفه سخت خود زیر آتش سنگین دشمن ادامه میدهند.
آبادان یازده ۶۰ در میانه راه کمی از نفس میافتد و درگیر ماجراهای ملایم ملودرامیک میشود و کارگردان هم اجازه میدهد تا پشتوانه سریالسازیاش در تلویزیون زمام کار را دردست بگیرد اما پایان درخشان فیلم این نقص را جبران میکند. کادر بازیگران فیلم نشان میدهد که خوشبخت به یمن تجربه فراوانش در ساخت سریال، اسیر نام ستارهها نشده است و با دقت بازیگران مورد نظر خود را انتخاب کرده است.
علیرضا کمالی، حسن معجونی، ویدا جوان و… شماری از سپاه سبک بازیگران این فیلم هستند که کار خود رابه بهترین شکل ممکن انجام دادهاند. آبادان یازده ۶۰ فیلم گرم و کم ادعایی است که در کنار فیلمهایی مثل ایستاده در غبار، چ، درخت گردو، تنگه ابوقریب و ۲۳ نفر یادگارهایی سینمایی برای نسل آینده باقی خواهند ماند. ارزشها و امتیازات این فیلمها در گذر زمان افزایش هم خواهند یافت. هم درخت گردو و هم آبادان یازده۶۰ در فهرست مدعیان سیمرغ قرار خواهند گرفت.