فراسوی نیل و فرات| واکاوی رویای «اسرائیل بزرگ» نتانیاهو

اظهارات نتانیاهو درباره «مهاجرت داوطلبانه» ساکنان غزه نشاندهنده برنامهای سازمانیافته برای تغییر بافت جمعیتی فلسطین اشغالی است
هفت صبح، حسین فاطمی| اظهارات اخیر «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی در مصاحبه با شبکهi24» » درباره رویای «اسرائیل بزرگ» و مأموریت تاریخی و معنوی او، نهتنها موجی از واکنشهای تند در جهان عرب و منطقه برانگیخت، بلکه پرده از نیات راهبردی عمیقتر تلآویو در قبال معادلات منطقهای برداشت.
این اظهارات که در بحبوحه تنشهای جاری در فلسطین اشغالی، غزه، لبنان و دیگر نقاط منطقه مطرح شد، فراتر از یک موضعگیری سیاسی یا تبلیغاتی، بهعنوان بخشی از یک پروژه کلان توسعهطلبانه تفسیر شده، لذا به جای واکنشهای احساسی جا دارد که به بررسی ابعاد این اظهارات، زمینههای تاریخی و ایدئولوژیک آن و پیامدهایش بر ثبات منطقهای پرداخت.
زمینه تاریخی و ایدئولوژیک «اسرائیل بزرگ»
مفهوم «اسرائیل بزرگ» ریشه در روایتهای توراتی و ایدئولوژی صهیونیسم دینی دارد که از سوی نهادهایی چون «موسسه تورات و زمین» ترویج میشود. این مفهوم که مرزهای ادعایی رژیم صهیونیستی را از رود نیل در مصر تا رود فرات در عراق و سوریه ترسیم میکند، از منظر تاریخی به ایده ادعایی «سرزمین موعود» گره خورده است. این دیدگاه که در گذشته بیشتر در حاشیه جریانهای راست افراطی صهیونیستی مطرح بود، با اظهارات اخیر نتانیاهو به سطح سیاست رسمی رژیم صهیونیستی ارتقا یافته است.
نتانیاهو در مصاحبه خود با تأکید بر «ارتباط عاطفی» و «مأموریت تاریخی و معنوی» خود، آشکارا به این روایت توراتی متوسل شد. این موضعگیری که از سوی «شارون گال» مجری شبکه i24 و عضو سابق حزب راستگرای «یسرائیل بیتنو» با اهدای گردنبندی مزین به نقشه «اسرائیل بزرگ» تقویت شد، نشاندهنده یک تغییر پارادایم در گفتمان رسمی تلآویو است. برخلاف گذشته که چنین اظهاراتی به وزرای افراطی کابینه مانند «بزالل اسموتریچ» یا «ایتمار بنگویر» محدود میشد، تأیید صریح نتانیاهو از این ایده، آن را به خطمشی رسمی رژیم تبدیل کرده است.
این تغییر گفتمانی نهتنها به معنای پذیرش رسمی ایدئولوژی صهیونیسم دینی است، بلکه میتواند نشانهای از تلاش نتانیاهو برای جلب حمایت جریانهای راستگرای داخلی و هواداران مسیحی صهیونیست در غرب، بهویژه در ایالات متحده باشد. با این حال، این موضعگیری در شرایطی مطرح شده که رژیم صهیونیستی با چالشهای داخلی ازجمله بحران سیاسی و انزوای بینالمللی بهدلیل تجاوزات مستمر به غزه و کرانه باختری، مواجه است.
اسرائیل بزرگ؛ توهم یا طرح؟
اظهارات نتانیاهو درباره «اسرائیل بزرگ» و مذاکره با «کشورهای متعدد» برای اسکان فلسطینیها، بهعنوان بخشی از طرحی برای «مهاجرت داوطلبانه» ساکنان غزه، واکنشهای تندی را در جهان عرب برانگیخت. این اظهارات که با سیاستهای میدانی رژیم صهیونیستی، ازجمله گسترش شهرکسازی در کرانه باختری و محاصره غزه، همخوانی دارد، بهعنوان تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی کشورهای همسایه، بهویژه اردن و مصر، تلقی شده است.
وزارت امور خارجه اردن این اظهارات را «تحریکآمیز، خطرناک و کاملاً مردود» خواند و آنها را بازتابدهنده بحران داخلی کابینه نتانیاهو و انزوای بینالمللی رژیم صهیونیستی دانست. این واکنش نشاندهنده درک عمیق امان از پیامدهای این اظهارات است، بهویژه با توجه به اینکه نقشه ادعایی «اسرائیل بزرگ» بخشهایی از خاک اردن را نیز دربرمیگیرد. همچنین گروههای فلسطینی، ازجمله جنبش فتح، جبهه مردمی برای آزادسازی فلسطین و جنبش مجاهدین، این اظهارات را بخشی از پروژهای استعماری برای نابودی هویت ملی فلسطین و تهدید موجودیت کشورهای عربی توصیف کردند.
این اظهارات همچنین بهعنوان «سیلی بیدارباش» برای کشورهایی که به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی تمایل دارند، تفسیر شده است. کاربران شبکههای اجتماعی در جهان عرب، این سخنان را نهتنها نشانهای از نیات توسعهطلبانه تلآویو، بلکه هشداری به دولتهای عربی دانستند که خلع سلاح گروههای مقاومت، ازجمله حماس، حزبالله و جنبش جهاد اسلامی، میتواند راه را برای پیشبرد این پروژه هموار کند.
کریدور داوود و معادلات ژئوپلیتیک
یکی از جنبههای کمتر مورد توجه قرار گرفته اما کلیدی در اظهارات نتانیاهو، اشاره به مذاکرات با «کشورهای متعدد» برای اسکان فلسطینیهاست که میتواند به پروژه «کریدور داوود» مرتبط باشد. این کریدور که بهعنوان بخشی از طرحهای ژئوپلیتیکی برای اتصال مناطق تحت کنترل رژیم صهیونیستی به خلیجفارس از طریق خاک اردن و عربستان سعودی مطرح شده، نهتنها بهدنبال تغییر نقشه جمعیتی فلسطین است، بلکه میتواند معادلات اقتصادی و سیاسی منطقه را نیز دگرگون کند.
این طرح که با حمایت ضمنی برخی قدرتهای غربی همراه بوده، بهعنوان تلاشی برای تضعیف محور مقاومت و تقویت نفوذ رژیم صهیونیستی در منطقه تفسیر میشود. اظهارات نتانیاهو درباره «مهاجرت داوطلبانه» ساکنان غزه که با مقایسه با مهاجرتهای اجباری در جنگهای سوریه، اوکراین و افغانستان مطرح شد، نشاندهنده برنامهای سازمانیافته برای تغییر بافت جمعیتی فلسطین اشغالی است. این طرح که بهنوعی بازتابدهنده طرح «معامله قرن» دونالد ترامپ است، با هدف حذف مسئله فلسطین از معادلات منطقهای و مشروعیتبخشی به اشغالگری رژیم صهیونیستی دنبال میشود.
اولویت مقاومت و ضرورت اتحاد عربی
گروههای مقاومت فلسطینی و منطقهای، ازجمله حماس، جنبش جهاد اسلامی و حزبالله لبنان، بهعنوان خط مقدم مقابله با پروژه «اسرائیل بزرگ» این اظهارات را محکوم کرده و خواستار اتحاد عربی و اسلامی برای مقابله با این تهدید شدند. جنبش فتح تأکید کرد که این اظهارات نهتنها مسئله فلسطین، بلکه امنیت ملی همه کشورهای عربی را هدف گرفته است. جبهه مردمی برای آزادسازی فلسطین نیز هشدار داد که تضعیف مقاومت، ازجمله خلع سلاح گروههای فلسطینی و لبنانی، به معنای باز کردن راه برای پیشبرد طرحهای توسعهطلبانه رژیم صهیونیستی است.
این واکنشها نشاندهنده آگاهی فزاینده گروههای مقاومت از ابعاد استراتژیک اظهارات نتانیاهو است. آنها خواستار بازنگری در سیاستهای برخی دولتهای عربی، بهویژه آنهایی که به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی تمایل دارند، شدند. جنبش الاحرار فلسطین نیز با درخواست برگزاری نشست فوری اتحادیه عرب، بر لزوم اقدامات عملی برای توقف این طرحها تأکید کرد.
آینده مبهم در پس یک رویای خطرناک
اظهارات نتانیاهو، هرچند در ظاهر بهعنوان یک موضعگیری ایدئولوژیک مطرح شده، اما در عمل پیامدهای عمیقی برای ثبات منطقهای و روابط بینالمللی رژیم صهیونیستی خواهد داشت. از یک سو، این اظهارات میتواند به انزوای بیشتر تلآویو در عرصه جهانی منجر شود، بهویژه در شرایطی که جامعه بینالمللی بهدلیل تجاوزات مستمر به غزه و کرانه باختری، فشارهای فزایندهای بر این رژیم وارد میکند. از سوی دیگر، حمایت ضمنی برخی قدرتهای غربی، بهویژه ایالات متحده از طرحهای توسعهطلبانه رژیم صهیونیستی، میتواند به تداوم این سیاستها دامن بزند.
برای کشورهای منطقه، بهویژه اردن، مصر و عراق، که مستقیماً در نقشه ادعایی «اسرائیل بزرگ» قرار دارند، این اظهارات هشداری جدی است. واکنش فوری اردن و محکومیت صریح این اظهارات، نشاندهنده درک این تهدید است اما کافی نیست. تشکیل یک جبهه متحد عربی و اسلامی با محوریت حمایت از مقاومت فلسطینی و توقف محاصره غزه، میتواند بهعنوان یک راهبرد موثر برای مقابله با این پروژه عمل کند.
در نهایت، رویای «اسرائیل بزرگ» نتانیاهو نهتنها یک چالش برای فلسطین و کشورهای همسایه، بلکه آزمونی برای وحدت و همبستگی جهان عرب است. تداوم سکوت یا ضعف در برابر این تهدید، میتواند به پیشبرد اهداف توسعهطلبانه رژیم صهیونیستی منجر شود. با این حال، هوشیاری گروههای مقاومت و واکنشهای مردمی در شبکههای اجتماعی نشاندهنده پتانسیل بالای منطقه برای مقابله با این طرحهاست، مشروط بر اینکه این واکنشها از سطح محکومیت کلامی به اقدامات عملی و هماهنگ ارتقا یابد.