برلین شریک دیروز؛ منتقد سیاسی امروز

بخش عمده صنعت ایران با همکاری آلمانها شکل گرفت اما سیاست خارجی نادرست، این فرصت را از بین برد
هفت صبح، آمنه سادات موسوی| دانشآموخته اقتصاد است اما بیشترین تجارب شغلیاش در دستگاه سیاست خارجی کشور رقم خورده است. میگوید: «برای جذب سرمایهگذاری خارجی باید دست به ایجاد تغییراتی اساسی در سیاست خارجی کشور و سیاست نگاه به غرب و شرق داشته باشیم و بعد هم سیاست داخلی ایران را براساس نگاه به آینده و با درنظرگیری منافع و مصالح کشور تنظیم کنیم چرا که در غیر اینصورت نمیتوانیم راهی از پیش ببریم.»
علی ماجدی که سالها در مقام سفیر در کشورهای برزیل، ژاپن و آلمان حضور داشته، در کسوت معاون اقتصادی وزارت خارجه، معاون بینالملل وزارت نفت، معاون کل وزارت امور اقتصادی و دارایی و در برههای مشاور اقتصادی نخستوزیر وقت «میرحسین موسوی» فعالیت کرده.
او از جانب وزیر صنایع و معادن دولت اصلاحات «اسحاق جهانگیری» عضو کارگروه مذاکرهکنندگان هستهای ایران در زمینه اقتصاد بود و سالها بعد در بحبوحه امضای توافق جامع هستهای به آلمان رفت و کوشید تا از تجارب خود برای ترغیب تجار و بازرگانان این کشور در ایران استفاده کند که نتیجه آن حضور نمایندگانی از شرکتهای زیمنس، فولکس واگن، BASF و مذاکرات دو پروژه بزرگ در آفاسکرین حوزههای بالادستی نفت ایران بود.
مصاحبه «هفتصبح» با این سفیر پیشین در کشورهای آلمان، ژاپن و برزیل دارای موضوعات مهمی در مقوله «لزوم چرخش در سیاست خارجی و داخلی ایران» است که متن این گفتوگو بدین شرح است:
در دورهای که در آلمان حضور داشتید، حجم مبادلات تجاری تهران و برلین چقدر بود و این آمار در حال حاضر در چه جایگاهی قرار دارد و کاهش صورت گرفته به چه دلایلی بوده است؟
پیش از بازگشت من به ایران، میزان واردات و صادرات ایران و آلمان در حدود 2.5 میلیارد یورو بود و الان حدود 1.6 تا 1.7 میلیارد یورو است یعنی سطح روابط تجاری ما حدود 700 تا 800 میلیون یورو کاهش داشته و تحریمها قطعاً در این روند تاثیرگذار بوده است.
در گذشته مناسبات سیاسی ایران و آلمان تحت تاثیر روابط اقتصادی دو کشور بود و چندان در پیچ و تاب روابط سیاسی ایران و اروپا گرفتار نمیشد اما در زمان جنگ 12 روزه تهران و تلآویو، برلین پیش از دیگر کشورهای اروپایی با حمایت از موضع اسرائیل و با نادیده گرفتن وضعیت مردم ایران، حتی در موضع قدردانی از اقدام تلآویو برآمد؛ موضوعی که برای مردم ایران بسیار دردآور بود.
آلمانیها به دلیل وقایع هلوکاست و عملکردشان در زمان هیتلر و نازیها، همیشه خود را مدیون و بدهکار اسرائیل میدانند و نمیدانم چه زمانی میخواهند به این موضوع خاتمه دهند. اسرائیل همواره نفوذ بسیار زیادی در این کشور داشته و همین نفوذ موجب حذف برخی از چهرههای سیاسی آلمان شد که به ایجاد توازن در سیاستهای خاورمیانهای برلین باور داشتند. جالب است بدانید اسرائیلیها بعد از آمریکا، بیشترین نفوذ را نه در فرانسه و انگلیس بلکه در آلمان دارند و آن هم به دلیل همان موضوعی است که به آن اشاره کردم یعنی هلوکاست.
یعنی افول روابط اقتصادی ایران و آلمان هم تحت تاثیر همان مقوله نفوذ اسرائیل است؟
موضوعات مختلفی در این روند دخیل بودهاند ازجمله مسئله تحریمها. وقایع سال 1401 و شعار آن رویداد یعنی «زن، زندگی، آزادی» هم آن را تحت تاثیر قرار داده است. در دوره وزارت خارجه «آنا بربوک» که از اعضای حزب سبزهای آلمان بود بر میزان تنشهای دو کشور افزوده شد. این وضعیت ناخوشایند با آمدن مجدد ترامپ به قدرت نیز تشدید شد و موجب شده تا تهران و برلین در مسیر ناصوابی قدم بردارند.
روابط ایران و اروپا در ادوار مختلف با فراز و نشیبهای زیادی همراه بوده. یکی از مهمترین این موارد خروج تمامی سفرای اروپایی از ایران بعد از وقایع دادگاه میکونوس بود که البته در دولت اصلاحات و با در پیش گرفتن شعار گفتوگوی تمدنها از سوی خاتمی منجر به بازگشت این سفرا به ایران شد. حالا نیز مناسبات ایران و اروپا تحت تاثیر حمایت از اسرائیل، حمایت تهران از گروههای مقاومت و البته موضوعات مرتبط با پرونده هستهای ایران چندان جالب نیست. این مناسبات میتواند بهبود پیدا کند یا خیر؟
بارها گفتهام که نگاه به شرق برای کشور ما کافی نیست. باید در سیاستهای حوزه دیپلماسی کشور نگاه متوازنی به تمامی کشورهای جهان داشته باشیم؛ یعنی نه به دنبال غربستیزی باشیم و نه شرقستیزی. آمریکاستیزی ما موجب شده که فرصت همکاری و کار با همپیمانان ایالات متحده را از دست بدهیم. با سیاستهای فعلی از پتانسیل برقراری یا ارتقای مناسبات سیاسی و اقتصادی با بیشتر کشورهای جهان محروم میشویم.
اجازه دهید موضوع را به صورت دیگری بیان کنم. تمامی کشورهای جهان تلاش میکنند تا با ارائه طرحهای مزیتی و رقابتی خود به کشورهای مختلف جهان، زمینه سرمایهگذاری یا اجرای پروژههای اقتصادی و تجاری را با کمک و سرمایهگذاری کشورهای دیگر پیش برند.
ما در ایران علاوه بر اینکه به این سیاست و راهبرد بیاعتنا هستیم، فرصتهای بالقوهای که از قِبل موقعیت استراتژیک کشورمان نصیبمان شده را هم از بین میبریم. در مورد همین کشور آلمان، بخش عمده صنعت ایران توسط همین کشور به پیش رفته و همیشه یک نگاه اقتصادی مثبت به کشورمان داشتند. تردیدی در این مورد نداشته باشید اما شرایط بینالمللی و مشکلات ما با آمریکا باید حل و فصل شود تا برلین اقبالی برای افزایش همکاریهای اقتصادی با تهران داشته باشد. اگر یک رابطه عادی با جهان شرق و غرب داشته باشیم، شرایط برای توسعه اقتصادی کشور فراهم میشود و میتوانیم به بهبود وضعیت کشور امیدوار باشیم.
البته ساختار داخلی اقتصادی ایران نیز نیازمند یک بازنگری اساسی است و این موضوع را هم باید در نظر داشته باشیم یعنی هم در خارج از مرزهای کشور باید تغییرات اساسی اعمال کنیم و هم در داخل کشور باید یک بازنگری کلی در سیاستهایمان داشته باشیم تا به آنچه براساس افق 1404 برنامهریزی کرده بودیم، دست پیدا کنیم. در این برنامهریزی باید جزئیات سیاست داخلی و خارجی و الگوهای موردنظر ذکر شود.
باید با اجماع و در نظرگیری خرد جمعی برای آینده ایران وارد عمل شویم و موانعی که موجب شده تا کشور به وضعیت فعلی برسد را از سر راه برداریم. ایران بالقوه کشور بسیار قوی و بهصورت بالفعل کشور ضعیفی است. اینکه تلاش کردهایم سرمایهگذاری منسجمی برای پویایی و توانمندی نیروهای مسلح کشور داشته باشیم بسیار ارزشمند است چرا که عامل بازدارندهای در برابر دشمنان ایران است و باید با قوت ادامه پیدا کند اما این سرمایهگذاری باید در حوزههای دیگر به ویژه حوزه اقتصاد هم انجام میشد.
وضعیت فعلی کشور اجازه ترمیم و ارتقای مناسبات گذشته با آلمانیها را میدهد؟
باید یک خطمشی درست و اصولی را در دستور کار خود قرار دهیم و در سیاستهایمان تغییراتی اعمال کنیم. برجام یکی از آن تغییرات بود که موجب شد کشورهای مختلف برای سرمایهگذاری و حضور در بازار ایران داوطلبانه وارد عمل شوند. در آن زمان برای 3 پروژه ما 12 میلیارد یورو از آلمان جذب سرمایه داشتیم.
پس از حل و فصل اختلافات هستهای ایران و قدرتهای بزرگ توانستیم این میزان از جذب سرمایه را برای کشور داشته باشیم هر چند که با حضور ترامپ به اجرا درنیامد. پس از امضای برجام، تعداد نیروهای زیمنس در تهران به دو برابر رسید یا شرکت بوش که همه فکر میکنند، تنها سازنده لوازم خانگی است در واقع یکی از مهمترین تولیدکنندگان قطعات خودرو در جهان است.
هیچ خودروی اروپایی بیبهره از قطعات شرکت بوش نیست. این شرکت پس از توافق جامع هستهای ایران، دفتر نمایندگی خود را در ایران افتتاح کرد. شرکت BASF که بزرگترین تولیدکننده محصولات شیمیایی در جهان است مذاکرات یک پروژه پنج میلیارد دلاری را با شرکت پتروشیمی خلیجفارس انجام داد. البته مقصر اصلی نیمهکاره ماندن پروژههای ایران ترامپ است اما آیا نمیتوان در زمان فعلی این پروژهها را احیا کرد؟
از دیدگاه من میتوان و همانطور که اشاره کردم بعد از ایجاد تغییراتی در سیاستهای خارجی و داخلی کشور. در شرایط فعلی و با این وضعیت ولی خیر. به نظرم نمیتوان چندان امیدی داشت. میخواهم بگویم باید درسمان را از وضعیت فعلی کشور گرفته باشیم و به دنبال ایجاد تغییراتی در سیاستهایمان باشیم.
ایران و اروپا؛ روی دور نوسان
حجم مبادلات اقتصادی میان ایران و اتحادیه اروپا در بخشی از دوره سازندگی و اصلاحات تا 20 میلیارد دلار در سال بالغ میشد ولی در اواخر دولت احمدینژاد، حجم مبادلات ایران و اروپا به شدت کاهش یافت، طوریکه براساس گزارش یورواستات، ایران در چهار ماه ابتدایی سال 1391 تنها ۲۶۰ میلیون یورو به اتحادیه اروپا صادرات داشت، در حالیکه این رقم در دور مشابه سال 1390 سه میلیارد و 800میلیون یورو بود. بخش عمدهای از صادرات ایران به اروپا یعنی نفتخام بود، از نیمه دوم 1390 شمسی، کلاً متوقف شد و صادرات اروپا به ایران نیز از 6 میلیارد یورو به بیش از یک میلیارد یورو سقوط کرد.
حال خوش اقتصاد پسابرجام
پس از امضای برجام، صادرات اتحادیه اروپا به ایران در سال ۲۰۱۷ حدود ۳۱درصد رشد داشت و به ۱۰ میلیارد و ۸۰۰ میلیون یورو رسید و مبادلات تجاری ایران و ۲۸ عضو اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۷ بالغ بر ۲۱ میلیارد یورو اعلام شد. همچنین مبادلات تجاری ایران و اتحادیه اروپا در این سال که دومین سال اجرایی شدن توافق جامع هستهای بود با رشد ۵۳درصدی نسبت به سال قبل از آن همراه بود و واردات اتحادیه اروپا از ایران در سال ۲۰۱۷ با رشد ۸۵درصدی نسبت به سال قبل از آن به بیش از 10 میلیارد یورو رسید. کشورهای اروپایی در سال پیش از آن نیز 5.5 میلیارد یورو کالا از ایران وارد کرده بودند که نفت و حاملهای انرژی عامل مسلط در رشد تجارت کالایی ایران بود.