رقص شمشیر در سایه داوود

حملات اخیر ریشه در اندیشه «اسرائیل بزرگ» دارد و با حمایت از تجزیهطلبان منافع ملی ایران، ترکیه و سایر کشورهای منطقه را به مخاطره میاندازد
هفت صبح| حملات اسرائیل به سوریه که ۲۶ تیر ۱۴۰۴ و تنها یک ماه پس از تجاوز به تاسیسات ایران رخ داد، پرده از راهبردی بلندپروازانه برمیدارد که ذیل کلیدواژه «کریدور داوود» معنا پیدا میکند. این طرح که ریشه در ایده «اسرائیل بزرگ» دارد، با حمایت از تجزیهطلبان دروزی و کردها، نهتنها سوریه را به سوی چندپاره شدن میبرد، بلکه منافع ملی ایران، ترکیه و سایر کشورهای منطقه را به شکل مستقیم و غیرمستقیم به مخاطره میاندازد. این کریدور، مسیری استراتژیک از جولان تا فرات، با تکیه بر گروههای شبهنظامی، رویای سیطره اسرائیل بر منابع منطقه و تضعیف رقبا را دنبال میکند.
کریدور داوود، نقشهای برای بازنویسی خاورمیانه
«کریدور داوود» طرحی ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک است که از بلندیهای جولان اشغالی آغاز شده و از طریق استانهای درعا، سویدا، تنف و دیرالزور در سوریه، به اقلیم کردستان عراق و کرانه فرات امتداد مییابد. هدف این کریدور، ایجاد مسیری پیوسته برای انتقال تسلیحات، انرژی و نفوذ سیاسی است که اسرائیل را به مناطق کردنشین تحت حمایت آمریکا متصل میکند. این طرح با تکیه بر گروههای تجزیهطلب دروزی در سویدا و نیروهای قسد در شمال شرق سوریه، به دنبال تجزیه سوریه به دولتهای خودمختار دروزی، کردی و عربی ضعیف است.
از این منظر حملات اخیر اسرائیل به جنوب سوریه، ازجمله بمباران وزارت دفاع در دمشق، ظاهراً برای حمایت از دروزیها انجام شد اما در واقع گامی برای تحقق این کریدور است. این اقدامات با تضعیف ساختار حاکمیتی دمشق، زمینه را برای نفوذ اسرائیل و آمریکا فراهم میکند، در حالیکه محور مقاومت را از شریانهای حیاتیاش محروم میکند. تحلیلگران ترکیهای و عرب این طرح را بخشی از پروژه «اسرائیل بزرگ» میدانند که مرزهایش را تا فرات گسترش میدهد.
تهدید منافع و محاصره استراتژیک
تحقق کریدور داوود برای کشورهای کلیدی منطقه مانند ایران و ترکیه پیامدهای مخرب جدی به همراه دارد. نخست، این کریدور شریانهای ارتباطی کلیدی منطقه را در راستای منافع تهران قطع میکند زیرا با ایجاد دولتهای خودمختار دروزی و کردی، مسیرهای لجستیکی ایران مسدود میشود.
این نظم نوین در غرب آسیا، توانایی برای ارتباطگیری منطقهای را تضعیف میکند. دوم، با اتصال کریدور به فرات، اسرائیل بهصورت زمینی با ایران هممرز میشود که ابتکار عمل نظامی را به تلآویو واگذار میکند. بیشک این هممرزی، تهدیدات امنیتی علیه ایران را تشدید کرده و امکان حملات مستقیم را افزایش میدهد.
سوم، تقویت تجزیهطلبی در منطقه بهویژه با حمایت اسرائیل از کردها و دروزیها، گروههای قومی در ایران، بهویژه در مناطق مرزی را به فعالیتهای جداییطلبانه ترغیب میکند. این امر میتواند وحدت ملی ایران را به خطر اندازد. حملات اسرائیل به زیرساختهای سوریه مانند بمباران تاسیسات نظامی در دمشق، نهتنها دولت مرکزی را تضعیف میکند، بلکه با ایجاد خلأ قدرت، بستر را برای تحقق این کریدور فراهم میکند.
واکنش منطقهای و چالشهای جدید
حملات اسرائیل به سوریه با ادعای حمایت از دروزیها، واکنشهای منطقهای را برانگیخته است. ترکیه که کریدور داوود را تهدیدی برای تمامیت ارضی خود میداند، به شدت انتقاد کرده و آن را تلاشی برای کشورگشایی خوانده است. پیشتر، ترکیه در برابر حملات نظامی اسرائیل به ایران با موقعیتی پیچیده و سرنوشتساز روبهرو شده بود؛
وضعیتی که این کشور را وادار کرد تا نگاه خود را نسبت به تهدیدهای نوپدید امنیتی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی مورد بازنگری قرار دهد. برخلاف برداشت برخی تحلیلگران، سکوت یا احتیاط ترکیه نه نشانهای از انفعال، بلکه نتیجه سنجشی دقیق و محاسبهگرانه بود؛ تصمیمی که جایگاه آنکارا را بهعنوان «ناظری هوشیار» و «موازنهگری محتاط» تثبیت کرد.
اما رجب طیب اردوغان که سوریه جدید پسااسد را حیاط خلوت خود میدانست با شرایط کاملاً متفاوتی روبهرو شده، چرا که حملات اسرائیل طی روزهای اخیر، سوریه را به محل منازعه جدید تبدیل کرده است. اردوغان در گفتوگو با «احمد الشرع» رئیسجمهور موقت سوریه، حمایت خود را از دمشق اعلام کرد و اسرائیل را به ایجاد فتنههای طایفهای متهم کرد. ایران نیز با محکوم کردن حملات، این اقدامات را نقض حاکمیت سوریه و بخشی از طرح تجزیه منطقه میداند.
هرچند شاهد یک آتشبس از سوی اسرائیل با سوریه هستیم اما شکنندگی اوضاع عملاً همهچیز را در عدم قطعیت قرار داده؛ درست مشابه وضعیت ایران. لذا یک فصل مشترک بین تهران و آنکارا پدید آمده است و برای مقابله، ایران باید همگرایی منطقهای با کشورهایی مانند ترکیه را تقویت کند که منافع مشترکی در جلوگیری از تجزیه سوریه دارند.
با این حال، خلأ قدرت در سوریه و حمایت آمریکا از این طرح، چالشها برای کشورهای منطقه را پیچیدهتر میکند. بیشک تقویت همکاریهای منطقهای، از راهکارهای اصلی و احتمالی برای خنثیسازی این تهدید است.