کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۰۹۱۶۸
تاریخ خبر:

وقتی جلسه شورای عالی امنیت ملی ناامن شد

وقتی جلسه شورای عالی امنیت ملی ناامن شد

روایتی از سایه‌های خیانت و جاسوسی در شب خون و حماسه

هفت صبح| ‌  در تهران، هیچ‌چیز غریب‌تر از سکوتی نیست که پیش از انفجار می‌آید. سکوتی که زیر پوست شهر جریان دارد و تنها آنهایی که در قلب رویدادند، زمزمه‌اش را می‌شنوند. دوشنبه ۲۶ خرداد سه روز بعد از تجاوز اسرائیل به خاک ایران در ساعاتی نزدیک به ظهر قرار بود جلسه‌ شورای عالی امنیت ملی با حضور روسای سه قوه، فرماندهان نظامی و چهره‌های اصلی تصمیم‌سازی کشور در طبقات زیرین یکی از ساختمان‌های حساس غرب تهران برگزار شود.هیچ‌کس گمان نمی‌کرد که آنچه در آن لحظات در حال وقوع بود، به یکی از پیچیده‌ترین حملات هدفمند سال‌های اخیر تبدیل شود،  حمله‌ای طراحی‌شده، دقیق و هولناک.

 

دریچه‌ نجات دیوار پشتی

منابع رسمی از جمله خبرگزاری فارس تأیید کردند که مهاجمان با شلیک همزمان چند موشک یا بمب، ورودی‌ها و خروجی‌ها را هدف قرار دادند. هدف، نه فقط کشتن‌ که قطع مسیر فرار، انسداد جریان هوا‌ و ایجاد حداکثر سردرگمی در کمترین زمان ممکن بود.

 

با نخستین انفجارها، برق طبقه‌ای که جلسه در آن جریان داشت، قطع شد اما دریچه‌ای که سال‌ها پیش طراحی شده بود، حالا جان حاضران را نجات داد. دریچه‌ای اضطراری در دیوار پشتی ساختمان که در لحظات حیاتی، همانقدر کارآمد ظاهر شد که انتظار می‌رفت. برخی مقامات، از جمله مسعود پزشکیان رئیس‌جمهوری با جراحاتی جزئی، از جمله آسیب به ناحیه پا  از همان مسیر خارج شدند اما همه خوش‌شانس نبودند.

 

 فرماندهانی که در محل کارشان بودند 

محمدباقر قالیباف رئیس مجلس، چند روز پیش در گفت‌وگو با سیما  روایت کرد که شهید سلامی و سردار حاجی‌زاده در همان لحظات، در اتاق فرماندهی حضور داشتند و از احتمال حمله در همان شب یا شب بعد آگاه بودند اما ضربه، غافلگیرکننده‌تر از آن بود که با آگاهی ساده بتوان از آن گریخت.

 

«در همان لحظه اول، فرماندهان ما را زدند.» این جمله، آغازگر فصل دردناک دیگری بود. آن‌ها که هدف قرار گرفتند، قلب شبکه راهبردی ایران بودند. رئیس ستاد کل، فرمانده سپاه، مسئول قرارگاه خاتم، فرمانده نیروی هوافضا و برخی چهره‌های علمی میان شهدا بودند.قالیباف گفت: «بعد از مغزها، چشم‌های ما را هم زدند.» اشاره‌اش به تجهیزات پیشرفته‌ای بود که با استفاده از موشک‌های کروز هواپرتاب و جنگنده‌های اف-۱۵ و اف-۱۶ وارد عملیات شده بودند. 

 

«شهید سلامی در اتاق فرماندهی و حاجی‌زاده در اتاق فرماندهی بود و می‌دانستند که دشمن امشب یا فردا شب حمله می‌کند. در اصل جنگ ما غافلگیر نشدیم. ضربه اول هم ترور و هم جنگ بود و آن چیزی که غافلگیری بود، شیوه جنگی بود که رژیم انجام داد، چون ذاتا تروریست است. چون در همان لحظه اول فرماندهان ما را زد. دوم چشم ما را هم زد و با اف-۱۵ و اف-‌۱۶ و موشک‌های کروز و بالستیکی که هواپرتاب است و از هواپیما شلیک می‌کند و با نفوذهایی که انجام داد، غافلگیر شدیم و به همه شوک وارد شد.»

 

   تماس موساد با علی لاریجانی

در روزهای قبل‌تر، پرده‌های‌ ماجرا کنار رفته بود. علی لاریجانی، رئیس پیشین مجلس گفت موساد تلفنی او را تهدید کرده است. پیامی که به گفته او، مستقیماً به ترور شهیدان باقری و رشید اشاره داشته و حاوی تهدیدی آشکار نسبت به خود او بوده است. «در این جنگ به خودم زنگ زدند و گفتند که ۱۲ ساعت فرصت داری از کشور خارج شوی وگرنه تو را می‌کشیم. من هم جوابی درخور نتانیاهو به آنها دادم.»

 

   آغاز عملیات بعد از تاخیر «یک نفر» 

اما روایت‌هایی که از درون ساختار قدرت نقل شد، بعد تازه‌تری به ماجرا داد. فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در گفت‌وگویی در برنامه «خیابان جمهوری» اشاره کرد که سردار کاظمی، یکی از افراد کلیدی، ظاهراً به ساختمانی هدایت شده بود که در آن هدف قرار گرفت. زاهد پرسید: «چه کسی او را به آنجا برد؟» و ادامه داد: «آیا آنها دقیقاً می‌دانستند که سردار سلامی کجاست؟»

 

فواصل زمانی و ترتیب وقایع، ظن برخی تحلیلگران درباره احتمال وجود یک عامل نفوذی را تقویت کرده، کسی که اطلاعات لحظه‌ای از مکان و تحرک مقامات را در اختیار دشمن قرار می‌داده است. زاهد حتی از جلسه‌ای می‌گوید که 9 نفر از فرماندهان در آن حاضر بودند و عملیات درست پس از رسیدن نفر نهم آغاز شده است.

 

چنین جزئیاتی، سناریو را به یک حمله برنامه‌ریزی‌شده در بالاترین سطح بدل می‌کند‌ و کار یک رخنه امنیتی ساده نیست. فیاض زاهد می‌گوید: « باید به عمق ماجرا رفت. باید دید چه کسانی سردار کاظمی را به ساختمان خاصی هدایت کردند. آقای جبلی رئیس صداوسیما می‌گوید سردار سلامی ساعت ۱:۳۰ بامداد به او اطلاع داده که امشب حمله‌ای در راه است، ساعت ۳:۰۰ نیمه‌شب، سردار سلامی هدف قرار می‌گیرد. آیا دقیقاً می‌دانستند او کجاست؟» وی افزود: «اینکه گفته می‌شود 9 نفر در ستاد مشترک جلسه داشتند و یکی از آن‌ها تأخیر داشته تا پس از حضورش عملیات آغاز شود، موضوع کوچکی نیست.» 

 

 صدای انفجارها هنوز در گوش شهر است

تهران، پس از این ماجرا، به زندگی روزمره‌اش برگشته است. ولی خاطره آن روزها و اضطرابی که در رگ‌های شهر جاری شد، به این زودی‌ها از حافظه جمعی پاک نخواهد شد. شاید مهم‌تر از خود حمله، سؤالاتی است که هنوز بی‌پاسخ مانده‌اند. چه کسی اطلاعات را منتقل کرد؟ چرا برخی فرماندهان در جایگاه‌های حساس هدف قرار گرفتند؟  شاید این آغاز فصل جدیدی از نبردهای غیرفیزیکی باشد، جایی که سلاح‌ها خاموش‌اند اما بازی نفوذ، تهدید و غافلگیری ادامه دارد. 

 

تازه‌ترین تحولاتسیاسیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۰۹۱۶۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر