این روزها به شما فکر میکنم

یادداشت اختصاصی توماس لاودن خبرنگار سابق تلویزیون ملی هلندبرای هفت صبح:
هفت صبح| توماس لاودن 23 سال پیش همراه همسرش به ایران آمد تا خبرنگار مقیم تلویزیون ملی هلند در ایران باشد. او سه سال در ایران زندگی کرد و اولین فرزندش را در تهران به دنیا آورد. طی ایامی که در ایران بود به بسیاری از شهرهای ایران سر زد، گزارشهای متنوعی از دل شهرها و روستاهای ایران برای بینندگان هلندی تهیه کرد تا تصویر دیگری از ایران به آنان ارائه دهد.
روزهای پس از یازدهم سپتامبر که آمریکا پس از افغانستان، حالا به عراق حملهور شده بود؛ توماس لاودن، در روز 29 اسفند 1381 دوربین به دست میان مردم ایران رفت. او قصد داشت تا واکنش ایرانیان سرگرم نوروز را نسبت به حمله آمریکا به عراق ثبت کند. مردمی که طی هشت سال جنگ با عراق از صدام زخمهای زیادی خورده بودند.
حالا 23 سال از آن زمان گذشته است. حالا ایران خود درگیر نبردی با اسرائیل است و در معرض موشکباران و بمبارانهای گاه و بیگاه. بیتردید اگر توماس لاودن الان ایران بود در خیابانهای شهر تهران در حال گزارش این روزهای ایران میبود. به همین بهانه با او تماس گرفتیم تا نظرش را درباره این روزهای ایران بپرسیم. او صمیمانه درخواست ما را پذیرفت. او خاطراتی از دوران دور زندگی سه سالهاش در ایران را زنده کرد و برای این روزهای ایران دلناگران بود.
صدای اعتراض به اسرائیل بلند است
توماس لاودن
اینروزها، اولین کاری که بعد از بیدار شدن انجام میدهم، این است که اخبار را به صورت آنلاین رصد کنم. تا ببینم وقتی خواب بودم در ایران چه اتفاقی افتاده، و دلم خون میشود.
پیوند بیست ساله با ایران
من سه سال در ایران زندگی کردهام؛ گرچه این موضوع برای سالهای دور بوده است. زمانی بیش از 20 سال پیش من در ایران بودم. با این همه، خاطرات فوقالعاده خوبی از ایران، از مردم ایران، از فرهنگ ایران، از زیباییها، تاریخ و هر چیزی که با آن کشور همراه است، دارم. خاطرات خوب و ویژهای که ایران را تا به امروز در جایگاه بسیار ویژهای در قلب من و همچنین همسرم قرار داده است. پسر من در ایران به دنیا آمده است. او که حالا 22 ساله است، دلیل خوبی است که ما را همچنان به ایران پیوند دهد.
از تصاویر هولناک غزه، تا بیم برای ایران
حالا، این روزها میبینیم که اسرائیل چگونه به ایران حمله میکند. هرچند خیلی پیشتر از اینها دیده بودیم که اسرائیلیها در غزه چه کارهایی میتوانند انجام دهند. من غزه را خیلی خوب میشناسم. من سالهای پیش، زمان زیادی را در غزه گذرانده بودم. اوضاع آنجا فوقالعاده غمانگیز، باورنکردنی و هولناک بود. اسرائیل در تمام این سالها کارهای وحشتناکی در غزه انجام داده است. اتفاقاتی که هنوز هم در غزه در حال رخ دادن است، و فوقالعاده دردناکاند. حالا میبینیم همان کشور توجه خود را به ایران معطوف کرده است. این اتفاق احساس خوبی به من نمیدهد.
سیاستمدارانی که واقعیت را نمیفهمند
از طرف دیگر، ایالات متحده آمریکا در این اوضاع واقعا نمیداند چگونه واکنش نشان دهد. چه موضعی بگیرد. اما درنهایت موضعی را اتخاذ میکند تا از اسرائیل حمایت کند. امروز در خبرها خواندم که صدراعظم آلمان از اسرائیل به خاطر حملاتی که انجام میدهد تشکر کرده است! همین حرفها و مواضعی که گرفته میشود، باعث میشود تا احساس کنم بسیاری از افرادی که در مناصب مهم هستند واقعا نمیفهمند. واقعا نمیخواهند بفهمند که وضعیت واقعی چیست. این من را خیلی میترساند. این اتفاقات به شدت دردناک است.
اعتراضات به اسرائیل را در اطرافم میشنوم
آنچه که دوست دارم، به من امید و قوت قلب میدهد، صدای اعتراضی است که این روزها بیشتر از قبل نسبت به اقدامات اسرائیل در اطرافم میشنوم. از خیلیها، به ویژه از روزنامهنگاران. آنان میگویند کاری که اسرائیل در ایران انجام داده نقض قوانین بینالمللی است. آنان میگویند هیچ دلیلی برای حمله اسرائیل به ایران وجود نداشته است. هیچ توجیهی برای حمله به این شکل وجود نداشت. اکنون اعتراضات بسیاری انجام شده است، اعتراضات رسا با چنین موضعی، که حالا شنیده میشود.
کشورهای غربی که سکوت کردند
کشورهای غربی در زمان حمله روسیه به اوکراین به شدت از روسیه عصبانی بودند. آنان میگفتند اقدام روسیه برخلاف تمام اصول، قواعد و تمام معاهدات بینالمللی است. آنان متفق بودند که هیچ کشوری بیآنکه دلیلی وجود داشته باشد نمیتواند به کشوری دیگر حمله کند. اما خب، اسرائیل الان در ایران دقیقا همان کاری را کرده که روسیه با اوکراین کرده است.
زخم جنگی که ما غربیها نمیشناسیم
من مدتها پیش در کشور ایران بودم. آن زمانی که ایالات متحده آمریکا به عراق حمله کرد. من از داخل ایران، از میان کوهها پیاده عبور کردم و به منطقه کردنشین عراق رسیدم. خیلی خوب به یاد دارم که همصحبتی با ایرانیها درباره جنگ ایران و عراق و دیدن زخمهایی که آن جنگ بر مردم ایران گذاشته بود، چه تأثیر بزرگی بر من گذاشت. آن زمان و با دیدن آن صحنهها متوجه شدم که ما در غرب، درباره رنج و عذاب جنگ و سختیهایی که بر سر مردم میآورد هیچچیز زیادی نمیدانیم. نمیدانیم که آن شرایط چقدر دشوار و تحمل آن رنجها تا چه اندازه طاقتفرسا بوده است.
این روزها به شما فکر میکنم
اینروزها، هر روز، به شما فکر میکنم. و فقط میتوانم امیدوار باشم که خیلی زود یک راهحل برای پایان یافتن این وضعیت پیدا شود. امیدوارم که به تدریج فشار بر اسرائیل برای متوقف کردن این وضعیت افزایش یابد و پایانی برای آنچه در جریان است، وجود داشته باشد. فکر و دل من با شماست.