افکار عمومی، سرمایهای برای صلح و توافق

رسانهها، چهرههای مرجع و افکار عمومی چرخ سوم مذاکرهاند
هفت صبح| خیلی دور نیست زمانی که مذاکرات دیپلماتیک یک امر محرمانه، تخصصی و صرفا دولتی تلقی میشد. گفتوگوها پشت درهای بسته انجام میشدند و نتایجشان در قالب بیانیهای رسمی به مردم اعلام میشد. شرایط اما اکنون کاملا فرق کرده است. چون با گسترش بیسابقه رسانهها، شبکههای اجتماعی و سرعت انتقال اطلاعات، این معادله را بهکلی دگرگون کرده است. اکنون مذاکره دیگر فقط یک کنش سیاسی نیست، بلکه به یک پدیده اجتماعی هم تبدیل شده است که میلیونها نفر در آن نقش دارند، حتی اگر در اتاق مذاکره حضور نداشته باشند.
چون مدیا این موضوع را کاملا دگرگون کرده است. رشد رسانههای نوین و ظهور شبکههای اجتماعی باعث شده است تا هیچ خبری پشت درهای بسته باقی نماند. اطلاعات، گمانهزنیها و روایتها با سرعت بازنشر میشوند و هر فردی با یک تلفن همراه و حساب کاربری به کنشگری فعال در عرصه سیاست خارجی بدل میشود.
پس بیراه نیست که بگوییم در چنین شرایطی مذاکره فقط یک اتفاق بینالمللی نیست، بلکه یک امر اجتماعی هم هست. دیگر نمیتوان گفت مردم تماشاگرند. آنها بازیگرند. موافقان و مخالفان مذاکرات، تحلیلگران، چهرههای فرهنگی و حتی هنرمندان همگی میتوانند و باید در این روند مشارکت داشته باشند.
وقتی یک توافق یا مذاکره صرفا از دریچه سیاسی و در سطح وزارت امور خارجه تحلیل شود، یک چرخ از چرخهای دیپلماسی نمیچرخد. دیپلماسی امروز سه پایه دارد: دولتها، رسانهها و مردم. و اگر رسانهها و مردم در جریان نباشند یا نتوانند روایت خود را بسازند، آن مذاکره نه مشروعیت پیدا میکند، نه پایداری.
در اینجاست که نقش دستگاههایی چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صداوسیما، مراکز دیپلماسی عمومی و فرهنگی و نهادهای فرهنگی دیگر برجسته میشود. وظیفه آنهاست که چهرههای مرجع، روزنامهنگاران، هنرمندان و شخصیتهای تاثیرگذار را در جریان قرار دهند، با آنها گفتوگو کنند، روایت مشترک بسازند و در عین حال از آنها بخواهند تا با مردم صحبت کنند. بدون این ارتباط دوسویه، هیچ گفتوگویی در سطح بینالمللی نمیتواند به تایید و همراهی در سطح داخلی منجر شود.
بسیاری از گفتوگوهای دیپلماتیک ایران، به دلیل غفلت از افکار عمومی جهانی در همان نقطه آغاز دچار سوءبرداشت یا بدفهمی میشوند. این مشکل بهویژه در قبال کشورهای عربزبان منطقه شدیدتر است. با وجود ظرفیتهای انسانی بالا در ایران-از مترجمان زبده گرفته تا نویسندگان و روزنامهنگاران مسلط به زبان عربی، متاسفانه این چهرهها به دلیل فضای بیاعتمادی و برخی برچسبزنیها، از حضور در رسانههای عربزبان پرهیز میکنند. نتیجه چیست؟ ایران، روایت خود را از زبان دیگران میشنود.
ترس از برچسبزدن، مانع بزرگ دیپلماسی اجتماعی و فرهنگی است. وقتی نویسنده یا هنرمندی فقط بهخاطر یک اظهارنظر یا مقاله در رسانهای خارجی زیر سوال میرود، نهتنها آن فرد، بلکه کل یک کانال ارتباطی از کار میافتد. این یعنی قطع یکی از نادرترین و ضروریترین مسیرهای تاثیرگذاری ایران بر افکار عمومی جهان.
اگر گفتوگوهای ایران و آمریکا در رم، یا در هر جای دیگر قرار است به ثمر برسد، باید هر سه چرخ دیپلماسی با هم کار کنند: سیاست، رسانه و مردم.اگر یکی از این چرخها، یعنی رسانههای مستقل، چهرههای مرجع یا افکار عمومی که میتوان از آن بهعنوان امر اجتماعی یاد کرد، درگیر نشود یا اعتماد نکند، آن وقت نتیجه چیزی نخواهد بود جز یک توافق شکننده و موقتی.
اکنون زمان آن رسیده است که نهادهای مسئول با جسارت وارد عمل شوند. نه فقط وزارت امور خارجه، بلکه وزارت ارشاد، سازمانهای فرهنگی، نهادهای مدنی و حتی دانشگاهها. این یک کار تیمی است، با مشارکت همه. مذاکره موفق، در خلأ اتفاق نمیافتد. باید با مردم سخن گفت. با جهان حرف زد و اعتماد را بازسازی کرد.