نیم قرن با خانواده ژنرال اسد | هرآنچه باید از خاندان اسد بدانید
درباره حافظ و بشار، پدر و پسریکه قریب به۵۴ سال بر سوریه حکومتکردند
هفت صبح| ساعت اندکی از شش صبح یکشنبه بود که خبر سقوط دمشق همه جا را فرا گرفت. بشار اسد سوار هواپیما شد تا به نقطهای نامعلوم برود و هواپیمایش با بلند شدن صدای تیراندازی از رادارها خارج شد. ما هنوز در غروب روز یکشنبه ۱۸ آذرماه نمیدانیم که آیا بشار به سلامت به مقصد خود رسیده یا همانطور که برخی از رسانهها مدعی شدهاند، کشته شده است. کمی پیش از سقوط دمشق؛ یعنی شنبه شب، حمص که دروازه دمشق خوانده میشد، به دست معارضان مسلح افتاد و ثانیهشماری برای تسلط بر پایتخت سوریه و کنارهگیری اسد فراهم شد. تصاویری از آزادی زندانیان زندان بدنام و مخوف صیدنایا کمی قبل از رسیدن شورشیها به دمشق، در شبکههای اجتماعی نگاهها را به سمت سوریه برگرداند.
رسیدن دست معارضان مسلح به دمشق به رهبری ابومحمد جولانی که کمی بیش از ۴۰ سال سن دارد، به ۵۴ سال حکومت خاندان اسد پایان داد. پیش از بشار اسد پدر او حافظ، قدرت را در اثر یک کودتای نظامی در سال ۱۹۷۰ به دست گرفت. او یک نظام سفت و سخت و بدون رودربایستی با مخالفان را بنیان گذاشت و در نهایت ۳۰ سال بعد، وقتی داشت با نخست وزیر لبنان حرف میزد، بر اثر حمله قلبی جانباخت. بشار اسد قرار بود چهره مدرن خاندان اسد باشد. او با اسما ازدواج کرد که زنی زیبا و خوشپوش و تحصیلکرده بود.
حضور اسما در کنار بشار که چشمپزشکی را در لندن یاد گرفت، نشان از باز شدن درهای تازه به سوی سوریها داشت. همزمان با شروع به کار بشار اسد، خشکسالی و بیکاری و اختلافات مذهبی در سوریه بالا گرفت و کار را برای او به شدت سخت کرد. در نهایت نیروهایی که هدف خود را دنبال کردن دموکراسی در سوریه بیان کردند، در سال ۲۰۱۱ به خیابانها آمدند. همزمان با این اتفاق بخشی از گروههای سلفی از عراق راهی سوریه شدند تا به جنگ داخلی در این کشور دامن بزنند. حافظ اسد با وجود اینکه از حزب بعث بود در جنگ ایران و عراق کمکهای شایان توجهی به ایران برای مقابله با متجاوزی چون عراق کرد
و پسرش بشار هم در همه این سالها بخشی از محور مقاومت بود و در رویارویی با اسرائیل و تامین جنبشهایی چون حزب الله به ایران کمک میکرد و از این روست که دیروز فردی مثل رئیس سازمان صداوسیما، در رادیو، سقوط دولت او را چالشی جدی برای مقاومت، اتفاقی تلخ و ضربهای سنگین توصیف کرد. البته ایران هم در طول سالهای اخیر به خصوص بعد از آغاز اعتراضات در سوریه و تبدیل شدن آن به جریاناتی نظامی و تروریستی در حمایت از دولت سوریه کم نگذاشت اما به هر حال شد، آنچه شد. با این مقدمه کمی به تاریخ سر بزنیم.
قابی از آخرین روزهای آرامش بشار اسد. دسامبر سال ۲۰۱۰ او و همسرش اسما، در روزهای کریسمسی ماه دسامبر این گونه آزادانه در پاریس، پایتخت فرانسه با هم قدم میزنند. غافل از رویدادی که قرار است دو ماه بعد، در مارس ۲۰۱۱ و در چهل سالگی آغاز حکومت خاندان اسد بر سوریه، کشورش را به یک ویرانه، حدود ۲۰ درصد از جمعیت کشور را آواره و صحنه خاورمیانه را متحول کند. عکس از خبرگزاری فرانسه است.
از خاندان اسد چه میدانیم؟
ما از خاندان اسد پیش از دهه ۶۰ میلادی و قدرت گرفتن حافظ اسد در حزب بعث چیزی نمیدانیم اما اینجا نگاهی به اعضای مهم خانواده اسد انداختهایم:
حافظ اسد: او در شش اکتبر ۱۹۳۰ در قرداحه، واقع در استان لاذقیه سوریه به دنیا آمد. حافظ اسد از یک خانواده علوی بود و سپس به آکادمی نظامی حمص رفت. او در سال ۱۹۵۵ به عنوان افسر نیروی هوایی سوریه وارد ارتش شد. حافظ اسد در سال ۱۹۶۳ به عنوان یکی از اعضای کلیدی حزب بعث، در کودتای نظامی که به قدرت رسیدن این حزب منجر شد، نقش داشت و سپس به وزیر دفاع سوریه رسید. در ۱۳ نوامبر ۱۹۷۰، حافظ اسد با یک کودتای نظامی موفقیتآمیز، قدرت را از رئیسجمهور نورالدین آتاسی گرفت و خود را رئیسجمهور سوریه اعلام کرد. پیش از این حافظ اسد و آتاسی روابط دوستانه خوبی با یکدیگر داشتند. حافظ اسد نزدیک به ۳۰ سال در قدرت ماند و بعد در سال 2000 وقتی داشت با امیل لحود نخستوزیر وقت لبنان صحبت میکرد، درگذشت.
انیسه مخلوف: انیسه مخلوف، مادر بشار اسد و همسر حافظ اسد، در پنج نوامبر ۱۹۳۰ در لاذقیه به دنیا آمد. او در سال ۱۹۵۷ با حافظ اسد ازدواج کرد. خانواده مخلوف با حافظ اسد مخالف بوده و در جهت خلاف حزب بعث فعالیت میکردند. انیسه به عنوان اولین بانوی سوریه، علاقه زیادی به سیاست داشت. برخی معتقدند او در زمان حکومت بشار هم قدرت زیادی داشت و در تصمیمات سیاسی دخالت میکرد. انیسه مخلوف سال ۲۰۱۶ و در سن ۸۶ سالگی بعد از دوره سخت بیماری از دنیا رفت.
باسل اسد: اگر فرزند آخر خاندان اسد در سال ۱۹۹۴ در تصادف رانندگی از دنیا نمیرفت، او جای بشار در سال ۲۰۰۰ به قدرت میرسید. اما عمر باسل اسد به دنیا نبود. فرزند ارشد خانواده اسد به قلدری کردن مشهور بود. او در سال ۱۹۶۲ بهدنیا آمد و در رشته راه و ساختمان تحصیل کرد اما به مانند پدرش به ارتش روی آورد. باسل به سوارکاری و تیراندازی آنقدر علاقهمند بود که هر فردی از او جلو میزد به زندان میافتاد.
ماهر اسد: پسر کوچکتر خاندان اسد، ماهر است که حالا نمیدانیم کجا ساکن شده. انتظار میرفت ماهر با لشکر آموزشدیدهای که در سال ۲۰۱۱ مانع از پیروزی انقلاب در روزهای نخستین شد، این بار هم به کمک برادرش بیاید. اما این اتفاق نیفتاد. ماهر اسد به دلیل خشم طوفانیاش مشهور است. او سال ۱۹۶۷ و دو سال بعد از بشار به دنیا آمد و با وجود اینکه ارتشی و سیاسی بود، به خاطر سن کم نتوانست جای پدرش را بگیرد. ماهر اسد چهره بدنامی از منظر غرب محسوب میشود و او را به شدت تحریم کردهاند. حالا که بشار از سوریه خارج شده، مشخص نیست که ماهر چه آیندهای دارد.
بشار اسد کیست؟
فرزند دوم خاندان اسد در ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۶۵ بهدنیا آمد. زمانی که او نوجوان بود، کسی تصورش را نمیکرد روزی قدرت را تمام و کمال در سوریه به دست بگیرد. باسل اسد در صف قدرت پیش از بشار قرار داشت. به همین خاطر، حافظ اسد اصراری بر گذراندن آموزشهای نظامی از سوی فرزند دوم خانواده نداشت و همین موضوع فرصت را فراهم کرد تا بشار اسد در رشته پزشکی در دانشگاه دمشق درس بخواند. او بعد به لندن رفت و تخصص خود را در چشمپزشکی دریافت کرد.
بشار به عنوان وارث پدرش شناخته نمیشد تا اینکه برادر بزرگترش، باسل، در سال ۱۹۹۴ در یک تصادف رانندگی جان باخت. این حادثه باعث شد که بشار به سوریه بازگردد و تحت نظارت پدرش برای تصدی مقام ریاست جمهوری آماده شود. حافظ اسد با تغییر قانون اساسی سوریه، حداقل سن رئیسجمهور را از ۴۰ به ۳۴ سال کاهش داد تا بشار بتواند به مقام ریاستجمهوری برسد. پس از مرگ حافظ اسد در ۱۰ ژوئن ۲۰۰۰، بشار به سرعت به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد.
برخی میگویند مادرش در این انتقال قدرت دست داشت و میخواست هر طور شده مانع از هرگونه کودتا یا اقدامی شود که ممکن بود راه را بر حکومت بشار اسد سد کند. او با وعده اصلاحات سیاسی و اقتصادی، امیدهایی را در میان مردم سوریه ایجاد کرد. بشار جوان، خوشلباس و باهوش بود و همین مسئله سوریها را اندکی امیدوار کرد. در سالهای اولیه ریاستجمهوریاش، بشار برخی آزادیهای مدنی را افزایش داد و تعدادی از زندانیان سیاسی را آزاد کرد. این دوره به «بهار دمشق» معروف شد، اما این اصلاحات زودگذر بودند.
خشکسالی، فقر و نبود نهادهای دموکراتیک در سوریه باعث شد تا اسد از اصلاحاتی که قولش را داده بود چشم بپوشد. بشار در همان سال ۲۰۰۰ با اسما اسد، زنی مدرن و امروزی ازدواج کرد. از سال ۲۰۰۵ به بعد، نارضایتیها از حکومت بشار اسد افزایش یافت. انتقادات به فساد گسترده، ناکامیهای اقتصادی و سرکوب آزادیهای مدنی بیشتر شد. در سال ۲۰۰۶، سوریه با بحرانهای سیاسی و اقتصادی مواجه شد که باعث بروز تنشهای سیاسی شد. تحلیلگران در همان دوران گوش اسد را کشیدند و گفتند اگر رسیدگی نکند، بحران در سوریه آنقدر بالا میگیرد که خاندان اسد دیگر جایی در کشور نخواهند داشت.
سال ۲۰۱۱، با شروع جنبشهای موسوم به بهار عربی در کشورهای همسایه، مردم سوریه به خیابانها آمدند و خواستار اصلاحات دموکراتیک و پایان سرکوبها شدند. اعتراضات اولیه در شهر درعا آغاز شد و به سرعت به دیگر شهرها گسترش پیدا کرد. معترضان علیه فساد، بیکاری و نقض حقوق بشر شعار میدادند. اسد با وجود آنکه در ماههای اول قول داد که اصلاحاتی انجام دهد اما زیر بار تغییر نرفت و با معترضان به شدت برخورد کرد. این برخوردها دست گروههای سلفی را که منتظر فرصت بودند تا از عراق به سوریه منتقل شوند؛ باز گذاشت. عمر حکومت بشار اسد شش سال از پدرش کمتر بود و ۲۴ سال در قدرت باقی ماند. او در آخرین انتخاباتی که در سوریه برگزار شد، با بیش از ۹۵ درصد آرا اعلام پیروزی کرد.
اسما اسد؛ افول یک ستاره
اسما اسد چهره بیرونی حکومت اسد بود. او را در اروپا و غرب دوست داشتند. مجله ووگ پیش از اعتراضات سال ۲۰۱۱ اسما را گل صحرا نامید و چهرهاش را بهدلیل استایل کمنظیرش به روی جلد برد. البته بعدها این نسخه از ووگ ناپدید شد. او سالهای اخیر درگیر سرطان شد و البته از آن جان سالم بهدر برد. در حال حاضر بهنظر میرسد اسما اسد راهی مسکو شده باشد. اسما اسد متولد سال ۱۹۷۵ در بریتانیا است. پدرش پزشکی مشهور بود و مادرش یک کارمند ارشد سفارت سوریه در لندن به شمار میرفت.
اسما در لندن رشد کرد و تحصیلات خود را در رشته علوم کامپیوتر در دانشگاه کینگز لندن ادامه داد. پس از فارغالتحصیلی، به عنوان تحلیلگر مالی در بانکهای معتبر مانند جیپی مورگان مشغول به کار شد. در سال ۲۰۰۰ پس از چهارسال آشنایی اسما و بشار با یکدیگر ازدواج کردند و او تبدیل به چهره مدرن حکومت خاندان اسد شد. بهنظر میرسید تجارب اسما اسد در خارج از سوریه به او کمک کند تا در سوریه تحولات لازم را انجام داده و دمشق را به پایتخت مدرنیته عربی تبدیل کند. تا سالها خانواده اسد این شبهه را در غرب بهوجود آوردند که اسما اسد واقعا سری از دیگر سرهای خانواده جداست. اما این تصویر تنها تا سال ۲۰۱۱ دوام آورد.
او فعالیتهایی را در زمینههای اجتماعی و فرهنگی آغاز کرد و مؤسسهای به نام «تواصی» را تأسیس کرد که هدف آن توسعه پروژههای اجتماعی و حمایت از حقوق زنان و کودکان بود اما نتوانست دل سوریها را به دست بیاورد که با بشار اسد بر سر لج افتاده بودند.
با آغاز بحران سوریه در سال ۲۰۱۱، تصویر عمومی اسما تغییر کرد. او به عنوان یک حامی قوی رژیم بشار اسد شناخته شد و به دفاع از سیاستهای همسرش پرداخت. این درحالی بود که با توجه به سبقهاش بهنظر میرسید او خیلی زود راهش را از اسد جدا کند. حتی در همان زمان شایعاتی در مورد خروج اسما اسد از سوریه به مقصد لندن منتشر شد که البته درست از آب در نیامدند. این حمایتها باعث شد تا او تحت انتقادهای شدید داخلی و بینالمللی قرار گیرد. دولتهای غربی او را به عنوان یکی از بدنامترین سودجویان جنگ توصیف کردند. اما اسما اسد ترجیح داد خودش را از تیررس رسانهها و انتقادات دور نگه دارد.
سال ۲۰۱۸ هر چند اوضاع برای بشار اسد خوب پیش میرفت اما برای اسما چندان مطلوب نبود. او به سرطان مبتلا شد و البته بعدها توانست آن را شکست دهد. البته در سال ۲۰۲۴ مشخص شد که اسما اسد به نوعی سرطان حاد خون دچار شده و باید از جلوی دوربینها دور بماند. از آن زمان تاکنون کسی خبر چندانی از این زن خوشپوش و خوشچهره ندارد.
از فرزندان اسما و بشار اسد چه میدانیم؟
یک عکس خانوادگی در همین سالهای اخیر نشان داد که فرزندان اسد حالا دیگر برای خودشان سن و سالی دارند. در آن عکس خانواده بشار اسد به حلب رفته بودند تا نشان دهند کشور در امن و امان است و بشار قدرت را تا حد ممکن دوباره در اختیار دارد. اسما اسد و بشار سه فرزند دارند. حافظ اسد بزرگترین آنهاست و یک سال بعد از ازدواج پدرومادرش و در سال ۲۰۰۱ به دنیا آمده است. او را به استعداد تحصیلی فراوانش میشناسند. حافظ در سال ۲۰۱۶ در المپیاد جهانی ریاضی شرکت کرد و موفق به کسب دیپلم افتخار شد. او به طور خاص به علوم ریاضی و فناوری علاقهمند است.
حافظ همچنین در دانشگاههای معتبر تحصیل کرده و به دنبال کسب دانش در زمینههای مختلف معرفی شده است. به نظر میرسید حافظ اسد که نام پدربزرگش را بر پیشانی دارد، بعد از بشار قدرت را در سوریه به دست بگیرد. البته بشار اسد علاقهای به اینکه حافظ آموزش نظامی ببیند از خود نشان نداد و وقتش را روی تحصیلاتش گذاشت. حافظ بشار اسد به ندرت در رسانهها یا رویدادهای عمومی ظاهر میشود. این موضوع به دلیل حفاظت شدید خانوادهاش از زندگی خصوصی آنها بود.
زین، دختر بشار و اسما، در سال ۲۰۰۳ متولد شد و فرزند دوم خانواده است. او ۲۱ سال دارد و طبق گفته رسانههای مرتبط با حکومت سابق سوریه، بیشتر وقت خود را صرف تحصیل و فعالیتهای هنری میکرده است. زین علاقهمند به هنرهای تجسمی است. زین اسد ظاهرا به چندین زبان مسلط است و خانواده اسد روی استعداد هنری و زبان آموزی دخترشان حسابی تاکید دارند.
فرزند سوم خانواده اسد، کریم نام دارد و در سال۲۰۰۴ به دنیا آمده و تنها ۲۰ سال سن دارد. کریم نیز مانند برادرش حافظ تحت تأثیر شرایط سیاسی کشور قرار گرفت و خانوادهاش سعی دارند او را به سمت تحصیل و دانشگاه سوق دهند. او به ورزشهایی مانند فوتبال علاقهمند است و در فعالیتهای ورزشی مدرسهاش فعال بوده است.
بهنظر میرسد بشار اسد و اسما، از زندگی حافظ اسد و همسرش درس گرفته بودند و تا مدتها اجازه اطلاع از زندگی خصوصی خود به ویژه انتشار اطلاعات از فرزندانشان را به رسانهها نمیدادند. هر چقدر که حافظ اسد اصرار داشت پسرهایش آموزش نظامی ببینند و آنها را در امور سیاسی دخیل میکرد، بشار نقطه مقابلش را در پیش گرفت. این موضوع باعث شد تا خشم کمتری در مقابل با بشار و اسما اسد، گریبان سه فرزند خانواده را بگیرد.
نقاط تیره و تار در کارنامه اسدها
اینجا جایی برای فرار وجود ندارد. ماری کالوین مشهورترین خبرنگار جنگ، یک روز پیش از کشته شدن در گفتوگو با سیانان این جمله را در مورد وضعیت حمص به کار برد. او چند ساعت بعد کشته شد و خانوادهاش مرگ کالوین را به گردن اسد انداختند. در کارنامه حافظ و بشار اسد سه نقطه تاریک وجود دارد که سوریها هرگز آن را نبخشیدهاند. دو واقعه از این سه، به دست بشار اسد رقم خورده است.
واقعه حما: در فوریه ۱۹۸۲ یکی از تاریکترین روزهای سوریه رقم خورد. حما، که یکی از شهرهای مهم و استراتژیک سوریه است، در آن زمان به کانونی برای اعتراضات و نارضایتیها تبدیل شده بود. در اوایل دهه ۱۹۸۰، سوریه با نارضایتیهای گستردهای مواجه بود. اخوانالمسلمین که به عنوان یک گروه اسلامی مخالف رژیم بشار اسد شناخته میشدند، در تلاش بودند تا نفوذ خود را در جامعه افزایش دهند. در این میان، حما به عنوان یکی از مراکز اصلی فعالیتهای این گروه شناخته میشد. در سال ۱۹۸۰، تنشها بین دولت و اخوانالمسلمین به اوج خود رسید و در نتیجه، دولت تصمیم به سرکوب شدید این گروه گرفت. بنابراین رفعت اسد برادر بدنام حافظ راهی حما شد تا شورشیان را ساکت کند. برخی از منابع مدعی هستند دستکم ۱۰ هزار نفر و احتمالا تا نزدیک به ۴۰ هزار نفر از اهالی شهر حما در سوریه کشته شدند.
محاصره حمص: شهر حمص مانند بسیاری از شهرهای دیگر سوریه با اعتراضات سال ۲۰۱۱ همراه شد. از زمان آغاز اعتراضات در مارس ۲۰۱۱، شهر حمص به عنوان مرکز فعالیتهای مخالفان و شورشیان علیه حکومت بشار اسد تبدیل شد. در سال ۲۰۱۲، با شدت گرفتن درگیریها، نیروهای دولتی تصمیم به محاصره این شهر گرفتند. هدف از این اقدام سرکوب شورشیان و بازگرداندن کنترل کامل بر شهر بود.
محاصره حمص منجر به بحران انسانی شدید شد. ساکنان این شهر با کمبود شدید غذا، دارو و دیگر مایحتاج اولیه مواجه شدند. گزارشها حاکی از آن بود که هزاران نفر از ساکنان مجبور به ترک خانههای خود شدند و بسیاری از آنها در شرایط بسیار دشواری زندگی کردند. خبرنگاران میگویند آنچه در حمص رخ داد برای همیشه آنها را تحت تاثیر قرار داده است. در نهایت، پس از دو سال درگیری، در سال ۲۰۱۴، نیروهای دولتی موفق شدند کنترل کامل حمص را به دست آورند.
زندان صیدنایا: یکی از مخوفترین زندانهای جهان در سوریه قرار دارد. صیدنایا اولین بار در سال ۱۹۸۷ تاسیس شد اما به طور عمده در سالهای پس از اعتراضات و جنگ داخلی سوریه مورد استفاده قرار گرفت. این زندان به طور خاص برای نگهداری زندانیان سیاسی و مخالفان حکومت طراحی شده بود. زندان صیدنایا دارای دو ساختمان اصلی است: ساختمان قرمز که عمدتاً محل نگهداری افراد عادی و مخالفان سیاسی و ساختمان سفید که مختص افسران و سربازان سابق ارتش سوریه بود. شکنجه، گرسنگی و تشنگی در صیدنایا امری عادی محسوب میشده است. حداقل ۸۰ زندانی قبلا شهادت داده بودند که شکنجههای هولناک غیرقابل توصیفی در این زندان رخ داده. البته بد نیست بدانید که بخشی از زندانیان زندانی که حرفش را میزنیم از اعضای سابق داعش و گروههای تروریستی بودهاند.
نقش دین در حکومت خاندان اسد
حکومت سوریه خود را سکولار و معتقد به اصول سوسیالیسم میدانست. اما در واقع ارتباط دین با حکومت حافظ و بشار اسد به شدت پیچیده بود. خاندان اسد، که از اقلیت علوی در سوریه هستند، از زمان به قدرت رسیدن حافظ اسد در سال ۱۹۷۰، بر اساس هویت مذهبی خود و با استفاده از آن، قدرت را تثبیت کردهاند. سنی مذهبها معتقد بودند که خانواده اسد آنها را نادیده گرفته است. البته شیعیان دوازده امامی هم نظر مشابهی داشتند.
علویان، که به عنوان نُصیریه نیز شناخته میشوند، یکی از شاخههای شیعه هستند که در سوریه بزرگترین اقلیت مذهبی را تشکیل میدهند. پس از قرنها فشار از سوی دولتهای پیشین در سوریه، علویان توانستند در دهه ۱۹۷۰ با به دست گرفتن قدرت سیاسی، موقعیت خود را در جامعه تثبیت کنند. حافظ اسد به عنوان یک علوی، با ایجاد ائتلافهایی با دیگر گروههای مذهبی و قومی، توانست پایههای حکومت خود را مستحکم کند.
حافظ اسد و سپس بشار اسد، با استفاده از هویت مذهبی خود به عنوان علوی، تلاش کردند تا مشروعیت بیشتری برای حکومت خود کسب کنند. آنها با تأکید بر خطرات ناشی از افراطگرایی سلفی و تهدیدات خارجی، خود را به عنوان حافظان امنیت و ثبات کشور معرفی کردند. این رویکرد به آنها کمک کرد تا حمایت اقلیتهای مذهبی دیگر مانند مسیحیان و دروزیها را جلب کنند.
حافظ اسد در دوران حکمرانی خود سیاستهایی را اتخاذ کرد که شامل حمایت مالی از نهادهای مذهبی و مدارس اسلامی بود. این اقدامات نه تنها به تقویت پایگاه اجتماعی او کمک کرد بلکه موجب شد تا گروههای مذهبی مختلف احساس کنند که در نظام سیاسی کشور سهم دارند. بشار اسد نیز پس از ورود به قدرت در سال ۲۰۰۰، به تداوم این سیاستها ادامه داد و تلاش کرد تا با برقراری ارتباط نزدیکتر با رهبران مذهبی، مشروعیت خود را تقویت کند.
با آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱، نقش دین در سیاست کشور بیشتر مشخص شد. گروههای سنی معترض به حکومت بشار اسد، عمدتاً تحت تأثیر احساسات مذهبی قرار گرفتند و این موضوع منجر به افزایش تنشهای مذهبی در کشور شد. اغلب آنها حامی اندیشه سلفیگری بودند. پیش از ۲۰۱۱ سلفیگری چندان طرفداری در سوریه نداشت. مدارس تلاش میکردند تا آموزشهای کودکان بر اساس اصول سکولاریسم باشد اما ظاهرا بعد از ظهور افراطگری در منطقه سوریه از این موج در امان نماند. بشار اسد بارها اعلام کرده بود که جنگ علیه او جنگی علیه علویان است.
میزان سواد در سوریه چقدر است؟
میزان باسوادی و تحصیلات در سوریه از زمان حافظ اسد تا بشار اسد تغییرات قابل توجهی را تجربه کرده است. حافظ اسد که در سال ۱۹۷۰ به قدرت رسید، با اجرای سیاستهای آموزشی و اجتماعی، تلاش کرد تا سطح سواد را در کشور افزایش دهد. در این دوران، دولت به آموزش عمومی توجه ویژهای داشت و برنامههای سوادآموزی را برای کاهش بیسوادی اجرا کرد. بین دهه ۷۰ تا ۸۰ میلادی میزان باسوادان سوری ناگهان به ۷۰ درصد رسید.
پس از به قدرت رسیدن بشار اسد، انتظار میرفت که روند افزایش باسوادی ادامه داشته باشد؛ اما اینطور نشد. جنگ داخلی آب سردی روی افزایش میزان تحصیلکردگان سوری ریخت.با شروع بحران، بسیاری از مدارس بسته و میلیونها کودک از تحصیل محروم شدند. طبق گزارشها، پیش از جنگ داخلی، نرخ باسوادی در سوریه حدود ۸۰ درصد بود، اما با ادامه بحران، این رقم به شدت کاهش یافته است. تخمینها نشان میدهند که حدود یک و نیم میلیون کودک سوری هنوز به مدارس دسترسی ندارند. اما آمار دقیقی از تعداد افراد با سواد درحال حاضر وجود ندارد.
دانشگاهدمشق با ۱۰۱ سال سابقه مهمترین دانشگاه سوریه است. بعد از آن دانشگاه حلب است که تاسیسش به سال ۱۹۴۶ برمیگردد. دانشگاه البعث در حمص در زمان حافظ اسد تاسیس شده و دانشگاه حما حاصل سالهای حکومت بشار اسد است.