شیوه درست
درباره مناظره شنبه شب صدا و سیما که نشان داد حتی بحث از فلسفه سیاسی هم میتواند پربیننده و جذاب شود.
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی| شنبه شب، حوالی ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه، یک قسمت دیگر از برنامه «شیوه» پخش شد. برنامهای که در آن افراد صاحبفکر معمولا از دو جناح سیاسی و اندیشهای در ایران با هم مناظره میکنند و در دعوت از مهمانان خود، تا آنجا معیارهای سنتی و محافظهکارانه صداوسیما را کنار زده که به برنامهای پربیننده در صداوسیما تبدیل شده و این در حالی است که این برنامه از شبکه چهار تلویزیون پخش میشود یعنی شبکهای که به اندک بودن مخاطبان مشهور است. با هم نگاهی کنیم به مختصات مناظره شنبه شب این برنامه که هم مباحث اندیشهای مهمی در آن مطرح شد و هم در فضای رسانهای و سیاسی مورد توجه قرار گرفت.
موضوع چه بود؟
موضوع مناظره شنبه شب، اندیشه سیاسی آیتالله مصباح یزدی (۱۳99 – ۱۳13) بود. ظاهرا مناظره آقایان دکتر سیدصادق حقیقت و دکتر رضا غلامی در همین برنامه در موضوع دین و دموکراسی که روز ۲۵ آذر برگزار شده بود، سخنان محسن هاشمی در مناظره با حسین شریعتمداری در سوم دی ماه در شبکه خبر که مدعی شده بود آیتالله مصباح رای مردم را زینت میدانست و نیز برخی از بحثهایی که در سالگرد فوت آیتالله مصباح (۱۲ دی) در فضای عمومی کشور انجام شده بود؛
مدیران شبکه چهار و مسئولان این برنامه را به این نتیجه رسانده بود که مناظرهای حول این موضوع برگزار کنند. ابتدا از دکتر حقیقت که استاد دانشگاه مفید (وابسته به بیت آیتالله موسوی اردبیلی) در قم بود دعوت شده بود که وی بیمار بود و دعوت را قبول نکرده بود و در نهایت به ترکیب احمد زیدآبادی و حجتالاسلام صفدر الهیراد رسیده بودند.
این دو، تقریبا دو هفته پیش از این نیز با هم مناظره کرده بودند. در مناظرهای باز هم به مناسبت رحلت آیتالله مصباح یزدی در نشستی با عنوان «قمار دموکراسی» که واحد فرهنگی انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علامه طباطبائی آن را برگزار کرده بود.
چه کسانی دو طرف مناظره بودند؟
به رسم بزرگی سن، ابتدا به طور خلاصه بگوییم که احمد زیدآبادی متولد ۱۳۴۴ در سیرجان است. در دانشگاه تهران علوم سیاسی خوانده و دکترا گرفته است. از سال ۱۳۶۸ روزنامهنگاری را در روزنامه اطلاعات آغاز کرده است. او دو بار سابقه زندانی شدن دارد. بار اول در سال ۱۳۷۹ به مدت ۱۳ ماه و بار دوم در سال ۱۳۸۸ به مدت ۶ سال. ۶ کتاب هم دارد که دو مورد از آن آکادمیک است ازجمله تز دکترای وی در مورد دین و دولت در اسرائیل.
رسانه اصلی او در حال حاضر یک کانال تلگرامی است که نزدیک به ۵۷ هزار نفر عضو دارد. حجتالاسلام دکتر صفدر الهی راد متولد ۱۳۵۷ است و تحصیلات حوزوی او تا سطح درس خارج و تحصیلات آکادمیک او تا مقطع دکترای کلام اسلامی در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قم (وابسته به بیت آیتالله مصباح) است. او سه کتاب منتشر شده ازجمله در مورد هرمنوتیک (مباحث تفسیری)، انسانشناسی و الهیات پستلیبرال دارد.
مجری مناظره هم که عطاءالله بیگدلی بود. متولد ۱۳۵۹، ورودی ۱۳۷۸ دانشگاه امام صادق و دانشآموخته دکترای حقوق خصوصی از همین دانشگاه که از حوالی سال ۱۳۸۸در همین دانشگاه تدریس را هم آغاز کرده و مدتی نیز در بسیج، مشغول به کار بوده و پیش از این هم سابقه اجرای برخی از برنامههای حوزه اندیشه در شبکه چهار را داشته است.
چه مباحثی انجام شد؟
زیدآبادی بحث در این مناظره را آغاز کرد. او گفت دو روز اخیر را به مطالعه مجدد آثار مصباح گذرانده و از آنها در دفتر کوچکی یادداشتبرداری کرده بود. به ادعای او مرحوم مصباح یزدی حقی برای مردم در تشکیل حکومت یا قانونگذاری حاکم نبوده و در مورد قوانین شرعی نیز قائل به بهروزرسانی آن با عناصر زمان و مکان نبوده است.
آقای الهیراد که با یک تبلت / کامپیوتر در این مناظره حاضر شده بود این گفتهها را رد میکرد و آنها را اتهام میدانست و مواضع مرحوم مصباح را همراستا با امام خمینی میدانست ولی راستش را بخواهید این بخش از مناظره، بخش اصلی آن نبود چراکه در واقع زیدآبادی میگفت این عقاید آیتالله مصباح بوده و طرف مقابل میگفت نبوده است و این بحث به خصوص در مورد شخصی که سه سال است فوت شده چندان مهم نیست.
نکته کانونی بحث این بود که شاگردان آیتالله مصباح چطور فکر میکنند. این موضوع به خصوص با توجه به حضور بسیاری از آنان در مناصب کنونی حاکمیتی اهمیت داشت. پاسخ این سوال نه از بحث زیدآبادی با الهیراد که از یک سوال دقیق بیگدلی، مجری این از شاگرد مصباح یزدی مناظره بیرون آمد.
سوال این بود که اگر در جامعهای ۳۰درصد از مردم با حاکم اسلامی همراه باشند و ۷۰درصد نباشند ولی حاکم بتواند با آن ۳۰درصد و ظرفیتهای حاکمیتی، ۷۰درصد دیگر را به تمکین از قوانین اسلامی وادارد؛ آیا حاکم باید چنین کاری کند یا خیر و الهیراد بعد از مدتی کلنجار رفتن با مجری برنامه نهایتا پاسخ داد که باید چنین کاری انجام دهد.
این در حالی است که او در بخشهای دیگری از این مناظره گفته بود که به عقیده او و آیت الله مصباح، حاکم اسلامی بدون مقبولیت نمیتواند حکومت اسلامی را تاسیس و قوانین اسلامی را اجرا کند ولی مشخص شد که اعتقاد او این است که اگر مخالفین، به اصطلاح یک اکثریت خاموش باشند و با حاکم اسلامی مقابله نکنند یا حتی در صورت مقابله، حاکم اسلامی بتواند آنها را به تمکین وادارد او باید چنین حکومتی را تاسیس و قوانین اسلامی را اجرا کند.
چه حاشیههایی داشت؟
مناظره حاشیههایی مثل پرداختن الهیراد به حوادث ۸۸ و اشاره زیدآبادی به آیت الله منتظری داشت. در هنگام پرسیدن آن سوال کلیدی از سوی مجری برنامه هم الهیراد یک لحظه عصبی شد و به مجری گفت انگار من دارم با دو نفر مناظره میکنم و مجری به همین خاطر کمی بعد، زیدآبادی را هم کمی سوالپیچ کرد که انصاف را رعایت کرده باشد. در انتهای مناظره هم وقتی الهیراد چند بار زیدآبادی را به سخنان بدون استناد متهم کرد؛ زیدآبادی گفت که تبلتی که جلوی توست به معنای مستند بودن سخنانت نیست ولی در کل فضای مناظره آرام و محترمانه بود.
اما به نظر اصلیترین حاشیه وقتی بود که یک سوال از سوی الهیراد چند بار از زیدآبادی تکرار شد. سوالی که پاسخ به آن کمی خطرناک هم بود. سوال این بود که در صورتی که مردم مسلمان با یک قاعده شرعی مخالف باشند میتوانند بگویند که آن را قبول نداریم و آن را کنار بگذارند؟ زیدآبادی از طرق مختلف تلاش کرد به نرمی پاسخ این سوال را بدهد.
مثلا یادآور شد که همه قواعد شرعی حالا اجرا نمیشود و احکام بردهداری کلا کنار گذاشته شده و در مورد طلاق، حکومت راههایی باز کرده که زنان هم بتوانند تا حدی حق پایان دادن به زندگی مشترک خود را داشته باشند ولی پاسخ به این سوال آن قدر حساس بود که زیدآبادی نتوانست به درستی بین بعد اجتماعی یک حکم و بعد شرعی آن به طور معینی تفکیک قایل شود.
در واقع او نتوانست به الهیراد بگوید که عقیده او این است که اگرچه مردم مسلمان حق ندارند بگویند قاعده حجاب یا مجازات خوردن مشروبات الکلی را قبول ندارند ولی حق دارند بگویند که قایل به اجرای این احکام در جامعه نیستند. البته او یک بار تلاش کرد چنین کاری را انجام بدهد ولی این موضع را پررنگ نکرد و در ذهن مخاطب سوال الهیراد تقریبا بیپاسخ ماند.
چند نکته از زبان یک روزنامهنگار درباره مناظره
آقای مهرداد خدیر، روزنامهنگار باسابقه هم در سایت عصرایران گزارش / یادداشتی در مورد این مصاحبه نوشته که چند نکته از آن را به اختصار به عنوان پایان بندی این گزارش میخوانید:
* امتیاز اصلی برنامه بیتردید مجری آن است. آرام و تحصیلکرده و مؤدب...
* احمد زیدآبادی با صورت تراشیده و پوشش مدرن و اکتفا به کلمه احترام آمیز «آقای» به جای القاب و عنوانها رابطه بهتری با بیننده برقرار میکرد. جالب این که معمولا روحانیون لهجه دارند ولی گویش کرمانی فرد غیر روحانی بیشتر جلب توجه میکرد...طبقه متوسط با زیدآبادی همذاتپنداری و توافق بیشتری نشان میدهد و طیف مذهبی با فرد معمم.
* الهیراد برای آن که نشان دهد مصباح با انتخابات مشکل نداشته به حضور مراد خود در انتخابات مختلف اشاره کرد. این در حالی است که انتخابات در جمهوری اسلامی نزد برخی جنبه مناسکی و ادای تکلیف دارد و گاه حتی افراد نامی بر برگه نمینویسند. منحصر به تفکر آقای مصباح هم نیست.