متن کامل نطق انتقادی و جنجالی نماینده مجلس
نطق انتقادی و تند امروز پروانه سلحشوری نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس سروصدای زیای بهراه انداخته است. خبرگزاریها گفتهاند نمایندگانی که عمدتا از جناح سیاسی رقیب بودهاند به این اظهارات واکنش تندی نشان دادهاند و صحن علنی مجلس متشنج شده است. با هم این نطق را دقیقا همانطور که خبرآنلاین منعکس کرده، مرور میکنیم:
اعتراضهای سال های ۷۸ و ۸۸ و همچنین دی ماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ اعتراضهایی بوده که همواره مطالباتی در آن وجود داشته است ،اما امروز معترضین اغلب جوانانی هستند که به دنبال اشتغال و یک زندگی مطلوب انسانی و اجتماعی هستند ؛ یکی از جامعه شناسان در این باره می گوید "ضرورت امروز کشور این امر را بر ما قطعی کرده است که از نو بپرسیم جامعه ای که در فاصله ۷۰ سال؛ دو انقلاب بزرگ را تجربه کرده است و درهر یک یا در یا دو دهه ، یک جنبش سیاسی و اجتماعی را ، چرا آرام نمیگیرد و به بلوغ نمی رسد؟ چه چیز در لایه های پنهان این جامعه و در سیاست و زمانه است که عموم مردم را مضطرب ، نابردبار و ناآرام کرده است؟
آیا انسانهایی که این جامعه را برساخته اند دچار شوریدگی و خشم مداوم هستند و یا وجود یک معلولیت پنهان در هویت و ذات؟ مشکل در این است که ما گفته ایم ما این سبک زندگی را انتخاب کرده ایم. آیا به راستی جوانان ما این سبک زندگی را انتخاب کردند؟
متاسفانه به جز اقلیتی برخوردار از تبعیض و امتیاز، بقیه مردم را رها کرده ایم. امسال گفته شد بیش از نیمی از پذیرفته شدگان کنکور پزشکی کسانی بودند که دچار سهمیه بودند. یک طبقه نوساخته و برساخته و دارای امتیازاتی گوناگون و بقیه مردم رها شده. به همین دلایل متاسفانه جمهوریت نظام به سمت تمرکززدایی پیش رفته است.
سلحشوری از آنچه استبداد سرکش در بخشی نهادها خواند، انتقاد کرد و پرسید: به راستی جایگاه نهاد ملت کجاست؟ ما در ساختارها، دوگانه ارگان ها و حتی چندگانه هایی داریم که همه حکم می رانند؛ چند دولت؟ چند اطلاعات؟ چند نهاد موازی؟ و نهایتاً حاکمیت دوگانه که از مسئولیت پذیری فرار میکند و با بازی " کی بود کی بود من نبودم" مملکت را اداره میکند.
اکنون گسست اجتماعی، بی اعتمادی اجتماعی، نبود سرمایه اجتماعی، شکاف طبقاتی، شکاف جنسیتی، از معلول های حکمرانی غیرمطلوب کشور هستند. متاسفانه تصمیمسازان و تصمیمگیران کشور نمیدانند در بستر اجتماعی چه می گذرد و تحولات چند دهه گذشته چگونه بوده است؟ قطعاً اگر در بین مردم بودند، فقر و نداری و ناله های مردم را می دیدند و سیاستهای کلان را اینگونه اعمال نمی کردند.
آنچه اطرافیان ما به ما میگویند همیشه حقیقت محض نیست. ما پاسخگوی مادران داغدار و پدران رنج کشیده که شرمسار فرزندانشان هستند، باید باشیم؛ اگر خداوند و ملت اقتداری به ما داده است، این اقتدار نباید در جهت اعمال سلیقه خودمان باشد؛ تا دیر نشده است زمان را دریابیم .
امام خمینی(ره) در همان سخنرانی بهشت زهرا (س) میفرمایند: من وقتی چشمم بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست دادهاند، میافتد سنگینی در دوشم میافتد که نمیتوانم تاب بیاورم" چگونه پس من وکیلِ مردم، کشته شدن جوانان میهنم،هرچند ممکن است در بین آنها افرادی نفوذ کرده باشند را برتابم، چگونه دوباره مسئولیت وکالت مردم را برعهده بگیرم؟ بگذارید باور کنیم به پایان فصل سرد و نه به آغاز آن.