کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۱۳۶۶۳
تاریخ خبر:

اتریوم چیست؟ فراتر از پول دیجیتال و آینده اینترنت

اتریوم چیست؟ فراتر از پول دیجیتال و آینده اینترنت

اتریوم فراتر از یک رمزارز و در قامت یک کامپیوتر جهانی غیرمتمرکز، بستری برای ساخت نسل جدید اینترنت (وب۳) فراهم کرده است. این پلتفرم با قراردادهای هوشمند خود، مفاهیم انقلابی مانند امور مالی غیرمتمرکز (DeFi) و NFT را ممکن می‌سازد.

اگر بیت‌کوین را طلای دیجیتال یا شکل جدیدی از پول بدانیم، اتریوم با چشم‌اندازی بسیار جاه‌طلبانه‌تر پا به عرصه گذاشت: تبدیل شدن به یک پلتفرم محاسباتی جهانی و غیرمتمرکز. در حالی که بیت‌کوین مانند یک دفتر کل جهانی برای یک کار مشخص - یعنی ردیابی تراکنش‌های بیت‌کوین - عمل می‌کند، اتریوم شبیه به یک کامپیوتر جهانی است که هر کسی می‌تواند از آن برای ساخت و اجرای برنامه‌های کاربردی خود استفاده کند.

این پلتفرم، لایه بنیادین یک اینترنت جدید و غیرمتمرکز (که اغلب وب۳ نامیده می‌شود) را تشکیل می‌دهد و مفاهیم انقلابی مانند یک سیستم مالی نوین بدون نیاز به بانک (امور مالی غیرمتمرز یا DeFi) و مدلی جدید برای مالکیت دیجیتال (توکن‌های غیرمثلی یا NFT) را امکان‌پذیر کرده است. این مقاله به طور جامع به بررسی چیستی اتریوم، نحوه کارکرد آن، جهان دیجیتال پرجنب‌وجوشی که خلق کرده و چرایی پتانسیل تأثیرگذاری عمیق‌تر آن بر فناوری و جامعه نسبت به سلف مشهورش، بیت‌کوین، می‌پردازد.

آشنایی با اتریوم

ethereum-1

اتریوم چیست؟ آشنایی با کامپیوتر جهانی

اتریوم یک پلتفرم بلاک‌چین غیرمتمرکز و متن‌باز با قابلیت اجرای قراردادهای هوشمند است. این پلتفرم که در سال ۲۰۱۵ راه‌اندازی شد، توسط هیچ فرد یا نهاد واحدی کنترل یا اداره نمی‌شود و هر کسی با یک اتصال اینترنتی می‌تواند نرم‌افزار آن را دانلود کرده و با شبکه تعامل داشته باشد.

بهترین تشبیه برای درک اتریوم، «کامپیوتر جهانی» است. این پلتفرم مانند یک کامپیوتر غول‌پیکر و جهانی (که ماشین مجازی اتریوم یا EVM نامیده می‌شود) عمل می‌کند که از هزاران کامپیوتر منفرد (که نود یا گره نام دارند) در سراسر جهان تشکیل شده و همگی نرم‌افزار اتریوم را اجرا می‌کنند. هدف این کامپیوتر، وب‌گردی یا پردازش کلمات نیست؛ بلکه اجرای برنامه‌هایی به نام قراردادهای هوشمند به شیوه‌ای است که قابل تأیید، توقف‌ناپذیر و مقاوم در برابر سانسور یا کلاهبرداری باشد.

تفاوت کلیدی اتریوم با بیت‌کوین در همین نقطه نهفته است. بلاک‌چین بیت‌کوین در درجه اول برای ایجاد یک دفتر کل امن برای پرداخت‌های همتا به همتا طراحی شد و اساسا نوعی پول دیجیتال است. بنیان‌گذاران اتریوم با درک محدودیت‌های بیت‌کوین، به دنبال ساخت چیزی انعطاف‌پذیرتر و قابل برنامه‌ریزی بودند. در نتیجه، بلاک‌چین اتریوم به عنوان یک پلتفرم منعطف برای ساخت طیف وسیعی از ابزارها، از بازی‌ها گرفته تا ابزارهای مالی پیچیده، طراحی شد. این تغییر نگرش از یک اپلیکیشن خاص (پول دیجیتال) به یک زیرساخت عمومی، مهم‌ترین جهش مفهومی است. بیت‌کوین یک محصول است؛ اتریوم کارخانه‌ای برای تولید محصولات دیجیتال بی‌شمار. این موضوع توضیح می‌دهد که چرا اکوسیستم اتریوم بسیار متنوع‌تر است و چرا به مرکز جنبش‌هایی مانند DeFi و NFT تبدیل شده است. اتریوم صرفا یک رمزارز دیگر نیست؛ بلکه لایه‌ای بنیادین برای یک اقتصاد دیجیتال نوین است.

اتر (ETH): سوخت حیاتی شبکه اتریوم

اتر با نماد ETH، رمزارز بومی پلتفرم اتریوم است. این رمزارز پس از بیت‌کوین، دومین رمزارز بزرگ جهان از نظر ارزش بازار محسوب می‌شود. اتر دو کارکرد اصلی و متمایز دارد:

۱. یک ارز یا دارایی دیجیتال: مانند بیت‌کوین، اتر می‌تواند به عنوان ابزاری برای ذخیره ارزش، یک دارایی سرمایه‌گذاری و وسیله‌ای برای پرداخت کالاها و خدمات در مکان‌هایی که پذیرفته می‌شود، مورد استفاده قرار گیرد.

۲. سوخت شبکه (گس): این کارکرد منحصربه‌فرد و اصلی اتر است. برای انجام هرگونه عملیات روی کامپیوتر جهانی اتریوم - از ارسال یک تراکنش ساده گرفته تا اجرای یک قرارداد هوشمند پیچیده -کاربران باید هزینه‌ای را در قالب اتر پرداخت کنند. این هزینه کارمزد، گس (Gas) نامیده می‌شود. به عبارت دیگر، اتر سوخت یا بنزینی است که کل شبکه را به حرکت درمی‌آورد.

برخلاف بیت‌کوین که عرضه آن به ۲۱ میلیون کوین محدود شده است، عرضه کل اتر سقف مشخصی ندارد، هرچند نرخ تولید سالانه آن توسط پروتکل شبکه کنترل می‌شود. این ویژگی پیامدهایی برای مدل اقتصادی بلندمدت آن دارد و باعث می‌شود که اتر بالقوه کمتر از بیت‌کوین ضدتورمی باشد. اتر به واحدهای کوچک‌تری تقسیم می‌شود که کوچک‌ترین آن وِی (wei) نام دارد. هر اتر برابر است با ۱۰۱۸ وی.

اتریوم در برابر بیت‌کوین: یک نگاه کلی
ویژگی اتریوم بیت‌کوین
هدف اصلی پلتفرم غیرمتمرکز برای قراردادهای هوشمند و dAppها پول دیجیتال همتا به همتا و ذخیره ارزش
خالق ویتالیک بوترین و ۷ هم‌بنیان‌گذار دیگر ساتوشی ناکاموتوی ناشناس
سال راه‌اندازی ۲۰۱۵ ۲۰۰۹
توکن بومی اتر (ETF بیت‌کوین (BTC)
مدل عرضه بدون سقف مشخص، با نرخ صدور کنترل‌شده محدود به ۲۱ میلیون کوین
مکانیزم اجماع اثبات سهام (Proof-of-Stake - PoS) اثبات کار (Proof-of-Work - PoW)
نوآوری اصلی قراردادهای هوشمند قابل برنامه‌ریزی اولین ارز دیجیتال غیرمتمرکز

داستانی از نبوغ، بحران و تکامل

ethereum-2

خالقان اتریوم: ویتالیک بوترین و تیمی از رویاپردازان

داستان اتریوم با نام یک برنامه‌نویس جوان و نابغه گره خورده است. ویتالیک بوترین، یک برنامه‌نویس روسی-کانادایی، به عنوان نظریه‌پرداز اصلی و چهره برجسته اتریوم شناخته می‌شود. او که از کودکی استعدادی خارق‌العاده در ریاضیات داشت، یکی از هم‌بنیان‌گذاران مجله بیت‌کوین و از فعالان اولیه جامعه بیت‌کوین بود.

انگیزه بوترین از یک ناامیدی خلاقانه نشأت گرفت. او معتقد بود که بیت‌کوین بیش از حد محدود است و از اینکه جامعه آن به جای تمرکز بر یک پروتکل جامع، به دنبال کاربردهای منفرد بود، سرخورده شده بود. او پلتفرمی را در ذهن داشت که بتواند فراتر از تراکنش‌های مالی عمل کند. یک داستان مشهور (که صحت آن به طور کامل تأیید نشده است) ادعا می‌کند که تجربه او از یک تصمیم‌گیری متمرکز و ناخوشایند در بازی World of Warcraft، تفکر او را به سمت تمرکززدایی سوق داد.

در اواخر سال ۲۰۱۳، بوترین در سن ۱۹ سالگی، وایت‌پیپر (سپیدنامه) اتریوم را منتشر و ایده خود را برای یک کامپیوتر جهانی تشریح کرد. این ایده به سرعت توجه گروهی متنوع از هشت هم‌بنیان‌گذار را به خود جلب کرد، از جمله گوین وود (که یلوپیپر یا سند فنی اتریوم را نوشت و زبان برنامه‌نویسی Solidity را خلق کرد)، چارلز هاسکینسون (که بعدها شبکه کاردانو را تأسیس کرد) و جوزف لوبین (بنیان‌گذار ConsenSys). این پروژه از طریق یک کمپین تأمین مالی جمعی (یکی از اولین عرضه اولیه‌های کوین یا ICOها) در اواسط سال ۲۰۱۴ بیش از ۱۸ میلیون دلار سرمایه جذب کرد. سرانجام، اولین نسخه از اتریوم با نام Frontier در تاریخ ۳۰ ژوئیه ۲۰۱۵ راه‌اندازی شد.

هک DAO و انشعاب بزرگ: درسی از تاریخ بلاک‌چین

یکی از اولین پروژه‌های بزرگ و جاه‌طلبانه روی اتریوم، The DAO بود، یک سازمان خودگردان غیرمتمرکز که به عنوان یک صندوق سرمایه‌گذاری خطرپذیر عمل می‌کرد. در این ساختار، دارندگان توکن می‌توانستند برای تأمین مالی پروژه‌های مختلف رأی دهند. این پروژه با موفقیتی چشمگیر، ۱۵۰ میلیون دلار اتر جمع‌آوری کرد.

اما در ژوئن ۲۰۱۶، یک بحران بزرگ رخ داد. یک هکر با سوءاستفاده از یک آسیب‌پذیری در کد قرارداد هوشمند The DAO، موفق شد بیش از ۵۰ میلیون دلار اتر را به سرقت ببرد. این اتفاق جامعه نوپای اتریوم را با یک بحران و یک دوراهی فلسفی عمیق مواجه کرد: آیا باید به اصل تغییرناپذیری بلاک‌چین (کد، قانون است) پایبند ماند و به هکر اجازه داد پول را نگه دارد؟ یا باید برای بازگرداندن سرمایه سرقت‌شده، در تاریخچه بلاک‌چین دخالت کرد؟

این رویداد بیش از یک اتفاق فنی، لحظه‌ای تعیین‌کننده بود که هویت فرهنگی اتریوم را شکل داد. در نهایت، اکثریت قاطع جامعه (۸۶ درصد) به اجرای یک هارد فورک رأی دادند؛ یک به‌روزرسانی رادیکال که تاریخچه بلاک‌چین را بازنویسی کرد تا هک را خنثی کرده و وجوه سرقت‌شده را بازگرداند. این تصمیم نشان داد که جامعه اتریوم، به رهبری بنیان‌گذارانش، برای راه‌حل‌های عمل‌گرایانه و اجماع اجتماعی بیش از پایبندی سفت‌وسخت به ایدئولوژی ارزش قائل است. این رویکرد در تضاد کامل با مطلق‌گرایی «کد، قانون است» قرار دارد که اغلب در جامعه بیت‌کوین دیده می‌شود.

اقلیتی از کاربران که به تغییرناپذیری مطلق اعتقاد داشتند، این انشعاب را نپذیرفتند. آن‌ها به کار روی بلاک‌چین اصلی و دست‌نخورده ادامه دادند که بعدها به اتریوم کلاسیک (ETC) معروف شد. زنجیره‌ای که بازنویسی شده بود و از حمایت اکثریت برخوردار بود، نام اتریوم (ETH) را حفظ کرد. فرهنگ عمل‌گرایانه‌ای که در پی هک DAO شکل گرفت، دقیقا همان چیزی بود که سال‌ها بعد به اتریوم اجازه داد تا به‌روزرسانی‌های عظیم و پیچیده‌ای مانند The Merge را با موفقیت اجرا کند. این سابقه نشان داد که شبکه می‌تواند از طریق تصمیم‌گیری جمعی برای رفع مشکلات حیاتی تکامل یابد، حتی اگر به معنای زیر پا گذاشتن قوانین تغییرناپذیری باشد. این رویداد اتریوم را به عنوان یک سیستم پویا و در حال تکامل تثبیت کرد، نه یک اثر باستانی ثابت و غیرقابل تغییر.

فناوری زیر ذره‌بین

ethereum-3

قراردادهای هوشمند: وقتی کد، قانون می‌شود

یک قرارداد هوشمند (Smart Contract) در ساده‌ترین تعریف، برنامه‌ای است که روی بلاک‌چین اتریوم اجرا می‌شود. این برنامه یک قطعه کد خوداجرا است که به طور خودکار شرایط یک توافق را در صورت برآورده شدن پیش‌شرط‌های تعیین‌شده، اجرا می‌کند.

بهترین تشبیه برای درک قرارداد هوشمند، یک دستگاه فروش خودکار (Vending Machine) است:

  • توافق: شما یک نوشابه به قیمت ۱ دلار می‌خواهید.
  • شرایط: شما باید ۱ دلار وارد دستگاه کنید.
  • اجرا: اگر شما ۱ دلار را وارد کنید (شرط برآورده شد)، آنگاه دستگاه یک نوشابه به شما تحویل می‌دهد (عملیات اجرا شد). در این فرآیند هیچ نیازی به صندوق‌دار، اعتماد یا مذاکره نیست. قوانین در خود دستگاه کدنویسی شده‌اند. قراردادهای هوشمند دقیقا همین کار را برای دارایی‌ها و اقدامات دیجیتال انجام می‌دهند.

ویژگی‌های کلیدی قراردادهای هوشمند عبارتند از:

  • خودمختار (Autonomous): آن‌ها به طور خودکار و بدون نیاز به واسطه‌هایی مانند بانک یا وکیل اجرا می‌شوند.
  • تغییرناپذیر (Immutable): پس از استقرار روی بلاک‌چین، کد یک قرارداد هوشمند قابل تغییر یا دستکاری نیست.
  • توزیع‌شده (Distributed): قرارداد توسط همه اعضای شبکه تأیید و اجرا می‌شود که این امر آن را بسیار امن و شفاف می‌سازد.

قراردادهای هوشمند، آجرهای بنیادین تمام سازه‌های اکوسیستم اتریوم، از پروتکل‌های DeFi گرفته تا NFTها و dAppها، هستند.

The Merge: انقلابی سبز در دنیای رمزارزها

در ابتدا، اتریوم از همان مکانیزم اجماع بیت‌کوین، یعنی اثبات کار (Proof-of-Work یا PoW) استفاده می‌کرد. در این روش، ماینرها با استفاده از کامپیوترهای قدرتمند و پرمصرف، برای حل معماهای پیچیده ریاضی رقابت می‌کردند تا تراکنش‌ها را تأیید کنند. این فرآیند اگرچه امن بود، اما به شدت انرژی‌بر بود و نگرانی‌های زیست‌محیطی قابل توجهی را به همراه داشت.

راه‌حل این مشکل، اثبات سهام (Proof-of-Stake یا PoS) بود؛ یک جایگزین کارآمدتر. در این روش، به جای رقابت ماینرها با قدرت محاسباتی، اعتبارسنج‌ها (Validators) براساس میزان اتری که به عنوان وثیقه سپرده‌گذاری یا استیک (Stake) می‌کنند، برای ایجاد بلاک‌های جدید انتخاب می‌شوند.

در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۲، اتریوم به‌روزرسانی بزرگ و مورد انتظار خود یعنی The Merge را با موفقیت اجرا و شبکه را به طور یکپارچه از اثبات کار به اثبات سهام منتقل کرد. این یک شاهکار مهندسی عظیم بود که به تعویض موتور یک هواپیمای در حال پرواز تشبیه شده است.

پیامدهای کلیدی The Merge عبارت بودند از:

  • کاهش مصرف انرژی تا حدود ۹۹.۹۵ درصد: مهم‌ترین نتیجه، کاهش چشمگیر مصرف انرژی بود که یکی از بزرگ‌ترین انتقادات به این فناوری را برطرف کرد.
  • جایگزینی ماینرها با اعتبارسنج‌ها: فرآیند استخراج (ماینینگ) برای همیشه متوقف شد. اکنون کاربران می‌توانند با استیک کردن اتر خود کسب درآمد کنند (برای اعتبارسنجی انفرادی حداقل به ۳۲ اتر نیاز است، اما مبالغ کمتر را می‌توان از طریق استخرهای استیکینگ سپرده‌گذاری کرد).
  • کاهش صدور اتر: پاداش‌های پرداختی برای تأمین امنیت شبکه حدود ۹۰ درصد کاهش یافت که این امر فشار تورمی بر اتر را کم کرد.

یک تصور غلط مهم این است که The Merge باعث کاهش هزینه‌های گس یا افزایش چشمگیر سرعت تراکنش‌ها نشد. هدف اصلی آن تغییر مکانیزم اجماع و فراهم کردن زمینه برای به‌روزرسانی‌های مقیاس‌پذیری در آینده بود.

هزینه گس: بهای استفاده از بزرگراه اتریوم

هزینه‌های گس را می‌توان به عوارضی تشبیه کرد که برای استفاده از شبکه اتریوم، که مانند یک بزرگراه دیجیتال است، پرداخت می‌کنید. هر عملیات، از یک انتقال ساده تا یک تعامل پیچیده با قرارداد هوشمند، نیازمند تلاش محاسباتی است و گس، هزینه پرداخت این تلاش است.

این هزینه به اتر پرداخت می‌شود اما به واحدی به نام گوی (gwei) قیمت‌گذاری می‌گردد. هزینه کل براساس پیچیدگی محاسباتی تراکنش (مقدار گس مصرفی) ضرب در قیمت هر واحد گس محاسبه می‌شود. پس از به‌روزرسانی EIP-1559 در سال ۲۰۲۱، این قیمت دو جزء دارد: یک هزینه پایه (Base Fee) که توسط شبکه تعیین و سپس سوزانده یا از چرخه خارج می‌شود و یک هزینه اولویت (Priority Fee) یا انعام که به اعتبارسنج پرداخت می‌شود تا او را برای گنجاندن سریع‌تر تراکنش شما در بلاک تشویق کند.

مشکل اصلی، هزینه‌های بالای گس است. بزرگراه اتریوم ظرفیت محدودی دارد. زمانی که تقاضا بالا می‌رود (یعنی افراد زیادی می‌خواهند همزمان تراکنش انجام دهند)، شبکه دچار ازدحام و ترافیک می‌شود. این تقاضای بالا، انعام پیشنهادی کاربران را افزایش می‌دهد و باعث سر به فلک کشیدن هزینه‌های گس می‌شود، تا جایی که گاهی انجام تراکنش‌های ساده را بسیار پرهزینه می‌کند. این یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش روی اتریوم است.

جهان اتریوم - یک مرز دیجیتال جدید

ethereum-4

امور مالی غیرمتمرکز (DeFi): یک سیستم مالی جدید بدون واسطه

امور مالی غیرمتمرکز یا DeFi به بازآفرینی سیستم‌های مالی سنتی (مانند وام‌دهی، استقراض، بیمه و معاملات) با استفاده از قراردادهای هوشمند روی بلاک‌چین اتریوم اشاره دارد و نیاز به واسطه‌های متمرکزی مانند بانک‌ها را از بین می‌برد. در این سیستم، کاربران به جای اعتماد به یک بانک، به کد شفاف و تغییرناپذیر قراردادهای هوشمند اعتماد می‌کنند. این برنامه‌ها باز و بدون نیاز به مجوز هستند - هر کسی با یک اتصال اینترنت و یک کیف پول رمزارز می‌تواند به آن‌ها دسترسی داشته باشد.

برخی از کاربردهای کلیدی DeFi که به آن‌ها لگوهای پولی نیز گفته می‌شود، عبارتند از:

  • وام‌دهی و استقراض: پلتفرم‌هایی مانند Compound به کاربران اجازه می‌دهند تا رمزارزهای خود را برای کسب سود وام دهند یا با ارائه دارایی‌های دیگر به عنوان وثیقه، رمزارز وام بگیرند. نرخ‌های بهره در این پلتفرم‌ها به طور خودکار توسط الگوریتم‌ها تعیین می‌شود.
  • صرافی‌های غیرمتمرکز (DEX): پلتفرم‌هایی مانند Uniswap به کاربران این امکان را می‌دهند تا رمزارزها را مستقیما از کیف پول خود و بدون نیاز به یک اپراتور مرکزی که وجوه آن‌ها را نگهداری کند، معامله کنند. این کار از طریق استخرهای نقدینگی انجام می‌شود که در آن کاربران دارایی‌های خود را به اشتراک گذاشته و از کارمزد معاملات کسب درآمد می‌کنند.

قدرت واقعی DeFi نه در یک اپلیکیشن منفرد، بلکه در قابلیت ترکیب‌پذیری آن‌ها نهفته است. از آنجا که تمام این برنامه‌ها متن‌باز هستند و روی یک کامپیوتر جهانی مشترک اجرا می‌شوند، توسعه‌دهندگان می‌توانند آن‌ها را مانند قطعات لگو به یکدیگر متصل کرده و محصولات مالی نوآورانه‌ای خلق کنند. برای مثال، یک کاربر می‌تواند در یک تراکنش پیچیده، از Compound وام بگیرد، وجوه را در Uniswap مبادله و از آن برای تأمین نقدینگی در یک پروتکل دیگر استفاده کند. این ویژگی، محیطی برای نوآوری مالی بدون نیاز به مجوز ایجاد می‌کند که به مراتب سریع‌تر و بازتر از دنیای مالی سنتی است و یک تغییر پارادایم اساسی در نحوه ساخت و دسترسی به خدمات مالی به شمار می‌رود.

توکن‌های غیرمثلی (NFT): بازتعریف مالکیت در عصر دیجیتال

برای درک NFT، ابتدا باید تفاوت بین «مثلی» و «غیرمثلی» را بدانیم. مثلی (Fungible) به معنای قابل تعویض است، مانند یک اسکناس دلار یا یک بیت‌کوین - هر واحد با واحد دیگر یکسان است. غیرمثلی (Non-Fungible) به معنای منحصربه‌فرد و غیرقابل جایگزینی است، مانند تابلوی مونالیزا یا یک بلیت کنسرت مشخص.

یک توکن غیرمثلی یا NFT، یک شناسه دیجیتال منحصربه‌فرد (یک توکن) است که روی بلاک‌چین ثبت شده و مالکیت و اصالت یک دارایی را تأیید می‌کند. این دارایی می‌تواند دیجیتال (یک اثر هنری، موسیقی، یک کلیپ ویدیویی) یا حتی نماینده یک شیء فیزیکی (مانند املاک و مستغلات) باشد.

اکثر NFTها روی اتریوم با استفاده از استانداردهای توکن خاصی ایجاد می‌شوند، عمدتا ERC-721 (برای آیتم‌های تکی و منحصربه‌فرد) و ERC-1155 (یک استاندارد انعطاف‌پذیرتر برای ایجاد دسته‌ای از انواع مختلف توکن). فرآیند ایجاد یک NFT مینت (Minting) نامیده می‌شود. در این فرآیند، یک قرارداد هوشمند اجرا می‌شود که اطلاعات دارایی را ثبت کرده و یک شناسه توکن منحصربه‌فرد را به آدرس یک مالک خاص در بلاک‌چین اختصاص می‌دهد.

NFTها با ایجاد راهی قابل تأیید برای اثبات مالکیت آیتم‌های دیجیتال، که پیش از این به راحتی قابل کپی بودند، انقلابی به پا کردند. این فناوری باعث رونق هنر دیجیتال (مانند فروش ۶۹ میلیون دلاری اثر هنرمندی به نام Beeple) و کلکسیون‌های دیجیتال (مانند CryptoPunks و Bored Ape Yacht Club) شد.

برنامه‌های غیرمتمرکز (dApps): نسل بعدی اینترنت؟

یک برنامه غیرمتمرکز یا dApp، اپلیکیشنی است که به جای اجرا روی سرورهای متمرکز متعلق به یک شرکت (مانند گوگل یا فیس‌بوک)، روی یک شبکه همتا به همتای غیرمتمرکز مانند اتریوم اجرا می‌شود.

تفاوت اصلی dAppها با برنامه‌های معمولی در این است:

  • بک‌اند (Backend):منطق پشت صحنه یک dApp توسط قراردادهای هوشمند در حال اجرا روی بلاک‌چین تأمین می‌شود.
  • فرانت‌اند (Frontend): رابط کاربری (آنچه شما می‌بینید و روی آن کلیک می‌کنید) می‌تواند دقیقا شبیه یک وب‌سایت یا اپلیکیشن موبایل عادی باشد.
  • کنترل: آن‌ها توسط یک نهاد واحد کنترل نمی‌شوند و این امر آن‌ها را در برابر سانسور و قطعی مقاوم می‌سازد.

dAppها آجرهای سازنده وب۳ هستند؛ چشم‌اندازی برای مرحله جدیدی از اینترنت که غیرمتمرکز، متعلق به کاربر و مبتنی بر فناوری بلاک‌چین است. پروتکل‌های DeFi و بازارهای NFT همگی نمونه‌هایی از dAppها هستند.

راه پیش رو و تصویر بزرگ‌تر

ethereum-5

نقشه راه آینده: شاردینگ و نبرد برای مقیاس‌پذیری

بزرگ‌ترین نقطه ضعف اتریوم، ظرفیت محدود پردازش تراکنش‌های آن است (حدود ۱۵ تا ۳۰ تراکنش در ثانیه) که باعث ازدحام شبکه و هزینه‌های بالای گس می‌شود. این موضوع یک گلوگاه بزرگ برای پذیرش انبوه است.

راه‌حل این مشکل، شاردینگ (Sharding) است که به‌روزرسانی بزرگ بعدی در نقشه راه اتریوم محسوب می‌شود. شاردینگ تکنیکی است که در پایگاه‌های داده سنتی نیز استفاده می‌شود و می‌توان آن را به تقسیم یک پایگاه داده عظیم به قطعات کوچک‌تر و قابل مدیریت‌تر یا شارد تشبیه کرد.

در اتریوم، شاردینگ بلاک‌چین را به چندین زنجیره موازی (شارد) تقسیم خواهد کرد. هر شارد قادر خواهد بود تراکنش‌ها و قراردادهای هوشمند خود را به طور مستقل پردازش کند. انتظار می‌رود این پردازش موازی، ظرفیت کلی شبکه را به طور چشمگیری افزایش داده و به طور بالقوه به هزاران تراکنش در ثانیه برساند. هدف نهایی شاردینگ، حل مشکل مقیاس‌پذیری و تبدیل کردن اتریوم به شبکه‌ای سریع‌تر و ارزان‌تر بدون به خطر انداختن اصول اصلی آن یعنی تمرکززدایی و امنیت است.

مزایا و معایب: نگاهی متوازن به فرصت‌ها و ریسک‌ها

در ادامه، مزایا و معایب اتریوم که در طول مقاله به آن‌ها اشاره شد، به صورت خلاصه‌ای متوازن ارائه می‌شود.

مزایا:

  • قابلیت برنامه‌ریزی و انعطاف‌پذیری: توانایی ایجاد قراردادهای هوشمند و dAppها، آن را به بستری برای نوآوری‌های بی‌پایان تبدیل کرده است.
  • اکوسیستم گسترده و جاافتاده: به عنوان پیشگام این عرصه، اتریوم دارای بزرگ‌ترین شبکه از توسعه‌دهندگان، پروژه‌ها و کاربران است که اثرات شبکه‌ای قدرتمندی ایجاد می‌کند.
  • تمرکززدایی و امنیت: ماهیت غیرمتمرکز آن، اتریوم را بسیار امن و مقاوم در برابر سانسور می‌سازد.
  • شفافیت: تمام تراکنش‌ها در یک دفتر کل عمومی ثبت می‌شوند که شفافیتی بی‌نظیر را فراهم می‌کند.

معایب:

  • مقیاس‌پذیری و هزینه‌های بالای گس: محبوبیت اتریوم به پاشنه آشیل آن تبدیل شده و منجر به ازدحام و تراکنش‌های گران‌قیمتی می‌شود که بسیاری از کاربران را از استفاده از شبکه بازمی‌دارد.
  • پیچیدگی برای کاربران: تعامل با اتریوم، مدیریت کیف پول‌ها و کلیدهای خصوصی و درک هزینه‌های گس هنوز برای کاربر عادی بسیار پیچیده است.
  • رقابت شدید: هزینه‌های بالا، زمینه را برای ظهور رقبای سریع‌تر و ارزان‌تر که به قاتلان اتریوم (مانند سولانا) معروف شده‌اند، فراهم کرده است.
  • عدم قطعیت نظارتی: مانند همه رمزارزها، اتریوم با یک چشم‌انداز نظارتی جهانی در حال تحول و نامشخص روبرو است.

یک نکته ظریف در این میان وجود دارد: بزرگ‌ترین نقطه قوت اتریوم (اکوسیستم پررونق و تقاضای بالا) علت مستقیم بزرگ‌ترین ضعف آن (هزینه‌های بالا و ازدحام) است. این ضعف به نوبه خود، فرصت اصلی بازار را برای رقبایش ایجاد می‌کند. بنابراین، آینده اتریوم تنها یک چالش فنی برای اجرای به‌روزرسانی‌هایی مانند شاردینگ نیست؛ بلکه یک نبرد استراتژیک برای حفظ رهبری بازار است. اتریوم باید به اندازه‌ای سریع نوآوری کند که مشکلات مقیاس‌پذیری خودساخته‌اش را حل کند، پیش از آنکه پایگاه کاربران و توسعه‌دهندگانش توسط رقبایی که سطح قابل قبولی از تمرکززدایی را با تجربه کاربری بسیار بهتر از نظر هزینه و سرعت ارائه می‌دهند، فرسایش یابد.

نتیجه‌گیری

سفر اتریوم از یک سپیدنامه نظری تا یک پلتفرم جهانی چند میلیارد دلاری که به سنگ بنای DeFi، NFTها و جنبش گسترده‌تر وب۳ تبدیل شده، مسیری پرفراز و نشیب بوده است. اهمیت واقعی اتریوم نه در این است که یک رمزارز دیگر باشد، بلکه در این است که یک کامپیوتر جهانی قابل برنامه‌ریزی و متن‌باز است که نوآوری بدون نیاز به مجوز را امکان‌پذیر می‌سازد.

با این حال، چالش‌های عظیمی در پیش روی این پلتفرم قرار دارد - از موانع فنی برای دستیابی به مقیاس‌پذیری با شاردینگ گرفته تا رقابت شدید در بازار و نیاز به بهبود دسترسی برای کاربران عادی. در نهایت، اتریوم یکی از جاه‌طلبانه‌ترین و مهم‌ترین آزمایش‌های فناوری در دوران ماست. اینکه آیا این پلتفرم به طور کامل به چشم‌انداز بزرگ خود برای تبدیل شدن به بنیاد یک لایه دیجیتال جهانی و غیرمتمرکز دست خواهد یافت یا خیر، هنوز مشخص نیست، اما تأثیر آن تاکنون عمیق بوده و سفرش به پایان نرسیده است.

برای پیگیری اخباررمزارزاینجا کلیک کنید.
کدخبر: ۶۱۳۶۶۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر