کلید اینترنت دست کیست؟
تلاش برای رمزخوانی از دو توییت درحاشیه ادغام دو شرکت بزرگ خصوصی حوزه ارتباطات و اینترنت
هفت صبح| شما اینترنتتان را از چه شرکتی میخرید؟ این سوالی است که شاید خیلی وقتها آن را از دیگران پرسیده باشید یا در مقابل سوال دیگران به آن پاسخ داده باشید. در پاسخ هم، نامی را شنیدهاید که قدیمترها به آن ISP یا ارائهدهنده خدمات اینترنتی میگفتیم و حالا چند سالی است عموماً به آن FCP ارایهدهنده خدمات ثابت میگویند. یکی از این ارائهدهندگان شرکتی است به نام «صبانت». شرکتی با حدود ۲۲ سال فعالیت در بازار ارتباطات ایران که روز سه شنبه اعلام شد، شرکت دیگری در این بازار به نام «شاتل» که درست همزمان با صبانت کار خود را آغاز کرده، آن را خریده است.
آن طور که آقای محمدحسن شانهساززاده، رئیس هیأت مدیره «شاتل»، در اینستاگرام خود اعلام کرد، صبانت پیش از این سه سهامدار داشته، مذاکرات با مالکان این شرکت از اواخر اسفند سال گذشته، آغاز شده و ۱۵ فروردینماه امسال به جمعبندی نهایی رسیده است و دو نفر از آنها سهام خود را فروختهاند (در مجموع ۶۰درصد) و یک نفر، همچنان ۴۰درصد سهام صبانت را در اختیار دارد؛ البته هنوز اقدامات حقوقی این خرید سهام، نهایی نشده است. ممکن است پیش خودتان فکر کنید که این موضوعی کاملاً اقتصادی و کاملاً تخصصی است و ارتباطی به زندگی روزمره ما مردم عادی ندارد اما آنطور که متخصصان میگویند، این نظر درست نیست و ممکن است این ادغامها دودی داشته باشد و به چشم ما هم برود. چطور؟
بیایید خیلی ساده ببینیم که ما واقعاً اینترنت را از چه کسی میخریم؟ نه اینکه اسم شرکتها را بگوییم. ببینیم چه کسی واقعا پشت شرکتها قرار دارد.
۱- آخرین گزارش سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی که مربوط به بهار سال ۱۴۰۲ است؛ میگوید ایران ۱۰۵ میلیون مشترک اینترنت موبایل و ۱۱ میلیون مشترک اینترنت ثابت دارد. چرا آمار اینترنت همراه حتی از جمعیت کشور بیشتر است؟ چون خیلی از افراد دو یا چند سیم کارت دارند.
۲-در بازار اینترنت همراه، تقریباً ۵۴درصد از کاربران از اینترنت همراه اول استفاده میکنند و ۴۳درصد از اینترنت ایرانسل. سهدرصد باقیمانده هم از اینترنت رایتل استفاده میکنند. بسیار گفته شده و شاید جایی برای تکرار نداشته باشد که همراهاول به عنوان بخشی از شرکت مخابرات ایران، شرکتی است مشترک بین ستاد اجرایی فرمان امام (از طریق شرکت توسعه اعتماد مبین) و دولت. ایرانسل هم شرکتی است که تقریبا نیمی از آن مربوط به سرمایهگذاری خارجی شرکت ام تی ان آفریقای جنوبی است و نیمی دیگر با واسطه، در نهایت به بنیاد مستضعفان میرسد. بنابراین اگرچه هم ستاد اجرایی و هم بنیاد مستضعفان در این دو شرکت، شریک دارند ولی اکثریت سهام متعلق به یک نهاد عمومی یا حاکمیتی غیردولتی است.
۳-اما وضعیت در اینترنت ثابت چطور است و آن ۱۱ میلیون مشترک ثابت اینترنت خود را از چه شرکتی میخرند؟ البته این تعداد مشترک به این معنا نیست که فقط ۱۱ میلیون هم از آن استفاده میکنند. مثلاً در خانه شما ممکن است یک اشتراک (از طریق یک مودم) وجود داشته باشد ولی همزمان سه نفر به آن متصل باشند؛ بنابراین منظور، ۱۱ میلیون اتصال به اینترنت نیست؛ ۱۱ میلیون اشتراک اینترنتی است.
۴- در این بازار ۴۹درصد از اشتراکها مربوط به شرکت مخابرات ایران است که پیش از این در مورد سهامداران آن صحبت کردیم. شرکت مخابرات البته از طریق شرکت دیگری به نام مبیننت و از طریق فناوری TD-LTE یا همان مودمهایی که سیمکارت میخورد نیز سهمی از بازار اشتراک ثابت دارد. کما اینکه ایرانسل هم سهم بزرگی از این بازار را با همین فناوری در اختیار گرفته است. از این روست که باید بگوییم دو اپراتور بزرگ اینترنت ثابت مملکت هم همان همراه اول و ایرانسل هستند.
۵- اما دیگر شرکتهای این بخش کدام هستند؟ طبق نموداری که از سال ۹۹ داریم و سهم بازار شرکتهای ارتباطات ثابت را نشان میدهد، شش شرکت بزرگ در این حوزه شاتل، آسیاتک، پارس آنلاین، صبانت، پیشگامان و های وب هستند.
در حال حاضر شاتل با صبانت ادغام شده است و آن طور که سایت پیوست نوشته، «در صورت نهایی شدن این تغییر سهام، دومین بار است که چنین اتفاقی در بازار ارتباطات ثابت ایران رخ میدهد. چرا که پیش از این و در پاییز ۹۶، شرکت هایوب به صورت کامل پارسآنلاین را خرید. هرچند به دلیل مشکلات حقوقی این ادغام در سال ۹۸ نهایی شد.» بنابراین ما در این حوزه دیگر شش شرکت نداریم و چهار شرکت داریم: شاتل، آسیاتک، هایوب و پیشگامان.
۶- همین کاهش تعداد شرکتها و ادغام شرکتهایی که به اصطلاح سهم بالایی از بازار در اختیار دارند باعث شده که برخی مثل آقای نیما نامداری، یکی از کاربران شبکه ایکس که معمولاً در حوزه فناوری اطلاعات مینویسد در توییتی بنویسید:
«منطق اقتصادی این ادغامها را درک میکنم ولی در عین حال باید نگران کاهش رقابت در این صنعت هم بود. چند سال پیش هایوب، پارسآنلاین را خرید و ستاد اجرایی هم هایوب را خرید. ستادی که همزمان سهامدار عمده آسیاتک و همراهاول و ایرانیاننت (تنها اپراتور فیبرنوری) هم بود. ترسناک نیست؟»
چه چیز باعث ترس آقای نامداری شده؟ اینکه در حوزه اینترنت ثابت هم ستاد اجرایی نه فقط از طریق مخابرات بلکه از طریق دو شرکت دیگر یعنی های وب و آسیاتک سهم بزرگی از این بازار دارد. البته برخی دیگر ذیل همین توییت تذکر دادند که ستاد اجرایی از هایوب خارج شده و اکثریت سهام متعلق به آقای میری است و یک کاربر هم مدعی شده که ستاد اجرایی حدود ۳۰درصد از سهام آسیاتک را در اختیار دارد.
۷- همینجا بگوییم که ظاهر امر این است که دو شرکت دیگر یعنی پیشگامان و شاتل شرکتهای خصوصی هستند. ضمناً ممکن است شما از طریق شرکتهای دیگری اینترنت میگرفتید و نام آن را در اینجا پیدا نکردید. باید بگوییم که یا سهم بازار آنها به شدت کم بوده یا اینکه پروانه آنها FCP یا اینترنت ثابت نیست. مثلاً شرکت زیتل که در تهران و البرز و جزیره کیش خدمات ارائه میدهد پروانه انتقال داده مبتنی بر فناوری بیسیم یا FWA دارد (و متعلق به فناپ، یکی از شرکتهای زیرمجموعه بانک پاسارگاد است) یا مثلاً اگر اینترنتتان فیبرنوری است از شرکتهایی سرویس میگیرید که پروانه FTTx دارند و به همین دلیل نامشان در اینجا نیامده ولی این شرکتها هم سهم بسیار بزرگی از بازار فناوری اطلاعات ایران ندارند.
۸- اما زیر آن توییت آقای نامداری، محمد جواد آذری جهرمی، وزیر سابق ارتباطات و فناوری اطلاعات نوشته:
«این دغدغه آقای نامداری مهم است. امروز یک نفر با بهرهگیری از هماهنگی ذینفعان کلیدی انگشتشمار بازار، تصمیمگیر کلیدی بیش از ۹۰درصد بازار تلکام کشور است.»
۹- سوال این است که آن یک نفر کیست؟ در واقع فردی که بازار بزرگ تلفن همراه و ارتباطات اینترنتی در ایران را در اختیار دارد کیست؟ در شرایطی که ممکن است ذهنها در ابتدا به سمت نامهایی مثل پرویز فتاح به عنوان رئیس ستاد اجرایی فرمان امام یا مهدی اخوان بهابادی مدیرعامل همراه اول برود ولی به نظر میرسد با توجه به اینکه ایرانسل و به تبع بنیاد مستضعفان هم سهم بزرگی از این بازار دارند، احتمالاً اشاره آذریجهرمی به مقامی باشد که هردوی این نهادها زیر نظر او اداره میشوند؛ مثل علی آقامحمدی است. صدالبته که نباید از بازیگردانهای مهم دیگری در این حوزه نیز چشمپوشیکرد. مثلاً محمد مخبر، معاون اول رئیسجمهور که از سویی میتواند از طریق سهامداری دولت در این شرکتها، اقدام به اداره آنها کند و از سوی دیگر با مسئولیتی که در فرماندهی اقتصادی دولت و نیز اداره وزارتخانهها و نهادهای مختلف دولتی دارد؛ میتواند به نوعی در این زمینه سیاست یا مقرراتگذاری کند و کلید بخش تلکام یا همان ارتباطات کشور را در دست بگیرد.
۱۰- حدسمان اگر درست باشد باید این دو فرد را کمی هم معرفی کنیم. علی آقامحمدی، متولد سال ۱۳۳۰ در همدان است؛ سه دوره اول مجلس شورای اسلامی را نماینده بوده ولی پس از آن یعنی از ابتدای دهه ۷۰ یکی از چهرههای کمتر آشکار اقتصاد سیاسی کشور بوده و عمدتاً از طریق مناصب خود در دفتر رهبری اقدام به سیاستگذاری در این حوزه کرده است. از سوی دیگر محمد مخبر، متولد سال ۱۳۳۴ در دزفول است و تا کمی بعد از انتخاب به عنوان معاوناول رئیسجمهور هم همزمان ستاد اجرایی فرمان امام را هم اداره میکرد و تقریباً ۱۵ سال رئیس این ستاد بود.