دستگیری باند کت و شلواریهای شیکپوش

پلیس تهران یک باند بزرگ سرقت موتورسیکلت را با بیش از ۲۰۰ موتور سرقتی شناسایی و دستگیر کرد
هفت صبح| در گرمای صبح آخرین روز اردیبهشت، متهمانی که در هفته اخیر طرح پلیس به دام ماموران افتادهاند زیر آفتاب سوزان صف کشیدهاند. اینجا محوطه وسیع پلیس آگاهی تهران است که در بین این متهمان به شاپور معروف است. در میان آنها انواع و اقسام سارق و زورگیر دیده میشود.از سارق منزل گرفته تا خودرو و زورگیر گوشی قاپ.
نگاهی به صف طویل آنها در یک لحظه این تصور را ایجاد میکند که با دستگیری این متهمان شاید دیگر هیچ سارق و زورگیری در شهر باقی نمانده و همه آنها به دام افتادهاند.اما هنوز هم زیرپوست شهر و در میان زندگی مردم عادی سارقانی هستند که قسر در رفتهاند و نوبت به آنها نرسیده که دستبند پلیس بر دستشان بخورد. در ادامه این گزارش گفتوگوی خبرنگار ما با عجیبترین سارقان این طرح را بخوانید.
انتقال موتور شما به عراق
حمید و ناصر دو رفیق قدیمی هستند که حالا تیم دو نفرهشان نام باند سرقت موتورسیکلت را یدک میکشد. دستان آنها به همدیگر با دستبند بسته شده و مشخص نیست تا چه زمانی باید در زندان آب خنک بخورند چون طبق اعتراف خودشان تا به حال حدود 200 موتور سرقت کردهاند. حمید در مورد این سرقتها به خبرنگار ما میگوید:«ما سرقت موتورسیکلت انجام میدادیم. این نوع سرقت را به این خاطر انتخاب کردیم که در باز کردن انواع و اقسام موتور سیکلتها تبحر پیدا کردهام.
بیشتر موتور بنللی، الاس یا گلکسی سرقت میکردیم به خاطر اینکه این نوع موتورسیکلتها مشتریان بیشتری دارد و فروختن آن راحتتر است.» حالا ناصر وارد گفتوگو میشود و میگوید:«مدتی قبل با یک مالخر آشنا شدیم که موتورسیکلتها را به عراق میبرد. از هر موتور بین 10 تا 30 میلیون تومان نصیب ما میشد که همه آن را خرج رفیق بازی کردیم!» باند دو نفره بیشتر تمایل داشتند وارد پارکینگهای خانههای مسکونی شده و از آنجا موتور را سرقت کنند.
چون در خیابان تردد بیشتر بود و احتمال اینکه کسی به آنها شک کند هم بیشتر میشد.حالا مالباخته که خیالش بود موتورسیکلتش در پارکینگ است و جای آن امن است؛ وقتی میدید که موتورش سرقت شده حسابی سورپرایز میشد. از این دو نفر میپرسیم که هیچ وقت پیش آمده همسایهها سر برسند و متوجه دزدی آنها شوند.
ناصر جواب میدهد:«وقتی در خانهها باز بود یا اینکه در ریموتی کامل بسته نشده بود خیلی سریع داخل میدویدیم و سراغ موتور میرفتیم.خیلی وقتها هم میشد که در ساختمان کسی در حال تردد متوجه حضور ما میشد که ما سریع فرار میکردیم و اگر میخواستند درگیر شوند آنها را با چاقو تهدید میکردیم. تا به حال از چاقو استفاده نکرده بودیم اما اگر روزی لازم میشد آنها را با چاقو میزدیم.» ناصر و حمید میگوید در هر صورت میتوانند موتورسیکلت را سرقت کنند! اما جیپیاس ضد آب تا حدی درصد ربوده شدن آن را کم میکند.
از عشق یاکوزا تا خفتگیری
دستانش با تتوهای عجیب و غریب پلمب شده است. نامش شهاب است و به قول خودش هفدهمین یا هجدهمین بار است که پایش به شاپور باز میشود. میگوید این بار که آزاد شود میخواهد توبه کند و برای کار به خارج از کشور برود اما خیلی بعید است کسی که عمری را به سرقت و شرخری و خفت گیری گذرانده بتواند خلافکاری را ترک کند. شهاب در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید:« سوابق زیادی دارم. خفتگیری و شرخری و گوشیقاپی. برای من مهم نبود نوع گوشی چیست چون من به صاحب گوشی نگاه میکردم. اگر قوی هیکل و درشت اندام بود سراغش میرفتم.انگار مریض آزار دادن آدمهای قوی بودم. اما بیشتر از هر چیز درآمدم از راه شر خری تامین میشد.»
سارق عاشق آدیداس
عاشق آدیداس است، آنقدر که روی پایش مارک آدیداس را خالکوبی کرده و انگیزهاش برای سرقت هم پولدار شدن و خرید لباسهایی با برند و مارک آدیداس است. در ادامه گفتوگوی ما با این سارق را بخوانید.
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟
مدتی قبل با شلوارک و دمپایی سر خیابان ایستاده بودم که چند نفر از خلافکارهای محل را دیدم. آنها به من گفتند داود آدیداس چطور تو عاشق آدیداس هستی آن وقت دمپایی پا میکنی. من هم گفتم دست رو دلم نگذارید که پول خرید آدیداس را ندارم و آنها هم به من پیشنهاد سرقت را دادند.
بعد از آن تصمیم گرفتی سرقت کنی؟
صحبتهای آنها مرا وسوسه کرد و موضوع را با دوستم مطرح کردم و او هم قبول کرد و تصمیم گرفتیم که سرقت کنیم تا با پولهای سرقتی من لباسهای مارکدار آن هم با برند آدیداس بپوشم.
یعنی به خاطر آدیداس سرقت کردی؟
دوست داشتم، عاشق این مارکم. آدم برای رسیدن به عشقش دست به هر کاری میزند.
و تو برای رسیدن به عشقت چه کردی؟
گوشی قاپی. در خیابانها پرسه میزدیم و افرادی که پشت چراغ قرمز مشغول صحبت با تلفن همراه بودند یا عابرانی که حواسشان به سارقان نیست و تصور میکنند که هیچ وقت دزد به آنها نمیزند و با خیال راحت گوشی بهدست هستند را برای سرقت انتخاب میکردیم.
چه گوشی سرقت میکردی؟
من کلا مارکهای تک و خاص را دوست دارم. حتی برای سرقت هم گوشیهای مارکهای دیگر را انتخاب نمیکردم بلکه فقط آیفون آن هم مدل 13 تا 16.
سرقت با کت و شلوار
چهار مرد در حالی که کت و شلوار مشکی و پیراهنهای سفید به تن دارند در میان متهمانی که لباس آگاهی به تن دارند دیده میشوند. مردانی که با خودروی لاکچری و کت و شلوار مارک سناریوی سرقت از خانههای شمال پایتخت را رقم زدهاند.
چه شد که تصمیم به سرقت به این شیوه گرفتید؟
همه چیز از یک کلیپ شروع شد. ما پنج دوست بودیم که پنجمین نفرمان ازدواج کرد و به عنوان ساقدوش در مراسم عروسیاش شرکت کردیم. داخل مراسم در حال بازدید از فضای مجازی بودیم که چشمم به کلیپی در اینستاگرام افتاد. کلیپ در مورد چند مرد کت و شلوار پوش بود که اقدام به سرقت از خانه میکردند. ایده سرقت را من دادم و گفتم بچهها ما هم میتوانیم اینطوری سرقت کنیم و شوخی شوخی جدی شد.
و بعد چه اتفاقی افتاد؟
همان شب، با همان کت و شلوارها، از باغ که در کرج بود راهی تهران شدیم و به خیابانهای بالای شهر رفتیم. در حال دور دور زدن برای پیدا کردن سوژه مناسب بودیم که در ساختمانی در منطقه زعفر باز شد و پسر نوجوانی از خانه خارج شد. پسر نوجوان در ساختمان را نیمه باز گذاشت و ما هم از فرصت استفاده کردیم و وارد ساختمان شدیم. در طبقه دوم آپارتمانی بود که چراغهایش خاموش بود و از آنجایی که کسی زنگ در را هم جواب نداد با شکستن در ورودی وارد خانه شده و سرقت را انجام دادیم.
چند سرقت دیگر در پروندهتان است؟
خیلی فرصت نکردیم که دستگیر شویم. تقریبا ماهی یکبار برای سرقت میرفتیم و پول زیادی هم از سرقتها گیرمان نیامد.
با چه خودرویی سرقتها را انجام میدادید؟
فیدلیتی. شبی 50 میلیون تومان کرایه میکردیم و سرقتها را با آن انجام میدادیم. خودروی لاکچری و کت و شلوار، ایدهای که هیچ کسی شک نمیکند.