زن جوان سر بزنگاه بالای سر سارقان رسید

کلکسیون کلید سرقتهای دیوید کاپرفیلد؛ سارق شعبدهباز از ترس پلیس به برنامه عصرجدید نرفت!
هفت صبح | چند روز قبل زن جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و مدعی شد: به خاطر شیفت کاریام، امشب دیرتر به خانه آمدم و زمانی که خواستم در آپارتمانم را باز کنم، متوجه سر و صدا از داخل خانه شدم. از آنجایی که من به تنهایی زندگی میکنم، احتمال میدهم سروصدایی که از داخل خانه به گوش میرسد، متعلق به سارقان باشد. به دنبال این تماس، بلافاصله ماموران پلیس وارد عمل شده و با حضور در خانه زن، موفق به دستگیری 4 سارق سابقه دار شدند. متهمان که حین سرقت بازداشت شده بودند و راهی برای کتمان نداشتند، به سرقتهای سریالی از خانههای پایتخت اعتراف کردند.
با اعتراف متهمان جوان، به دستور بازپرس دادسرای سرقت، در اختیار کارآگاهان پلیس قرار گرفته و تحقیقات برای شناسایی مالباختگان احتمالی اعضای باند ادامه دارد.
کلکسیونی از کلیدها
احمد، سردسته باند، سارق سابقهداری است که در بازرسی بدنی از او، کارآگاهان موفق شدند دسته کلیدی پیدا کنند که هر کدام با دیگری فرق دارد و هر کدام شاه کلید بوده و تعداد زیادی از درها را باز میکند.
چه شد تصمیم به سرقت گرفتی؟
من کلیدسازی دارم، از همان اول که وارد کلیدسازی شدم، هر کسی که کلید میآورد تا از روی آن بزنم، یکی هم برای خودم میزدم. باورتان نمیشود، در انباری خانهام پر از کلیدهای مختلف. کم کم در کارم حرفهای شدم و با دیدن قفل میتوانستم کلیدش را بزنم.
ماجرای کلید سازی چه ربطی به سرقت دارد؟
در این میان شعبده بازی هم میکردم. بیشتراوقات فراقتم صرف این میشود که کلیپهای آموزشی شعبده بازی را ببینم. حتی چند کلاس هم ثبت نام کردم. شعبده بازیام خیلی عالی است و خیلی از ترفندهای شعبده بازان را هم میدانم. حتی میخواستم در مسابقه استعدادیابی عصر جدید هم شرکت کنم و تبحرم را به رخ دنیا بکشم، من برای خودم دیوید کاپرفیلد هستم منتها از نوع ایرانیاش.
در مسابقه شرکت نکردی؟
ترسیدم. از آنجایی که کارم خیلی خوب بود، بیشک در گروه نفرات اول قرار میگرفتم و تصویرم در تلویزیون و فضای مجازی پخش میشد و از نظر دیگران شناخته شده میشدم. آن وقت اگر در سرقتها با شاکی روبهرو میشدم یا اینکه شاهدی ما را میدید، خیلی زود شناسایی و دستگیر میشدم. با این کار در حقیقت آدرس محل زندگیام را برای پلیس ارسال میکردم که پلیس بیاید مرا به این آدرس بگیرد. به همین دلیل از شرکت در مسابقه صرف نظر کردم.
نگفتی چه شد که وارد سرقت شدی؟
خیلیها از استعداد شعبده بازی و ساخت کلیدم با خبر بودند و یک روز سارقی به سراغم آمد و از من خواست که برای او شاه کلیدی درست کنم. برای او شاه کلید درست کردم و آن زمان 5 میلیون تومان پول به من داد. از پولی که گرفته بودم خیلی خوشحال شدم و سارق جوان گفت برای چه عمرت را در شعبده بازی و کلیدسازی تلف میکنی، اگر وارد باند ما شوی، کلی پول گیرت میآید. پیشنهاد وسوسه کنندهای بود و من هم قبول کردم. البته اول در نقش نوچه بودم و بعد از مدتی با خودم گفتم من کار اصلی باند را انجام میدهم و نباید حق و حقوقم در حد نوچه باشد. تصمیم گرفتم که باندی برای خودم تشکیل دهم و چند نفری را هم استخدام کردم.
در باند نقش تو چه بود؟
با کلیدهایی که داشتم درها را باز میکردم. هیچ دری به روی من بسته نیست حتی امنیتیترین گاوصندوقها.