کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۷۸۷۶۳
تاریخ خبر:

پایان کابوس چوبه دار بعد از درگیری خیابانی خونین

پایان کابوس چوبه دار بعد از درگیری خیابانی خونین

متهم به قتل قبل از فرار به اربیل به دام افتاد

هفت صبح| پسر ۱۹ ساله که در درگیری خیابانی مرتکب قتل شده بود با کمک خیرین توانست رضایت مادر قربانی را جلب کند و به زندگی برگردد .رسیدگی به پرونده قتل جوان 21 ساله‌ای به نام یاشار از شامگاه 29 مهرماه همین امسال با اعلام از سوی کادر درمان یکی از بیمارستان‌های پاکدشت در دستور کار انتظامی و قضایی قرار گرفت.در حالی که یاشار ساعتی قبل از فوت با خونریزی شدید به دلیل اصابت چاقو به قفسه سینه‌اش به بیمارستان منتقل شده بود به رغم تلاش کادر درمان برای نجات جانش،‌ به علت عمق جراحت وارد شده جان خود را از دست داده بود.

 

به این ترتیب تیم جنایی به همراه بازپرس ویژه قتل و همچنین کارآگاهان پلیس آگاهی و تیم تشخیص هویت برای رسیدگی به موضوع در سردخانه بیمارستان بالای سر جسد یاشار حاضر شدند. بررسی‌های ابتدایی نشان می‌داد مقتول هدف یک ضربه چاقو قرار گرفته است اما همان یک ضربه اینقدر عمیق و کاری بوده که سبب جان باختن مرد جوان شده بود.با دستور بازپرس جنایی جسد برای بررسی‌های دقیق و انجام معاینات و آزمایش‌های لازم به سردخانه پزشکی قانونی منتقل شد و تلاش کارآگاهان پلیس برای شناسایی عامل جنایت و رازگشایی از ماجرا آغاز شد.

 

بررسی‌های ابتدایی حکایت از آن داشت که ساعتی قبل از انتقال یاشار به بیمارستان او در یک درگیری خیابانی در شهرک کاروان پاکدشت با پسر جوانی به نام دانیال که از اهالی همان محل بود درگیر شده و از سوی او مورد اصابت ضربه چاقو قرار گرفته بود.تعدادی از افراد حاضر در صحنه جنایت موضوع را برای ماموران پلیس شرح دادند و در این میان مشخص شد در لحظه حادثه کسی جز دانیال به یاشار ضربه‌ای وارد نکرده است.

 

با مشخص شدن هویت مظنون اصلی پرونده،‌ این جوان تحت تعقیب قرار گرفت و در حالی که غیبش زده بود فرضیه فرار او به علت ارتکاب جنایت قوت گرفت.در همین حال ردیابی‌های ماموران ادامه پیدا کرد و مشخص شد متهم قصد خروج از کشور و فرار به سمت اربیل را دارد.اما با اقدام به موقع ماموران پلیس ساعت سه بامداد قبل از اینکه متهم موفق به خروج از مرز شود، ‌رد او توسط کارآگاهان زده شد و به دام پلیس افتاد.

 

اعتراف به قتل

بلافاصله بعد از دستگیری متهم تحقیقات جنایی کلید خورد و دانیال به درگیری خونین اعتراف کرد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من سرباز هستم و شب حادثه در حال بازگشت از پادگان به خانه بودم. به سر خیابان محل سکونتمان که رسیدم یکی از دوستانم را دیدم و شروع کردیم به گپ زدن با هم. او به من سیگاری تعارف کرد و من در حالی که سیگار گوشه لبم بود از او ‌خواستم برای سیگار به من فندک بدهد.

 

در حال همین بده و بستان ساده بودیم و اصلا حواسمان به اطراف نبود که همان موقع یاشار از راه رسید. یاشار از بچه‌های محل بود و او را می‌شناختم. با همان نگاه اول به یاشار متوجه شدم که او حال طبیعی ندارد. او به ما نزدیک شد و بی‌جهت به من و دوستم پرخاش کرد. می‌گفت نباید سر خیابان بایستم.

 

ما با هم درگیر شدیم و دعوا با وساطت چند نفر از بچه محل‌ها پایان یافت. می‌خواستم به سمت خانه‌مان بروم که یاشار که چاقوی بزرگی در دست داشت از پشت سر به من حمله کرد و دو ضربه به دستم زد. از دستم خون جاری شد و من که ترسیده بودم برای دفاع از جانم چاقویی را که در جیب داشتم بیرون آوردم، چشمانم را بستم و چاقو را  به سمت او پرت کردم که چاقو ناخواسته با سینه او برخورد کرد.»

 

متهم ادامه داد: من که ترسیده بودم فرار کردم. جراحت دستم شدید بود. به همین خاطر به درمانگاه رفتم و دستم را بخیه کردم. من آنجا با یکی از بچه محل‌ها تماس گرفتم و متوجه شدم یاشار جان سپرده است. همان جا بود که دو دستی بر سر خودم کوبیدم و فکر کردم که دنیا برایم به آخر رسید و جز کابوس چوبه دار از تمام این زندگی چیزی روبه‌روی خودم نمی‌دیدم. می‌خواستم به اربیل فرار کنم که بازداشت شدم‌. باور کنید من هیچ خصومتی با یاشار نداشتم و او دعوا را شروع کرد‌.» در حالی که دوربین‌های مداربسته صحنه درگیری را ضبط کرده و کارشناسان پزشکی قانونی بریدگی عمیق روی دست متهم را تایید کرده بودند او روانه زندان شد .

 

جلب رضایت

رسیدگی قضایی به پرونده ادامه پیدا کرد و شمارش معکوس برای رسیدن موعد محاکمه آغاز شد.در این میان علیرضا دلیر که وکالت متهم را به عهده داشت با مادر یاشار که تنها ولی دم بود مذاکره کرد و توانست با کمک چند خیر رضایت وی را جلب کند.  مادر حمید گفت: «شوهرم ۱۶ سال است که مفقود شده و هیچ خبری از او ندارم. من تنها ولی دم پسرم هستم  و تقاضای قصاص داشتم. وقتی التماس‌های پدر متهم را دیدم و فهمیدم او کارگر شهرداری است و با زحمت زیاد پسرش را بزرگ کرده و پس از چند جلسه مذاکره با وکیل او حاضر شدم به جوانی یاشار رحم کنم و او را ببخشم.»  با اعلام گذشت این مادر قرار شد متهم از جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کند.

 

کدخبر: ۵۷۸۷۶۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر