ویرجینیا و سایه مرگ بر امپراتوری گناه

انتشار خاطرات شاکی اصلی پرونده جفری اپستین و پرنس اندرو، دوباره زخم کهنه «جزیره پدوفیلها» را گشوده و افکار عمومی جهان را به این معمای تاریک بازگردانده است
هفت صبح| انتشار قریبالوقوع کتاب «هیچکس نبودم: خاطراتی از بقا و مبارزه برای عدالت»، بار دیگر نام ویرجینیا جوفری را به صدر اخبار بازگرداند؛ زنی که با شجاعتی بیمانند از پردهبرداری از یکی از مخوفترین شبکههای قاچاق جنسی جهان دست برنداشت. او نگارش این کتاب ۴۰۰ صفحهای را پیش از مرگ تکاندهندهاش در آوریل امسال به پایان رساند و در نامهای به ناشرش نوشت: «انتشار این کتاب، حتی اگر من نباشم، آرزوی قلبی من است.»
ناشر، آلبرت ا. کناف، تأکید کرده که متن بهدقت صحتسنجی و ویرایش حقوقی شده تا هیچ شائبهای درباره اعتبار آن باقی نماند. در این اثر، برای نخستین بار پس از توافق پرحاشیه با پرنس اندرو، بار دیگر نام او به میان آمده است؛ همان شاهزاده بریتانیایی که با پرداخت غرامتی سنگین از حضور در دادگاه گریخت، بیآنکه گناهی بپذیرد.
جوفری روایت میکند چگونه بهعنوان دختر نوجوان در مارالاگو، محل تفریحی دونالد ترامپ، توسط گیلین مکسول به دام کشیده و به اپستین تحویل داده شد. او بعدها ادعا کرد به دستور اپستین به پرنس اندرو نیز تحویل داده شده است. هرچند اندرو و مکسول این اتهامات را رد کردهاند اما شکایت مدنی جوفری در سال ۲۰۲۲ با پرداخت غرامتی هنگفت به سازش رسید؛ نقطهای که سکوتی سنگین بر اطراف این شاهزاده انداخت.
با این حال، تنها چند ماه پس از ارسال نسخه نهایی کتاب، خبر مرگ ویرجینیا جوفری در مزرعهای دورافتاده در استرالیای غربی جهان را شوکه کرد. خانوادهاش مرگ او را «تسلیم در برابر زخمهای سالیان» خواندنداما برای بسیاری از ناظران و افکار عمومی، این حادثه به سادگی یک خودکشی نبود. جوفری پیشتر در شبکههای اجتماعی از تهدیدها و حتی یک تصادف مشکوک با اتوبوس مدرسه سخن گفته و نوشته بود «چند روز بیشتر زنده نخواهم بود.» همین نشانهها کافی بود تا مرگ او به سرعت در مدار تئوریهای توطئه قرار گیرد و با پرونده اپستین گره بخورد.
این نخستین بار نیست که چنین تردیدهایی سربرمیآورد. جفری اپستین، سرمایهدار بانفوذ و بنیانگذار شبکه جهانی قاچاق جنسی دختران نوجوان، در تابستان ۲۰۱۹ در زندان متروپولیتن نیویورک «خودکشی» کرد؛ مرگی که بهسرعت با علامت سؤالهای بزرگ همراه شد. دوربینهای نظارتی سلول او خاموش بودند، نگهبانان در خواب فرو رفته بودند و تدابیر امنیتی نادیده گرفته شد؛ مجموعهای از تناقضها که فرضیه قتل عمد و «پاکسازی» را تقویت کرد.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت، به طور علنی گفت مرگ اپستین «بوی توطئه» میدهد. افشاگریهای پس از مرگ اپستین پرده از شبکهای برداشت که تارهای آن تا قلب سیاست، فناوری، هنر و حتی علم امتداد داشت. صدها زن جوان از سراسر جهان شهادت دادند و امپراتوری گناه و سیاه او با نامهای بزرگ گره خورد: از بیل کلینتون که بارها با هواپیمای خصوصی اپستین به جزایر کارائیب پرواز کرده بود، تا بیل گیتس که روابط مالی و دیدارهای پنهانیاش با اپستین جنجالساز شد.
جزایر شخصی اپستین در کارائیب که به «جزیره پدوفیلها» شهرت یافتند، سالها صحنه مهمانیهای هولناک بودند. پس از مصادره، این جزایر به ارزش ۶۰ میلیون دلار فروخته شد تا بخشی از غرامت قربانیان پرداخت شود اما ساختمانهای مرموز و خاطره مهمانیهای تاریکش، در ذهن افکار عمومی همچنان زندهاند؛ نماد فساد سیستمی که سیاست، سرمایه و شهرت را به یکدیگر گره زد.
اکنون، با مرگ ویرجینیا جوفری، زنی که از میان همه قربانیان بیش از دیگران به یک «صدا» و «چهره مقاومت» بدل شده بود، بیم آن میرود که بخشی از حقیقت برای همیشه در سایه باقی بماند. انتشار خاطرات او در اکتبر، شاید آخرین فرصتی باشد که جزئیات دستاول از زبان یکی از شجاعترین قربانیان شنیده شود.