مرگ خاموش وب | کاهش شدید درآمد ناشران

هوش مصنوعی ترافیک اینترنت را میبلعد، ناشران میمیرند و کاربران نمیفهمند چه چیزی با مرگ تدریجی از دست میرود
هفت صبح| اواخر سال گذشته، تلفن همراه مدیرعامل یکی از شرکتهای بزرگ زیرساخت اینترنتی، بدون وقفه زنگ میخورد. تماسها از سوی مالکان و ناشران رسانههای مشهور بود؛ کسانی که صدایشان از اضطراب میلرزید. اما نه خبری از حمله سایبری بود، نه تهدیدی خارجی. منشا بحران چیز دیگری بود: «چتباتهای هوش مصنوعی»، سامانههایی تازهنفس که قرار بود راهنمای کاربران باشند اما حالا خودشان مقصد نهایی شدهاند.
کاربران دیگر برای یافتن پاسخ، وارد صفحهای نمیشوند؛ همان بالای نتیجه جستوجو، یک خلاصه آماده و بینیاز از کلیک که توسط هوش مصنوعی ساخته و پرداخته شده، در انتظار آنهاست و این یعنی: مرگ خاموش وب. بر اساس دادههای شرکت «سیمیلار وب»، طی یکسال گذشته، کل ترافیک بازدید انسانی از وبسایتها در جهان حدود ۱۵ درصد کاهش یافته است.
در حوزههایی مانند سلامت، این کاهش به بیش از ۳۱ درصد میرسد. سایتهای آموزشی، علمی، اقتصادی و حقوقی نیز همگی کاهش دو رقمی در میزان بازدید داشتهاند. این آمار نشان میدهد که کاربران دیگر با همان جعبه خلاصه پاسخ در صفحه نخست نتایج قانع میشوند و نیازی به باز کردن صفحهای از سایتهای دیگر نمیبینند.
گوگل، بهعنوان دروازه اصلی ورود به اینترنت برای میلیاردها کاربر، بهتازگی از قابلیتی به نام «نمای هوشمند پاسخ» رونمایی کرده که متن خلاصهای از پاسخ سؤال کاربر را به طور مستقیم در بالای صفحه جستوجو نمایش میدهد. نتیجه آن، کاهش چشمگیر بازدید از منابع اصلی است. برای نمونه، شرکت رسانهای داتدش مریدیت که مالک مجموعهای از سایتهای بزرگ و شناختهشده در حوزه سبک زندگی و سلامت است، اعلام کرده سهم ترافیکی که از موتور جستوجوی گوگل به آنها میرسد طی تنها دو سال، از ۶۰ درصد به ۳۵ درصد سقوط کرده است.
مدیرعامل این شرکت میگوید: «ما رابطهای خوب با گوگل داشتیم، اما حالا احساس میکنیم گوگل پیمانی نانوشته را شکسته است.» در این میان، موج تازهای از محتوای جعلی و ماشینی نیز در حال تسخیر اینترنت است. نوعی هرزنامه مدرن به نام «اسلاپ» یا محتوای تولیدشده ماشینی که بیکیفیت، سطحی و بدون مرجع است، بهطور فزایندهای در فضای مجازی منتشر میشود.
بررسیها نشان میدهد که اکنون حدود ۷۰ درصد پستهای طولانی در شبکههای حرفهای مانند لینکدین توسط ابزارهای هوش مصنوعی نوشته میشوند. در شبکههای اجتماعی چون فیسبوک، آن دسته از صفحات جعلی که تصاویر و متونشان به شکل هوشمندانه تولید شده، فضای کاربران را اشغال کردهاند. حتی شرکت متا، برای گسترش تعامل با هوش مصنوعی، شخصیتهایی خیالی مانند «لیو» را خلق کرد که در واقع وجود خارجی نداشت.
البته این پروژه بهدلیل واکنش منفی گسترده کاربران، خیلی زود شکست خورد. در این وانفسا، برخی شرکتها میکوشند برای نجات اقتصاد محتوای وب، راهحلهایی فنی ارائه دهند. از جمله، سامانههایی همچون «تولبیت» و «پرو ریتا» که امکان تعیین ارزش دلاری محتوا را برای ناشران فراهم میکنند، یا سازوکاری طراحی کردهاند که به ناشران سهمی از درآمد تبلیغاتی موتورهای هوشمند اختصاص داده شود. اما این راهحلها، بیشتر به درد سایتهای بسیار بزرگ و پرنفوذ میخورد.
میلیونها وبسایت کوچک، رسانههای محلی و نویسندگان مستقل، نه ابزار چانهزنی دارند، نه فرصت سرمایهگذاری روی مدلهای فناورانه پیچیده. آنها در سکوت و بیسر و صدا از صحنه حذف میشوند. این روند، تنها یک بحران اقتصادی نیست؛ یک بحران اطلاعاتی است. اگر جستوجو در وب تبدیل به پاسخهای بیمنبع و خلاصهای ماشینی شود، انگیزه برای تولید محتوای دقیق و معتبر از بین میرود.
اگر هیچکس مطلبی را نخواند، چه کسی آن را خواهد نوشت؟ اگر کاربران فقط به همان یک پاسخ ماشینی قناعت کنند، چرا کسی باید وقت صرف تحقیق کند؟ در چنین حالتی، حتی ماهیت «سؤال» نیز ماشینی میشود. برخی از موتورهای هوشمند تازه، نهتنها پاسخ را تولید میکنند، بلکه خودشان پیشنهاد میدهند که چه چیزی را جستوجو کنیم و چه بپرسیم. در مقابل، ناشران و تولیدکنندگان محتوا تلاش میکنند از این چرخه فرار کنند.
مدلهای اشتراکی، خبرنامههای پست الکترونیکی، اپلیکیشنهای شخصی، حضور در پلتفرمهای صوتی و تصویری و حتی بازگشت به مخاطبان حضوری از طریق نشستها و همایشها، بخشی از این راهبردها هستند. پادکستها و ویدیوها که هنوز از گزند خلاصهسازی ماشینی در امان ماندهاند، در حال حاضر پناهگاه رسانههای مستقل شدهاند. اما این راهحلها نیز پایدار نیستند؛ چراکه دیر یا زود، الگوریتمها آنها را نیز خواهند بلعید. از سوی دیگر، گوگل و برخی دیگر از شرکتهای فناور، این روند را نه یک تهدید، بلکه مرحلهای از تکامل میدانند.
به گفته سخنگوی گوگل، در دو سال گذشته، تعداد صفحات وب در جهان بیش از ۴۵ درصد افزایش یافته و این نشانهای است که تولید محتوا متوقف نشده است. تحلیلگران این حوزه نیز معتقدند هوش مصنوعی میتواند ابزار توانمندسازی محتواسازان باشد، نه جایگزین آنها. اما این دیدگاه، واقعیت اقتصادی ماجرا را نادیده میگیرد: ماشینها محتوا را «میخوانند»، اما برای آن پول نمیپردازند. ماشینها «ارجاع» میدهند اما مخاطب را نمیفرستند. نتیجه آن، کاهش شدید درآمد ناشران و خطر خاموشی وب است.