بازیهایی که از همان دقایق ابتدایی عاشقشان میشوید | معرفی ۱۰ بازی فراموشنشدنی

در این مطلب، ۱۰ بازی را مرور میکنیم که شروعشان حکم اعلام تولد یک شاهکار را داشت.
به گزارش هفت صبح، مقدمه بازیهای ویدیویی لحظهای سرنوشتساز است که میتواند تجربه کل بازی را شکل دهد. خرید یک بازی نه تنها از نظر مالی، بلکه از نظر زمانی نیز سرمایهگذاری قابل توجهی است. پرداخت ۷۰ دلار برای اثری که در نهایت تنها تجربهای متوسط ارائه میدهد، میتواند ناامیدکننده باشد. برای اینکه مخاطب احساس کند بازی ارزش هزینه و زمان او را داشته، نیاز است از همان دقایق ابتدایی جذب محتوا شود و انگیزه پیدا کند تا بازی را ادامه دهد.
تجربهی یک شاهکار واقعی، لذتی منحصربهفرد به همراه دارد و خیلی اوقات از همان ابتدای بازی متوجه میشویم در آستانه تجربهای ویژه و متفاوت قرار داریم. چه شاهد صحنهای قدرتمند باشیم و چه لحظهای کوچک اما تأثیرگذار، بهترین شروعها توجه بازیکن را جلب کرده و لحن و فضای بازی را برای ادامه شکل میدهند. درک این نکته که یک بازی ممکن است تجربهای تحولآفرین باشد، احساسی نادر و قدرتمند است. این عناوین نه تنها جزو بهترین بازیهای تاریخ هستند، بلکه موفق شدهاند از همان لحظات ابتدایی، بازیکن را کاملاً مجذوب خود کنند.
هشدار: این مطالب بخشهایی از داستان بازیها را اسپویل میکند.
۱۰. The Legend of Zelda: Breath of the Wild
نکته قابل توجه در دقایق ابتدایی The Legend of Zelda: Breath of the Wild، نحوه انتقال حس گستردگی و آزادی به بازیکن است. بازی با بیدار شدن لینک در یک غار آغاز میشود و او حرکات پایهای را برای آموزش تمرین میکند. لحظهای که لینک از غار خارج شده و جهان اطرافش را مشاهده میکند، شگفتانگیز است. گیمر در ابتدا فقط مکانیکها را یاد میگیرد، اما به سرعت متوجه خواهد شد که آزادی عمل بسیار بیشتری نسبت به فرمول کلاسیک سری Zelda در اختیار دارد.
یکی از جنبههای خاص و ناب Breath of the Wild، جهان باز و میزان آزادی عملی است که بازیکن نسبت به سایر بازیهای همسبک دارد. این شروع به شیوهای پر سر و صدا و نمایشی نیست، اما صداهای محیطی طبیعت و حس اکتشاف نشان میدهد که Breath of the Wild تجربهای ویژه و متفاوت است.
۹. Batman: Arkham Asylum
پیش از انتشار Batman: Arkham Asylum، بازیهای ابرقهرمانی چندان باکیفیت نبودند. به جز مواردی محدود مانند Spider-Man 2 در سال ۲۰۰۴، این عناوین اغلب به صورت شتابزده ساخته میشدند تا سریعاً به سوددهی برسند. اما با انتشار Batman: Arkham Asylum این نگرش تغییر کرد. این عنوان از همان ابتدا عشق و توجه به دنیای بتمن را به بازیکن نشان داد. استودیوی Rocksteady با هوشمندی از انیمیشن Batman: The Animated Series و دیگر داستانهای مرتبط با Arkham Asylum الهام گرفت و تجربهای ویژه خلق کرد.
بازیکنان در ابتدای بازی شاهد صحنهای هستند که بتمن جوکر را با بتموبیل به تیمارستان منتقل میکند و او را تحویل مقامات میدهد. تعامل بین بتمن و جوکر هنگام انتقال، با بازی درخشان کوین کانروی و مارک همیل، به زیبایی اجرا شده است. پیچش داستانی که نشان میدهد جوکر همه چیز را از قبل برنامهریزی کرده، از جمله آزاد کردن تمام زندانیها، شروعی فوقالعاده برای بازی محسوب میشود. این اثر زمینهساز یکی از بهترین داستانهای بتمن تا به امروز و آغازکننده یک فرنچایز بهیادماندنی است.
۸. Clair Obscur: Expedition 33
Clair Obscur: Expedition 33 چیزی کمتر از یک شاهکار ندارد. بازی در همان آغاز، شما را با شخصیت Lumière و رویداد Gommage آشنا میکند و در مدت کوتاهی موفق میشود ترکیبی از زیبایی و هراس را در جهانی که توسط Paintress شکل گرفته، به نمایش بگذارد. شنیدن قطعه موسیقی Lumière که توسط Lorien Testard و Alice Duport-Percier ساخته شده است، بر جان بازیکن لرزه میاندازد؛ درست در لحظهای که بازی او را به سفری در دل جزیره میبرد.
بازیکنان در همان دقایق ابتدایی شاهد رویداد Gommage خواهند بود؛ صحنهای که مجموعهای از احساسات متناقض را در پلیر به وجود میآورد. دیدن افرادی که به پَرهای رز تبدیل میشوند، در حالی که موسیقی جریان دارد، لایههای متعددی از معنا را منتقل میکند. این صحنه نهتنها از نظر احساسی به شدت تأثیرگذار و غمانگیز است، بلکه به شکلی بینقص نشان میدهد چرا قهرمانان بازی باید جلوی این چرخه را بگیرند، پیش از آنکه خودشان قربانی بعدی باشند.
۷. God of War (2018)
با انتشار God of War 2018، شخصیت کریتوس پس از یک وقفه ۸ ساله دوباره به صحنه بازگشت. در آن زمان، بازیکنان نمیدانستند که او در فصل تازهای از زندگیاش چه مسیری را پیش خواهد گرفت. این شروع جدید با تصویری متفاوت آغاز میشود. کریتوس آرام و ساکت در حال قطع کردن درختی است تا بههمراه پسرش مراسم تدفین همسر خود را برگزار کند.
این سکانس قدرتمند و احساسی، با موسیقی بینظیر Bear McCreary به سطحی بالاتر میرود. این صحنه جنبهای از شخصیت کریتوس را آشکار میکند که بازیکنان هرگز پیشتر شاهدش نبودند و این تغییر به شکلی کاملاً استادانه روایت شده. نتیجه، شروعی درخشان و فراموشنشدنی است که بهزیبایی لحن و مسیر جدید سفر کریتوس را بنا میگذارد.
۶. Ghost of Tsushima
این بازی از همان ثانیههای ابتدایی بازیکن را مستقیماً وارد میدان نبرد میکند. در چند دقیقه ابتدایی، بازی بهخوبی موفق میشود تا مهاجمان را بهعنوان تهدیدی هولناک و در عین حال تأثیرگذار معرفی کند. جین ساکای، شخصیت اصلی داستان، با شجاعت به قلب دشمن میزند و سیستم مبارزات بازی به بازیکن حس واقعی یک سامورایی را منتقل میکنند. اما نیروهای مغول برای جین بیش از حد قدرتمند هستند و به سرعت جزیره را تحت سلطه خود درمیآورند.
این شروع نفسگیر، بازیکن را به این فکر وا میدارد که جین چگونه قرار است از مهلکه جان سالم به در ببرد. او در آستانه مرگ رها میشود و مجبور است خود را دوباره بسازد و برای مقابله با دشمن متخاصم آمادگی لازم را کسب کند. این نبرد آغازین نهتنها انگیزههای جین را بهطور کامل شکل میدهد، بلکه بازیکن را نیز با همان انگیزه همراه میسازد تا یکی از بهترین عناوین پلی استیشن را تجربه کند.
۵. Marvel’s Spider-Man
معرفی یک مرد عنکبوتی جدید به مخاطبان، بهویژه بدون روایت کامل داستان آغازین او، کار دشواری است. دقایق ابتدایی بازی Marvel’s Spider-Man بهشکلی استادانه دیدگاه استودیوی Insomniac نسبت به این شخصیت را شکل میدهد. دوربین روی میز پیتر حرکت میکند و آیتمهای مختلفی که در طول سالها جمعآوری شدهاند را نشان میدهد؛ آیتمهایی که بهطور ظریف و بدون هیچ دیالوگی، منشأ او را بازگو میکنند. از جمله این موارد میتوان به نمونههای اولیه ابزارهای مختلف، لباسهای گوناگون و نشانههایی از مشکلات مالی او اشاره کرد.
لحظهای که پیتر میشنود سرانجام فرصتی برای مقابله با KingPin پیدا کرده است، لحن داستان تغییر میکند. بازیکنان بلافاصله با لباس کلاسیک مرد عنکبوتی و در آسمان منهتن تاب میخورند تا به سمت هدف بروند. از همان اولین لحظه تابخوردن با تار، واضح است که این تجربهای تمام عیار از مرد عنکبوتی است. حرکت در میان شهر و مبارزه با دشمنان، احساسی شگفتانگیز ایجاد میکند و شروعی پرهیجان برای یکی از بهترین بازیهای ساخته شده از Spider-Man به ارمغان میآورد.
۴. Final Fantasy 7
حتی پس از گذشت نزدیک به ۳۰ سال، Final Fantasy 7 همچنان یکی از برترین شروعهای تاریخ بازیهای ویدیویی را در دارد. اگرچه برخی بازیکنان ممکن است گرافیک بازی را قدیمی بدانند، اما در زمان خود انقلابی محسوب میشد. حتی اگر جلوههای بصری برای همه جذاب نباشند، موسیقی خارقالعاده Nobuo Uematsu به طور کامل حال و هوای بازی را شکل میدهد. این آغاز با فضایی مرموز شروع میشود، روی شخصیت Aerith و گلهایش تمرکز دارد و سپس دوربین عقب میآید تا میدگار را با تمام شکوه صنعتیاش به تصویر بکشد.
پس از آن، بازی تمرکز خود را روی یک قطار میگذارد و اکشن آغاز میشود. موسیقی بازی در ترکیب با مبارزات نوبتی، انرژی مناسبی را ایجاد میکند و به بازیکنان را برای تجربهای منحصر به فرد آماده میکند. Final Fantasy 7 همچنان یک JRPG فوقالعاده محسوب میشود که هر فرد علاقهمند به این سبک باید دستکم یکبار آن را در طول زندگی خود تجربه کند.
۳. Bioshock
معرفی شهر Rapture در Bioshock همچنان یکی از خاطرهانگیزترین لحظات برای بسیاری از بازیکنان است. نمایش این شهر، حسی شگفتانگیز و سورئال دارد و کنجکاوی بازیکنان را نسبت به این دنیای جدید برمیانگیزد. طراحیهای خیرهکننده ساختمانها در ترکیب با ویژگیهای زیرآبی شهر، آن را به مکانی بهیادماندنی تبدیل کرده است. Rapture تا به امروز یکی از بهترین مکانهای دنیای بازیهای ویدیویی محسوب میشود. تنها چند دقیقه ابتدایی کافی بود تا نشان دهد Bioshock فراتر از یک بازی، و بیش از هر چیز اثری هنری است.
۲. The Last of Us
اگرچه The Last of Us اغلب با دیگر آثار زامبی محور مقایسه میشود، اما مقدمه بازی ادای احترامی به یک عنوان کلاسیک هیجانی به حساب میآید. داستان با بازگشت جوئل به خانه آغاز میشود، در حالی که دخترش، سارا، منتظر اوست. چند ساعت بعد، تماشاگر هرج و مرجی بزرگ خواهید بود. یک بیماری کشنده شیوع پیدا میکند و جوئل و سارا تلاش میکنند تا جان خود را نجات دهند.
شروع بازی شباهت زیادی به صحنهای از فیلم Children of Men دارد. در حالی که تمدن اطراف شخصیتها فرو میریزد، شیوع نیز گسترش مییابد و شخصیتهای اصلی در حین رانندگی با این آشوب مواجه خواهند شد. فیلمبرداری به صورت یکتکه، ضربان قلب همه را از هیجان و اضطراب به تپش وا میدارد. اگرچه به یادماندنیترین بخش افتتاحیه The Last of Us پس از ۱۰ دقیقه و با مرگ سارا رخ میدهد، روند پیشآمدن این اتفاق برای مدتها در ذهن بازیکنان حک خواهد شد.
۱. Uncharted 2: Among Thieves
افتتاحیه Uncharted 2 با نمایی از نیتن دریک زخمی آغاز میشود که روی صندلی قطار نشسته است. سپس متوجه میشویم قطار در لبهی صخره آویزان بوده و تنها چند ثانیه تا سقوط آن باقی مانده است. سؤالهای زیادی درباره اینکه چگونه او به این وضعیت رسیده است، در ذهن مخاطب شکل میگیرد. پیش از آنکه بازیکن فرصتی برای یافتن پاسخها داشته باشد، نیتن باید راهی برای فرار پیدا کند.
حتی بالا رفتن از قطار هم تجربهای لذتبخش و سینمایی است که تا زمان عرضه این بازی در گیمینگ چندان متداول نبودند. این صحنه با فلشبکهایی در هم تنیده میشود که نشان میدهند چگونه نیتن به این نقطه رسیده است. این ترکیب هم هیجانانگیز است و هم به سرعت بازیکن را درگیر داستان میکند. افتتاحیهی بازی تا به امروز همچنان تأثیرگذار باقی مانده و به اندازهای جذاب است که هر بازیکنی را وسوسه میکند پس از تجربه قسمت اول، فوراً به تجربه یکی از بهترین دنبالههای بازیهای ویدیویی بپردازد.