مردم از خبر بد میترسند| پایان سیگنالهای متناقض درباره قیمت بنزین

سخنگوی دولت تاکید کرد هیچ تصمیمی برای افزایش نرخ بنزین وجود ندارد و هر اقدامی با اطلاعرسانی انجام میشود
هفتصبح| بحث درباره نرخ بنزین همواره یکی از موضوعات داغ در فضای سیاسی و اقتصادی کشور است. روز گذشته امیرحسین ثابتی، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در صحن علنی مجلس سخنانی مطرح کرد که «قرار است دولت نرخ سوم بنزین را با ۵۰۰ درصد افزایش اعلام کند.»
ثابتی توضیح بیشتری درباره مبنای این ادعا نداد اما ادعای او با گفتههای چند روز قبلتر محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، تقارن پیدا کرده است. قالیباف در جلسه علنی هشتم مهرماه گفته بود که «با روند فعلی، ما بنزین را با قیمت ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان میخریم و به قیمت ۲ تا ۳ هزار تومان در اختیار مردم قرار میدهیم. بنابراین باید در این زمینه تدبیر کنیم.»
این سخنان اگرچه در ظاهر ناظر بر ضرورت «مدیریت مصرف» بود اما در عمل بهعنوان کد سیاسی برای احتمال افزایش نرخ بنزین تعبیر شد. اظهارات این دو نماینده عملا فضای رسانهای و روانی جامعه را متشنج کرده است. طرح چنین مباحثی، بدون اعلام سیاست واحد از سوی دولت، میتواند همان اثر منفیای را بر بازار و جامعه بگذارد که خود افزایش قیمت برجای میگذارد. در شرایطی که تورم فزاینده، کاهش قدرت خرید و نارضایتی عمومی در جامعه محسوس است، کوچکترین گمانهزنی درباره بنزین میتواند تبدیل به موجی از التهاب و بیاعتمادی شود.
گفتنی است فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت چهارشنبه در حیاط دولت عنوان داشت که مصوبهای درمورد نرخ بنزین نداشته این و دولت هر کاری هم که بخواهد در رابطه با بنزین انجام دهد؛ هیچ پنهانکاری نخواهد داشت. البته خانم سخنگو این را هم گفته که «هیچ کس مایل نیست فشاری به مردم وارد شود اما نمیتوانیم از واقعیتها چشمپوشی کنیم. لذا اگر بخواهد کاری صورت بگیرد روی سهمیه معمول مردم نیست، بلکه روی سهمیههای اضافهای است که وجود دارد.» این گفته مهاجرانی تا حدی تاییدکننده آن چیزی بود که ثابتی عنوان داشت.
سیگنال غلط درباره افزایش بنزین و التهاب افکار عمومی
پیشتر، روزنامه هفتصبح در گزارشی تحلیلی هشدار داده بود که طرح هرگونه بحث درباره تغییر نرخ بنزین، در شرایط فعلی کشور با هر نیت و هدفی نهتنها محل اجرا ندارد بلکه حتی طرح آن در فضای رسانهای هم غیرمنطقی و پرهزینه است. در آن گزارش آمده بود: «در حالی که بخش قابلتوجهی از جامعه درگیر فشار معیشتی است، هر اشارهای به احتمال افزایش نرخ سوخت میتواند به سرعت در بازار، فضای روانی و حتی امنیت اجتماعی اثرگذار شود.»
بهرغم این هشدارها، اکنون برخی نمایندگان مجلس با بیان اعداد و درصدهای مشخص، در حال ارسال پیامهایی هستند که مستقیماً به التهاب دامن میزند. سخنان اخیر امیرحسین ثابتی درباره افزایش ۵۰۰درصدی نرخ سوم بنزین، فارغ از درستی یا نادرستی آن در واقع به نوعی «کد سیاسی و رسانهای» تعبیر میشود که میتواند بازار را پیش از هر تصمیم رسمی، دچار شوک کند.
افکار عمومی در ایران بهویژه پس از تجربه سهمیهبندی و افزایش قیمت بنزین در سال ۱۳۹۸، به شدت نسبت به این موضوع حساس است. هر زمزمهای درباره تغییر نرخ بنزین به سرعت با ترس از افزایش ناگهانی قیمتها در سایر کالاها و خدمات همراه میشود. به همین دلیل، هر فرد یا مقام مسئولی که چنین موضوعی را مطرح میکند، باید آگاه باشد که سخنش در خلأ بیان نمیشود و مستقیما بر احساس امنیت اقتصادی مردم تأثیر میگذارد.
در همین زمینه رسانههای اصولگرا نیز طی روزهای اخیر به طور ضمنی از اظهارنظرهای قالیباف انتقاد کردهاند. روزنامههای نزدیک به خود رئیس مجلس هم هشدار دادهاند که هرگونه اعلام عدد یا درصد درباره بنزین، بدون مصوبه رسمی دولت یا مجلس، مصداق «ایجاد التهاب بیمورد» است. ادعای افزایش ۵۰۰ درصدی نرخ سوم بنزین، عددی است که هنوز هیچ مقام رسمی دولتی تأیید نکرده.
با این حال، در سیاست ایران معمولا تجربه نشان داده که هرگاه مسئولان در حوزه انرژی یا بودجه از ضرورت «تدبیر» یا «اصلاح قیمت» سخن گفتهاند، بازار و مردم آن را پیشدرآمد تصمیمات واقعی تلقی کردهاند. همین پیشداوریها، بیاعتمادی عمومی را تشدید کرده و از این منظر، مسئولیت کسانی که چنین مباحثی را در سطح علنی مطرح میکنند سنگینتر است.
پایان سیگنالهای متناقض درباره سوخت
در شرایطی که جامعه نسبت به مسئله بنزین حساسیت ویژهای دارد، نبود موضع واحد از سوی دولت و نهادهای تصمیمگیر خطرناک است. هر مقام یا مسئولی که در درون یا بیرون دولت درباره احتمال افزایش قیمت سخن میگوید، خواه ناخواه فضای روانی جامعه را دچار التهاب میکند. اقتصاد ایران در دوران پساماشه در مرحلهای قرار دارد که کوچکترین نوسان در انتظارات، میتواند موجی از افزایش قیمتها و رفتارهای هیجانی ایجاد کند.
تجربههای پیشین، از اصلاح قیمت ارز تا تغییر نرخ بنزین، نشان داده که مهمتر از خود تصمیم، نحوه اطلاعرسانی و هماهنگی گفتار مسئولان است. وقتی وزیر، نماینده و رئیس مجلس هر یک برداشت متفاوتی از موضوع ارائه میدهند، جامعه پیام متناقض دریافت میکند؛ در چنین فضایی اعتماد عمومی بیش از هر چیز آسیب میبیند.
دولت چهاردهم حتی اگر قصدی برای اصلاح سیاستهای انرژی دارد، در شرایط کنونی نباید اجرایی کند. پیگیری مسیر گمانهزنیها و توییتها و اعلام نظرها صرفا بازی با افکار عمومی و ملتهب کردن جامعه است. اعلام ناگهانی تصمیمات یا رها کردن میدان به گمانهزنی نمایندگان، عملا فضای تصمیمگیری را از دست دولت خارج و به افکار عمومی منتقل میکند؛ جایی که تحلیلها اغلب هیجانی و غیرکارشناسی است.
در همین چارچوب، لازم است دولت موضع رسمی خود را درباره رد هرگونه اقدامی و تصمیمی برای افزایش نرخ بنزین به صراحت بیان کند تا از گسترش شایعات و سوءبرداشتها جلوگیری شود. اگر برنامهای برای تغییر نرخ وجود ندارد، باید به طور قاطع اعلام شود؛ و اگر وجود دارد، باید با جزئیات و زمانبندی مشخص توضیح داده شود که باز هم تاکید می شود اکنون فضایی برای این اقدام وجود ندارد.
تکرار تجربههای تلخ گذشته یقنا به معنای تکرار هزینههاست. جامعه ایران هنوز خاطره آبان بنزینی را از یاد نبرده است؛ شبی که افزایش ناگهانی قیمت بنزین، نهتنها اعتراضات گسترده، بلکه بیاعتمادی عمیقی نسبت به ساختار تصمیمگیری بر جای گذاشت. اکنون در فضای شکننده اقتصادی امروز، تکرار آن خطا به معنای ابربحران جدید خواهد بود. به همین دلیل، سکوت یا ابهام در چنین موضوع حساسی، نه نشانه احتیاط بلکه نشانه فقدان انسجام ارتباطی است. در دنیای امروز، سیاستگذاری اقتصادی بدون یکپارچگی گفتار حاکمیتی محکوم به شکست است.