خزر در نقطه جوش؛ نفت، سیاست و زندگی ماهیگیران

نشت نفت و پسماندهای حفاری میتواند ظرفیت محدود پالایش طبیعی خزر را مختل کرده و آینده خاویار و ماهی سفید ایران را به مرز نابودی بکشاند
هفت صبح| دریای خزر، بزرگترین منبع بسته آب جهان، این روزها به صحنهای پرتنش از رقابتهای نفتی میان پنج کشور ساحلی تبدیل شده است؛ رقابتی که پیامدهای اقتصادی و ژئوپلیتیک دارد و میتواند زندگی هزاران خانواده در سواحل شمالی ایران را تحت تأثیر قرار دهد. آذربایجان، روسیه، ترکمنستان و قزاقستان با سرعتی چشمگیر در حال توسعه میادین نفت و گاز خود هستند و با بهرهگیری از شرکتهای بینالمللی و فناوریهای پیشرفته، برداشت از منابع هیدروکربنی خزر را به سطحی بیسابقه رساندهاند. در این میان، ایران با وجود برخورداری از سهم مشخصی از ذخایر، بهدلیل چالشهای فنی، مالی و زیرساختی، از این رقابت عقب مانده است.
در سالهای اخیر، ایران اقداماتی برای ورود به این رقابت انجام داده؛ از جمله استقرار سکوی حفاری در بندر نوشهر و آغاز عملیات اکتشافی در بلوکهای دریایی اما حفاری در آبهای عمیق خزر نیازمند فناوریهای پیچیدهای است که بهدلیل تحریمها و محدودیتهای انتقال دانش فنی، دسترسی به آنها دشوار شده است. از سوی دیگر، نبود سرمایهگذاری خارجی و زیرساختهای انتقال انرژی، بهرهبرداری از این منابع را با هزینه بالا و بهرهوری پایین مواجه کرده است.
در حالی که رقبا با سرعت در حال استخراج هستند، هر بشکه نفتی که از میادین مشترک برداشت میشود، سهم بالقوه ایران را کاهش میدهد. این مسئله درآمدهای ارزی کشور را تهدید میکند و مانع توسعه صنایع پاییندستی مانند پتروشیمی و پالایشگاه در شمال کشور میشود. اما آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته، تأثیر این رقابت نفتی بر اقتصاد سنتی و زیستبوم دریایی ایران است.
استانهای شمالی کشور، بهویژه گیلان و مازندران، میزبان هزاران خانوادهای هستند که معیشتشان به ماهیگیری وابسته است. دریای خزر، بهدلیل بسته بودن و نداشتن ارتباط با اقیانوس، ظرفیت محدودی برای جذب و پالایش آلودگی دارد. هرگونه نشت نفت، انتشار مواد شیمیایی حفاری یا آلودگی ناشی از فعالیتهای صنعتی، میتواند بهسرعت در کل پهنه آبی گسترش یابد و اثرات مخربی بر تولید ماهی و سلامت آبزیان داشته باشد. کاهش ذخایر خاویاری، افت صید ماهی سفید و تغییرات در زنجیره غذایی دریایی، نشانههایی از این تهدید زیستمحیطی هستند.
در حال حاضر، دریای خزر بهرغم ظرفیت عظیم هیدروکربنیاش، سهمی نامتوازن در تولید نفت و گاز میان کشورهای ساحلی دارد. بر اساس دادههای بینالمللی، حدود یک درصد از نفت مصرفی و سه درصد از گاز مصرفی جهان از آبهای خزر تأمین میشود. جمهوری آذربایجان، با بهرهبرداری گسترده از میادین دریایی، بیشترین سهم را در این تولید دارد و سال گذشته حدود ۲۵ میلیارد متر مکعب گاز را به کشورهای اروپایی، ترکیه و گرجستان صادر کرده است. در مقابل، ایران با وجود داشتن حق برداشت حدود ۱۴درصدی از ذخایر خزر، تاکنون هیچ تولید تجاری از این دریا نداشته و پروژههای اکتشافی آن نیز بهدلیل عمق زیاد، نبود فناوری حفاری عمیق و تحریمها، متوقف یا نیمهفعال باقی ماندهاند.
اما در کنار این رقابت انرژی، دریای خزر یک منبع حیاتی برای اقتصاد دریایی و معیشت جوامع ساحلی نیز بهشمار میرود. بازار محصولات دریایی این منطقه از جمله خاویار، ماهی سفید، کفال، کاهی دریایی و میگو دارای گردش مالی قابلتوجهی است. خاویار، بهعنوان گرانترین محصول دریایی خزر، سهم مهمی در صادرات غیرنفتی ایران دارد. برآوردها نشان میدهد که ارزش صادرات خاویار ایران در سالهای اخیر به بیش از ۱۰میلیون دلار در سال رسیده، هرچند این رقم نسبت به ظرفیت واقعی خزر بسیار پایین است و تحت تأثیر کاهش ذخایر ماهیان خاویاری قرار دارد.
بازار ماهی سفید و کفال نیز در استانهای گیلان و مازندران، بخش مهمی از اقتصاد محلی را تشکیل میدهد. طبق آمارهای شیلات ایران، سالانه بیش از ۲۰ هزار تن ماهی از خزر صید میشود که بخش عمدهای از آن در بازارهای داخلی مصرف شده و بخشی نیز به کشورهای همسایه صادر میشود. همچنین، کاهی دریایی که در صنایع دارویی، آرایشی و غذایی کاربرد دارد، بهویژه در سواحل گلستان و مازندران برداشت میشود و گردش مالی آن در سطح منطقهای در حال رشد است.
با این حال، افزایش فعالیتهای نفتی در خزر، بهویژه در بخشهای نزدیک به مرزهای آبی مشترک، تهدیدی جدی برای این بازارهای سنتی محسوب میشود. نشت نفت، آلودگی ناشی از حفاری و تغییرات شیمیایی در آب، میتواند به کاهش کیفیت زیستمحیطی دریا و افت تولید آبزیان منجر شود. این تهدید، معیشت هزاران خانواده ماهیگیر را در معرض خطر قرار میدهد و همچنین صادرات محصولات دریایی ایران را نیز با چالش مواجه میکند.
در چنین شرایطی، ایران باید همزمان با تلاش برای توسعه ظرفیتهای انرژی در خزر، حفاظت از زیستبوم دریایی و اقتصاد محلی را نیز در اولویت قرار دهد. توازن میان بهرهبرداری صنعتی و پایداری محیطزیست، تنها راه حفظ منافع بلندمدت کشور در این پهنه آبی است. کارشناسان برای برونرفت از این وضعیت، مجموعهای از راهکارها را پیشنهاد کردهاند؛ از جمله بازطراحی قراردادهای نفتی برای کاهش ریسک سرمایهگذاران خارجی.
همچنین، انتقال و بومیسازی فناوری حفاری عمیق با همکاری کشورهای آسیایی مانند چین و هند و آموزش نیروی انسانی متخصص، میتواند بخشی از عقبماندگی فنی را جبران کند. در کنار این اقدامات، تدوین پروتکلهای زیستمحیطی منطقهای و ایجاد سازوکارهای نظارتی مشترک میان کشورهای ساحلی، برای حفاظت از اکوسیستم خزر ضروری است.
رقابت در خزر، تنها مسابقهای برای استخراج نفت نیست؛ بلکه آزمونی برای توانایی کشورها در حفظ توازن میان توسعه اقتصادی و پایداری زیستمحیطی است. ایران باید با نگاهی راهبردی، هم سهم خود از منابع انرژی را تثبیت و هم از اقتصاد سنتی ساحلی و زیستبوم دریایی محافظت کند. آینده خزر، نهتنها در دکلهای حفاری، بلکه در سلامت آب، ماهیها و معیشت مردمان ساحل رقم خواهد خورد.