سکهفروشی پرریسک فرزین

بانک مرکزی با عرضه گسترده سکه، نقدینگی را جمعآوری کرده و داراییهای مردم را در معرض زیان گسترده قرار داده است
هفت صبح، آزاد کلهر| در حالیکه بانک مرکزی باید در نقش نهاد ناظر پولی، حافظ ارزش پول ملی و کنترلکننده تورم ظاهر شود، استفاده از ابزار حراج سکه برای جمعآوری نقدینگی و تأمین کسری بودجه، نشاندهنده انحراف آشکار از مأموریتهای اصلی این نهاد است. تجربه تلخ بازار سرمایه در سالهای گذشته، که با عرضه گسترده سهام دولتی برای جبران کسری بودجه آغاز شد و با زیان سنگین میلیونها سهامدار به پایان رسید، حالا در بازار طلا و سکه در حال تکرار است.
در ظاهر، فروش سکه با هدف کنترل نقدینگی و مهار تورم انجام میشود؛ اما در عمل، این سیاست بیش از آنکه انقباضی باشد، به ابزاری برای تأمین مالی دولت تبدیل شده است. بانک مرکزی با عرضه گسترده سکه، نهتنها به ذخایر ارزی و طلای کشور فشار وارد میکند، بلکه در شرایطی که بازار طلا با حباب قیمتی مواجه است، مردم را به خرید داراییهایی با ریسک بالا ترغیب میکند بیآنکه تضمینی برای حفظ ارزش یا بازدهی آن وجود داشته باشد.
این سیاست، دقیقاً همان مسیری است که در بورس طی شد: ابتدا با تبلیغ گسترده، مردم به خرید سهام دولتی تشویق شدند؛ سپس با افت بازار، سرمایههای خرد در زیان فرو رفتند و اعتماد عمومی به بازار سرمایه از بین رفت. حالا نیز، با حراج سکه در شرایط حبابی، همان سناریو در حال اجراست با این تفاوت که این بار، دارایی فیزیکی و نقدی مردم هدف قرار گرفته است.
از سوی دیگر، ابزارهای کلاسیک کنترل تورم مانند افزایش نرخ سود بانکی، تقویت سپردههای قانونی و مدیریت پایه پولی، بهحاشیه رانده شدهاند. بانک مرکزی بهجای اصلاح ساختارهای پولی، به فروش داراییهای ملی روی آورده است، رویکردی که نهتنها پایدار نیست، بلکه در صورت تداوم، میتواند به تضعیف ذخایر استراتژیک کشور و افزایش آسیبپذیری اقتصادی منجر شود.
در شرایطی که اعتماد عمومی به نهادهای مالی در پایینترین سطح قرار دارد، استفاده ابزاری از بازار سکه برای تأمین کسری بودجه، نهتنها بحران اعتماد را تشدید میکند، بلکه جامعه را در معرض ریسکهای جدیدی قرار میدهد. اگر این مسیر اصلاح نشود، باید منتظر موج جدیدی از نارضایتی، زیان عمومی و بیثباتی در بازارهای مالی باشیم، دقیقاً همان چیزی که بانک مرکزی باید از آن جلوگیری کند، نه آنکه خود مسبب آن باشد.
حباب برای سرمایهگذاران
در شرایط فعلی، بازار طلا و سکه با حباب قابلتوجهی مواجه است؛ قیمتی که نه بر پایه عرضه و تقاضای واقعی، بلکه بر اساس انتظارات تورمی، سیاستهای ارزی و هیجانات ناشی از نااطمینانی سیاسی شکل گرفته است. این حباب، سرمایهگذاران خرد را در معرض ریسکهای جدی قرار داده، بهویژه آنهایی که در اوج قیمتها وارد بازار شدهاند و حالا با ترس از اصلاح، در وضعیت بلاتکلیف قرار دارند.
تبعات این حباب برای سرمایهگذاران، فراتر از زیان مالی است. نخست، کاهش نقدشوندگی داراییهاست؛ چراکه در صورت افت قیمت، فروش سکه یا طلا با ضرر همراه خواهد بود و بسیاری ترجیح میدهند دارایی خود را نگه دارند، حتی اگر نیاز فوری به نقدینگی داشته باشند. دوم، فرسایش اعتماد به بازارهای رسمی است؛ وقتی قیمتها بدون منطق اقتصادی رشد میکنند و نهادهای سیاستگذار نیز با عرضههای هیجانی به آن دامن میزنند، سرمایهگذار دیگر به تحلیل بنیادی یا رفتار منطقی بازار اتکا نمیکند.
اما اگر هیجانات فروکش کند چه از مسیر ثبات سیاسی، چه از مسیر اصلاح سیاستهای پولی بازار طلا بهسمت تعادل بازخواهد گشت. در این حالت، قیمتها به سطوحی نزدیکتر به ارزش ذاتی خود میل میکنند و حباب تخلیه میشود. این روند، اگرچه برای دارندگان طلا و سکه زیانبار خواهد بود، اما در بلندمدت به نفع شفافیت بازار و بازگشت اعتماد عمومی خواهد بود.
در چنین فضایی، سرمایهگذاری در طلا از حالت سفتهبازانه خارج شده و به جایگاه واقعی خود بهعنوان دارایی پوششدهنده ریسک بازمیگردد. اما تا زمانی که بانک مرکزی از طلا بهعنوان ابزار تأمین مالی دولت استفاده میکند و بازار با سیگنالهای متناقض مواجه است، نمیتوان انتظار داشت که این تعادل بهراحتی برقرار شود. حباب، اگرچه سودآور بهنظر میرسد، اما همیشه پیشدرآمد سقوط است و این بار نیز، نشانههای آن بهوضوح قابل مشاهدهاند.
بازار جهانی طلا؛ هیجان امروز، اصلاح فردا
در کنار حباب قیمتی بازار داخلی سکه و طلا، بازار جهانی نیز در وضعیت هیجانی قرار دارد. رشد سریع اونس طلا در ماههای اخیر، بیش از آنکه بر پایه تقاضای فیزیکی یا تغییرات بنیادین باشد، ناشی از نگرانیهای ژئوپلیتیکی، نوسانات نرخ بهره و انتظارات تورمی در اقتصادهای بزرگ بوده است.
این رشد، اگرچه در کوتاهمدت برای برخی سودآور بوده، اما نشانههایی از اشباع قیمتی و واگرایی بنیادی در آن دیده میشود. تحلیلگران معتقدند که بازار جهانی طلا نیز در آستانه ورود به فاز اصلاح قرار دارد و این اصلاح میتواند مسیر سرمایهگذاری را بهطور جدی تحت تأثیر قرار دهد.
اونس طلا که در ماههای گذشته از محدوده روانی 3700 دلار عبور کرده و به سطوح بالاتر رسیده، اکنون با مقاومتهای تکنیکال و فشارهای بنیادی مواجه است. در صورت کاهش تنشهای سیاسی، تثبیت نرخ بهره توسط فدرال رزرو و تقویت شاخص دلار، احتمال اصلاح قیمتها در بازار جهانی طلا بسیار بالاست. این اصلاح میتواند در قالب سه سناریوی محتمل رخ دهد.
در سناریوی نخست، اصلاح ملایم با کاهش تدریجی هیجانات و بازگشت به سیاستهای پولی متعادل، اونس را به محدودههای حمایتی 3500تا 3300دلار بازمیگرداند. این نوع اصلاح بیشتر جنبه تکنیکال دارد و بازار پس از آن وارد فاز تعادل و نوسان منطقی میشود.
سناریوی دوم، اصلاح شدید است که در صورت بهبود دادههای اقتصادی آمریکا، افزایش نرخ بهره یا تقویت محسوس دلار، میتواند اونس را تا محدوده 3000دلار یا حتی پایینتر عقب براند. این سناریو برای سرمایهگذاران کوتاهمدت پرریسک خواهد بود و خروج نقدینگی از بازار طلا را بهدنبال دارد.
سناریوی سوم، تثبیت و نوسان محدود است؛ در این حالت، اگر فضای سیاسی پرتنش باقی بماند اما تحول جدی رخ ندهد، طلا ممکن است در محدوده 3800 تا 3600 دلار نوسان کند. این سناریو برای سرمایهگذاران بلندمدت جذابتر است، اما همچنان با ریسکهای ناپایدار همراه خواهد بود.
در مجموع، بازار جهانی طلا نیز مانند بازار داخلی، در حال تجربه یک فاز هیجانی است که نمیتواند برای مدت طولانی پایدار بماند. سرمایهگذارانی که بدون تحلیل وارد این بازار شدهاند، در صورت اصلاح قیمتها با زیان مواجه خواهند شد. همانطور که در تجربه بورس و سکه دیدیم، ورود در اوج هیجان، خروج در کف ناامیدی را بهدنبال دارد. بنابراین، مدیریت ریسک، تحلیل دقیق و پرهیز از رفتارهای هیجانی، تنها راه عبور از این فضای پرنوسان است چه در بازار داخلی، چه در بازار جهانی.