کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۳۰۸۵۴
تاریخ خبر:
روایتی از زندگی زیر فشار تورم و تحریم‌های نو

سایه ماشه بر سفره‌ ایرانی‌ها

سایه ماشه بر سفره‌ ایرانی‌ها

‌نگرانی از نان شب قسطی؛ یک قدم به سمت فقر بیشتر

هفت صبح، محبوبه دانش|  کارشناسان هشدار می‌دهند که ماشه، نه‌تنها خود تحریم، بلکه ماشه‌ فقر و گرانی است. دلار آزاد در روزهای اخیر از ۹۸هزار تومان به ۱۰۵هزار تومان جهیده و پیش‌بینی می‌شود با بازگشت تحریم‌ها، فقر از ۳۰ درصد کنونی به ۴۰ درصد خانوارها سرایت کند که باعث کوچک شدن بیش از پیش سفره ایرانی‌ها و بخصوص کارگران و اقشار کم بضاعت می‌شود. 

 

در گرمای نفسگیر شهریور ماه، سایه‌ای سنگین‌تر از همیشه بر اقتصاد ایران افتاده است؛ سایه‌ای به نام مکانیسم ماشه. این سازوکار حقوقی، که روزگاری در دل برجام برای حفظ تعادل طراحی شده بود، حالا با تصمیم سه کشور اروپایی از ۵ مهر، تحریم‌های شورای امنیت را دوباره بر ایران تحمیل می‌کند. شش قطعنامه‌ قدیمی (۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰) که روزی نماد انزوای اقتصادی ایران بودند، حالا بازمی‌گردند تا زخم‌های کهنه‌ اقتصاد را تازه کنند.

 

اما این بار،  داستان فراتر از سیاست است؛ تورم افسارگسیخته، دلار سر به فلک کشیده و سفره‌های خالی، حکایت زندگی روزمره‌ میلیون‌ها ایرانی شده‌اند. مرکز آمار ایران در گزارش مردادماه خود، تورم سالانه را ۳۶.۳ درصد اعلام کرده است. تورم نقطه‌به‌نقطه‌ ۴۲.۴ درصدی نشان می‌دهد که خانوارها برای همان سبد کالای پارسال، حالا باید ۴۲ درصد بیشتر هزینه کنند.

 

کارشناسان هشدار می‌دهند که ماشه، نه‌تنها خود تحریم، بلکه ماشه‌ فقر و گرانی است. دلار آزاد در روزهای اخیر از ۹۸ هزار تومان به ۱۰۵ هزار تومان جهیده و پیش‌بینی می‌شود با بازگشت تحریم‌ها، فقر از ۳۰ درصد کنونی به ۴۰ درصد خانوارها سرایت کند. اما این اعداد و ارقام چه معنایی برای مردم عادی دارند؟

 

 نگرانی از نان شب قسطی

حسین خادمی، ۴۲ ساله، کارگر ساختمانی در محله‌ نازی‌آباد، روی یک نیمکت فلزی در میدان میوه و تره‌بار نشسته و به کیسه‌ پلاستیکی‌اش خیره شده است. دو عدد سیب‌زمینی، یک کیلو گوجه‌فرنگی و پیاز و کاهو؛ این تمام چیزی است که با 200هزار تومان توانسته بخرد. او می‌گوید: «پارسال با 100 هزار تومن می‌توانستم این اقلام را بخرم اما حالا گوجه کیلویی ۴۵ هزار تومن است، میوه‌های نوبرانه که سر به فلک می‌کشند و مرغ و گوشت هم که دیگر نمی‌توان به آن نگاه کرد.»

 

او با دست‌های پینه‌بسته‌اش به پیشانی‌اش می‌کشد و ادامه می‌دهد: «روزمزد کار می‌کنم. اگه کار باشد، روزی ۴۰۰ هزار تومان می‌گیرم. ولی کار نیست. دو ماه است که فقط ۱۰ روز کار کردم. من با همسر و دو فرزندم در یک خانه‌ ۵۰ متری اجاره‌ای زندگی می‌کنم. اجاره‌اش ماهی ۵ میلیون تومان است و با درآمد نامنظم، گاهی مجبور می‌شوم از صاحبخانه مهلت بگیرم. الان که شنیده‌ام قرار است تحریم‌ها برگردد نگران شده‌ام و هر وقت اینجور صحبت‌ها می‌شود، همه‌چیز گران‌تر می‌شود.»

 

مرکز آمار نشان می‌دهد که دهک‌های پایین، با تورم ۳۶.۸ درصدی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. حالا فعال شدن مکانیزم ماشه یعنی یک فشار دیگر بر شانه‌های خسته طبقات محروم جامعه. طبقاتی که نمی‌دانند نهایت کوچک شدن سفره آنان تا کجاست؟

 

مریم. ق. کاسب بازار که ۴۸ ساله و صاحب یک مغازه‌ کوچک پارچه‌فروشی در بازار تهران است؛ پشت پیشخوان مغازه‌اش که حالا غبار روی پارچه‌های رنگارنگش نشسته، با حسرت به دفتر حسابش نگاه می‌کند. وی به هفت‌صبح می‌گوید:«تا دو سال پیش، روزی ۵-۶ تا مشتری داشتم. حالا اگه یه نفر بیاید، خدا را شکر می‌کنم. الان قیمت پارچه‌های وارداتی با جهش دلار، دو برابر شده است. پارچه‌ ترک بود متری ۲۰۰ هزار تومان، حالا ۴۵۰ تا 800 هزار تومان شده است. چه کسی می‌تواند آن را بخرد؟»

 

 مریم که مادر یک دختر ۱۲ ساله است، می‌گوید هزینه‌های زندگی‌اش از درآمد مغازه پیشی گرفته‌اند: «دخترم کلاس زبان می‌رفت، مجبور شدم کنسل کنم. خرج مدرسه‌اش به همراه سرویس مدرسه در چند ماه اول سال تحصیلی حداقل ۲۰ میلیون می‌شود. تازه، اینها بدون هزینه‌های خورد و خوراک و موارد دیگر است. حالا اگر تحریم‌ها بیشتر و  سخت‌تر شود و دلار که این چند روز بالاتر رفته است، هم بازار کسادتر می‌شود و هم جنس وارداتی دیگر نمی‌توانم بیاورم. شاید مجبور شوم مغازه را ببندم.

 

   یک قدم به سمت فقر بیشتر

کسب‌وکارهای کوچک مثل مغازه‌ مریم، ستون فقرات اقتصاد بازار هستند، اما زیر فشار تورم و کاهش قدرت خرید مردم، کمرشان خم شده است. گزارش‌ها نشان می‌دهد که متوسط درآمد سالانه‌ خانوارهای شهری ۲۶۳ میلیون تومان است، اما هزینه‌ها به ۲۴۰ میلیون تومان رسیده است. با تورم ماهانه‌ ۲.۹ درصدی، مریم و امثال او در تله‌ای گرفتار شده‌اند که نه می‌توانند قیمت‌ها را بالا ببرند و نه می‌توانند مشتری جذب کنند.

 

زندگی متغیر احمد محمدی، ۶۵ساله، کارمند بازنشسته‌ دولتی، در محله‌ جوادیه زندگی می‌کند. او هم به هفت‌صبح می‌گوید: «پارسال با ۱۲ میلیون حقوق بازنشستگی، می‌توانستم یک جوری زندگی را بچرخانم. حالا همان گوجه، سیب، گوشت و سبزی و ... دو سه برابر شده است.» وی بیان می‌کند که پسرش در دانشگاه دولتی درس می‌خواند، به تازگی شغل پاره‌وقت پیدا کرده تا کمک‌خرج خانواده باشد. او هم نگران تشدید تحریم‌هاست.

 

«این ماشه که می‌گویند، دقیق نمی‌دانیم یعنی چی؟ یعنی بدتر از این هم می‌شود؟ ما با افزایش قیمت دلار در بازار می‌فهمیم که چه شده و هر روز از خودمان می‌پرسیم اگه اقلام خوراکی گران‌تر شود، دیگر چه بخوریم؟»

 

 احمد می‌گوید که بسیاری از دوستان بازنشسته‌اش به کارهای پاره‌وقت روی آورده‌اند، از رانندگی تا نگهبانی. اما از دید او کار کردن در ایام بازنشستگی با کهولت سن و بیماری‌هایی که دارند عادلانه نیست.

گزارش مرکز آمار نشان می‌دهد که دهک‌های میانی، مثل احمد، با تورم ۳۵.۸ درصدی روبه‌رو هستند، اما فاصله‌ بین درآمد و هزینه‌ها هر روز بیشتر می‌شود. برای او، ماشه یعنی یک قدم دیگر به سوی فقر بیشتر.

 

   آینده‌ای در سایه‌ ماشه

حسین، مریم و احمد، هر کدام از زاویه‌ای متفاوت، درد مشترکی را روایت می‌کنند: فشار اقتصادی که با هر تصمیم سیاسی، سنگین‌تر می‌شود. فعال شدن مکانیزم ماشه، فراتر از قطعنامه‌ها و تحریم‌ها، زندگی روزمره‌ ایرانی‌ها را نشانه گرفته است. دلار ۱۰۵هزار تومانی، تورم ۴۲.۴ درصدی و پیش‌بینی تورم ۵۰ درصدی، اعدادی هستند که پشت هر کدامشان داستان خانواده‌ای نهفته است.

 

کارشناسان هشدار می‌دهند که بازگشت تحریم‌ها نه‌تنها به کاهش صادرات نفت و درآمدهای ارزی منجر می‌شود، بلکه انتظارات تورمی را هم شعله‌ور می‌کند. روزهای گذشته یک کارشناس اقتصادی، آلبرت بغزیان در گفت‌وگو با رسانه‌ها گفته است: «ماشه، مثل بنزین روی آتش تورم است. وقتی دلار گران می‌شود، همه‌چیز گران می‌شود.»

 

بنابراین برای حسین، این یعنی نان خالی روی سفره؛ برای مریم، تعطیلی مغازه؛ و برای احمد، شرمندگی مقابل خانواده‌. مکانیزم ماشه، شاید در اتاق‌های مذاکره‌ اروپا متولد شده باشد، اما سایه‌اش روی سفره‌های ایرانی افتاده است. در این میان، مردم عادی، با دست‌های خالی و قلب‌های پرامید، هنوز در حال مبارزه با غول تورم و تحریم هستند. آینده چه خواهد شد؟ شاید فقط زمان پاسخ این سوال را بداند.

 

 

 

برای پیگیری اخباراقتصادیاینجا کلیک کنید.
کدخبر: ۶۳۰۸۵۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر