اقتصاد پیر روی صندلی چرخدار

تا سال ۱۴۳۵ بیش از ۳۰ درصد جمعیت کشور بالای ۶۰ سال است و کاهش نیروی کار و فشار بر صندوقهای بازنشستگی اقتصاد ملی را پیر میکند
هفت صبح، سامان سفالگر| پیری جمعیت، پدیدهای جمعیتی است که در ظاهر آرام و تدریجی رخ میدهد، اما در عمل میتواند بنیانهای اقتصادی یک کشور را به لرزه درآورد. در ایران، روند افزایش سهم سالمندان در هرم جمعیتی طی چهار دهه اخیر شتاب گرفته و پیشبینیها نشان میدهد که تا سال ۱۴۳۵، بیش از ۳۰ درصد جمعیت کشور را افراد بالای ۶۰سال تشکیل خواهند داد. این تحول، پیامدهایی فراتر از حوزه سلامت و رفاه دارد و مستقیما بر بهرهوری اقتصادی، رشد تولید ناخالص داخلی، ساختار بازار کار و پایداری مالی دولت اثر میگذارد.
مطالعات بینالمللی نشان میدهند که هر ۱۰درصد افزایش در سهم سالمندان از جمعیت، بهطور متوسط منجر به کاهش ۰.۷ درصدی در نرخ رشد اقتصادی سالانه میشود. این اثر در کشورهایی با ساختار اقتصادی متکی بر نیروی کار جوان، مانند ایران، میتواند شدیدتر باشد. کاهش جمعیت فعال، افت نوآوری، افزایش هزینههای درمان و فشار بر صندوقهای بازنشستگی، تنها بخشی از تبعات اقتصادی این روند هستند که در صورت بیتوجهی، میتوانند مسیر توسعه کشور را با اختلال جدی مواجه کنند.
اقتصاد پیرمردی
در سالهای اخیر بسیار در مورد رشد پیری جمعیت در ایران هشدار داده شده است. البته که این هشدارها مبتنی بر دادههای معناداری هستند که از روند تدریجی، اما ثابت پیری جمعیت در ایران حکایت دارند. به عنوان مثال، بر اساس گزارشهای رسمی، در سال 1355، به ازای هر 100 نفر جمعیت کمتر از 15سال، 11.8سالمند وجود داشت. این رقم در سال 1397 به 39.5 سالمند افزایش پیدا کرده است.
در وضعیت کنونی، چیزی در حدود 11درصد از جمعیت ایران را افراد بالای 60 سال تشکیل میدهند. پیشبینی میشود در دهههای آینده، سهم سالمندان در هرم جمعیتی ایران به نحو ملموسی افزایش یابد چنانکه گفته میشود سهم این گروه جمعیتی در سال 1420 میتواند به 20درصد و تا سال 1435، به چیزی بین 30 تا 32 درصد از کل جمعیت کشورمان برسد. به بیان سادهتر، تا سال 1435 با تداوم روندهای کنونی، هیچ بعید نیست که جمعیت افراد بالای 60 سال به 33.4 میلیون نفر برسد.
آمار تکاندهنده
نکته قابل تامل اینکه به تازگی نیز شاهد انتشار یک آمار معنادار از سوی معاونت جوانان وزارت ورزش در کشورمان بودهایم. بر اساس آمار مذکور، در وضعیت کنونی 17میلیون ایرانی زیر 45سال ازدواج نکردهاند. از این میزان، 9.5 میلیون نفر مرد و 7.5 میلیون نفر زن همچنان مجرد هستند. کارشناسان هشدار میدهند که تداوم این روند میتواند پیری جمعیت را تشدید و آسیبهایی نظیر انزوا و فروپاشی انسجام خانوادگی را تشدید کند.
با این همه، یکی از هشدارهای جدی که در مورد اوجگیری تدریجی روند پیری جمعیت در ایران داده میشود این است که این موضوع از اثرگذاری مستقیمی بر اقتصاد ایران نیز برخوردار است و برای آن چالشهای معناداری ایجاد خواهد کرد. معادلهای که در نهایت بروندادی جز تضعیف قدرت ملی ایران را تولید نخواهد کرد. در این رابطه، توجه به چهار مولفه مهم است.
افزایش هزینههای سلامت و تأمین اجتماعی در مقابل کاهش تولید
اول اینکه افزایش جمعیت سالمند در ایران باعث کاهش نسبت جمعیت فعال میشود. یعنی تعداد افرادی که در سن کار و تولید هستند، نسبت به جمعیت کل کاهش مییابد. این موضوع به این معناست که نیروی کار فعال در جامعه کاهش پیدا میکند و بنابراین ظرفیت تولید کالاها و خدمات کاهش مییابد. وقتی تعداد کارگران و متخصصان کمتر شود، رشد اقتصادی کُند میشود و تولید ناخالص داخلی تحت تأثیر منفی قرار میگیرد.
علاوه بر این، نیروی کار جوان معمولا خلاقتر و نوآورتر است و کاهش تعداد آنها به معنای کاهش نوآوری و بهرهوری در اقتصاد خواهد بود. همچنین، با کاهش جمعیت فعال، درآمدهای مالیاتی دولت نیز کاهش مییابد و دولت منابع کمتری برای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی در اختیار خواهد داشت. در ایران که روند پیری جمعیت سریع است، این مشکل به طور جدی اقتصاد کشور را تهدید میکند و کمبود نیروی کار ممکن است به کاهش تولید و رکود اقتصادی بیانجامد.
نکته دوم اینکه سالمندان به مراقبتهای پزشکی و خدمات درمانی بیشتری نیاز دارند که هزینههای سلامت و تأمین اجتماعی را به شدت افزایش میدهد. بیماریهای مزمن، مراقبتهای ویژه و داروهای گرانقیمت، هزینههای سلامت را چند برابر میکنند و فشار مالی زیادی روی نظام درمان وارد میشود.
همچنین افزایش تعداد بازنشستگان در مقابل تعداد شاغلان، فشار مضاعفی بر صندوقهای بازنشستگی و تأمین اجتماعی وارد میکند و ممکن است باعث کسری بودجه و کاهش توانایی دولت در پرداخت مستمریها شود. در ایران که سیستمهای تأمین اجتماعی هنوز به طور کامل توسعه نیافتهاند، این مشکلات میتواند به بحرانهای مالی و اجتماعی گستردهای منجر شوند.
پیری اقتصاد و هزاران دردسر
در آینده پیری جمعیت چالشهای پیچیدهای برای اقتصاد ایران ایجاد میکند که اگر به موقع و با برنامهریزی مناسب به آنها پاسخ داده نشود، میتواند توسعه اقتصادی کشور را با مشکلات جدی مواجه کند. کاهش نیروی کار فعال، افزایش هزینههای درمان و تأمین اجتماعی، تغییر الگوی مصرف و فشار بر نظام رفاه و بودجه دولت از مهمترین موانع اقتصادی پیش رو هستند.
برای مقابله با این مشکلات نیاز به اصلاحات ساختاری در نظام تأمین اجتماعی، توسعه زیرساختهای سلامت، تشویق به افزایش نرخ تولد و بهرهبرداری از فناوریهای نوین وجود دارد تا اقتصاد ایران بتواند به صورت پایدار رشد کند و با تغییرات جمعیتی هماهنگ شود.
بحران جمعیت یا بحران اقتصادی؟
در نهایت، میتوان گفت که پیری جمعیت در ایران، از یک روند جمعیتی به یک بحران اقتصادی در حال تبدیل شدن است. کاهش بهرهوری نیروی کار، افت نوآوری، افزایش هزینههای سلامت و تأمین اجتماعی، تغییر الگوی مصرف و فشار فزاینده بر بودجه دولت، همگی از پیامدهای مستقیم این تحول هستند. اگر سیاستگذاریها به موقع اصلاح نشوند، اقتصاد ایران با کاهش رشد پایدار، افزایش بدهی عمومی و تضعیف قدرت رقابتپذیری مواجه خواهد شد.
برای مقابله با این چالش، مجموعهای از اقدامات هماهنگ ضروری است: اصلاح نظام تأمین اجتماعی، توسعه خدمات سلامت، سیاستهای تشویقی برای افزایش نرخ تولد، بهرهبرداری از فناوریهای نوین در ارتقای بهرهوری نیروی کار و بازتعریف نقش سالمندان در اقتصاد. تنها با چنین رویکردی میتوان از تهدید پیری جمعیت، فرصتی برای بازآرایی هوشمندانه ساختار اقتصادی کشور ساخت و مسیر رشد پایدار را حفظ کرد.
تغییر در الگوی مصرف جامعه و کاهش رفاه
مسئله سوم اینکه افزایش سالمندان همچنین باعث تغییر در الگوی مصرف جامعه میشود. سالمندان معمولا تمایل کمتری به مصرف کالاهای لوکس، فناوریهای جدید، مسکن بزرگ و خودروهای تازه دارند و این باعث کاهش تقاضا در بخشهای مختلف اقتصادی مرتبط با جمعیت جوان میشود.
در عوض، تقاضا برای خدمات پزشکی، تجهیزات درمانی و مراقبتی افزایش مییابد. این تغییر الگو میتواند باعث کاهش رشد برخی صنایع مثل ساختوساز، فناوری و گردشگری شود که به مصرف جوانان وابستهاند. بنابراین، بازار و صنایع باید خود را با این تغییرات تطبیق دهند تا از رکود در بخشهایی که به مصرف جوانان وابستهاند جلوگیری شود و رشد پایدار حفظ گردد.
چهارمین مورد اینکه افزایش جمعیت سالمند فشار زیادی بر نظام رفاه و بودجه دولت وارد میکند. هزینههای پرداخت مستمریها، حمایتهای اجتماعی و خدمات مراقبتی افزایش یافته و دولت برای تامین این هزینهها مجبور به استقراض بیشتر میشود که بدهی عمومی را بالا میبرد. افزایش هزینههای جاری دولت منابع کمتری برای سرمایهگذاری در پروژههای زیرساختی و توسعه اقتصادی باقی میگذارد و این مسئله میتواند رشد بلندمدت اقتصاد را محدود کند.
همچنین فشار مالی بر نسل جوان افزایش مییابد، چرا که آنها باید مالیات و حق بیمه بیشتری برای حمایت از نظام رفاه بپردازند، که این میتواند انگیزه کار و تولید را کاهش دهد و نارضایتیهای اجتماعی ایجاد کند. در ایران، با توجه به محدودیتهای مالی دولت و روند سریع پیری جمعیت، این فشارها به شدت احساس میشوند و درست به همین دلیل، نیاز به بازنگری اساسی در سیاستهای رفاهی و مالی کشور وجود دارد.