بدقولی ۱۳۴ هزار میلیارد تومانی

ترس از اعتماد به دیگری، کاهش تمایل به همکاری و گسترش بدبینی اجتماعی
هفت صبح| در اردیبهشتماه بیش از یک میلیون چک به ارزش ۱۳۴ هزار میلیارد تومان برگشت خورده است؛ عددی که در ظاهر فقط یک آمار بانکی به نظر میرسد، اما در واقع نشانهای از فرسایش اعتماد اجتماعی است. چک، در فرهنگ اقتصادی و روزمره ما، نه صرفا یک برگه کاغذی بلکه نماد قول و قرار، پایبندی و ضمانت کلام بوده است.
وقتی این برگه با مهر «برگشت» مواجه میشود، تنها سرمایه مالی از دست نمیرود، بلکه پایههای سرمایه اجتماعی جامعه، یعنی همان اعتماد، مشارکت و همدلی میان افراد سست میشود. به زبان ساده، سرمایه اجتماعی یعنی آن رشتههای نامرئی اعتماد که روابط انسانی را نگه میدارند. وقتی فروشنده کالایی را با چک تحویل میدهد یا کارگری دستمزدش را با چک دریافت میکند، در واقع بر این اعتماد تکیه کرده است که طرف مقابل به وعدهاش پایبند خواهد ماند.
اما وقتی آمار رسمی میگوید از هر ده چک، یکی به سرانجام نمیرسد، یعنی در یک معامله ساده هم نمیتوان مطمئن بود که دست دادن یا امضا پشت کاغذ، ارزش عملی خواهد داشت. این همان گسستن رشتهای است که جامعه را به هم پیوند میزند. پیامد آن نیز بسیار فراتر از چند هزار میلیارد تومان است. ترس از اعتماد به دیگری، کاهش تمایل به همکاری و گسترش بدبینی اجتماعی.
از این منظر، چک برگشتی دیگر فقط یک مسئله بانکی نیست؛ ضربهای است به اعصاب جامعه، زخمی است بر حافظه جمعی که در آن قول و قرارها روز به روز کماعتبارتر میشوند. چگونه رشد چکهای برگشتی، آرامآرام تار و پود اعتماد عمومی را پاره میکند و سرمایه اجتماعی یک ملت را که سرمایهای ارزشمندتر از پول است، به حراج میگذارد.
ابعاد یک آمار تکاندهنده
بانک مرکزی در تازهترین گزارش خود اعلام کرده است که تنها در اردیبهشتماه، بیش از ۹.۸ میلیون فقره چک به گردش درآمده که ارزش آنها به حدود ۹۳۱ هزار میلیارد تومان رسیده است. اما نکته نگرانکننده آن است که از این میان بیش از یک میلیون فقره به ارزش ۱۳۴ هزار میلیارد تومان برگشت خوردهاند.
این نسبت، به ۱۰.۱ درصد کل چکها رسیده است؛ یعنی در سادهترین بیان، از هر ده چک، یکی بیاعتبار از کار درآمده است. این رقم از منظر تعداد 40 و از نظر ارزش 53 درصد افزایش را نسبت به مدت مشابه سال قبل نشان میدهد. در استانهای مختلف نیز تفاوتها چشمگیر است: در حالی که گیلان و قم با کمتر از ۹ درصد خوشحسابتر نشان دادهاند، در کهگیلویه و بویراحمد این نرخ به ۱۴.۴ درصد رسیده است. این ارقام، تنها نشانهای از مشکلات مالی نیستند. چک برگشتی، فراتر از یک معامله ناکام، علامتی از فرو ریختن یکی از ستونهای اصلی جامعه است: اعتماد.
اعتماد؛ رکن نخست سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی، در تعریف ساده، یعنی همان چیزی که روابط میان مردم را کارآمد و سالم میسازد. سه پایه اصلی آن عبارتاند از اعتماد، مشارکت جمعی و همدلی. وقتی این سه عنصر در جامعه حضور داشته باشند، حتی اگر مشکلات اقتصادی سنگین باشد، مردم میتوانند با همکاری و تعامل از آن عبور کنند. اما زمانی که اعتماد خدشهدار شود، سایر پایهها نیز فرو میریزند.
چک، بهعنوان سندی که جای قول و قرار ایستاده، یکی از نمادهای اعتماد است. هنگامی که طرفین معامله آن را رد و بدل میکنند، در واقع بر پایه اعتمادی اجتماعی حرکت میکنند. اما وقتی آمار رسمی میگوید بیش از یک میلیون وعده در یک ماه زیر پا گذاشته شده، این پیام به همه مخابره میشود که قول و قرار دیگر ارزش سابق را ندارد.
مشارکت جمعی زیر فشار بدقولی
جامعهای که در آن بدقولی و بیاعتباری گسترش یابد، بهتدریج روحیه همکاری جمعی خود را از دست میدهد. اگر یک تولیدکننده بداند که احتمال برگشت خوردن چک مشتری بالاست، طبیعی است که در آینده از فروش نسیه پرهیز کند. اگر کارگر مطمئن نباشد که چک دستمزدش وصول خواهد شد، دیگر با آرامش و انگیزه کار نخواهد کرد. در چنین فضایی، هر کس به دنبال حفظ منافع فردی خود است و از مشارکت در طرحهای جمعی سر باز میزند.
همدلی و آسیبهای پنهان
بعد دیگر سرمایه اجتماعی، همدلی است. همدلی یعنی درک وضعیت دیگری و قرار گرفتن در جایگاه او. اما وقتی بیاعتمادی حاکم شود، جای همدلی را سوءظن میگیرد. فردی که چکش برگشت خورده، نهتنها با مشکل مالی مواجه است بلکه احساس میکند مورد خیانت و بیوفایی قرار گرفته است. این احساس به تدریج در روابط روزمره رسوب میکند و حتی به روابط خانوادگی و دوستانه سرایت مییابد. جامعهای که در آن مردم نسبت به هم بیاعتماد و بیرحم شوند، سرمایه اجتماعی خود را از دست داده است.
تهران، اصفهان و خراسان رضوی؛ مرکز ثقل بازار چک
نگاهی به توزیع جغرافیایی این آمار، نکتهای دیگر را روشن میکند: تنها سه استان تهران، اصفهان و خراسان رضوی تقریبا نیمی از بازار چکهای کشور را در اختیار دارند. در تهران بهتنهایی بیش از سه میلیون فقره چک با ارزشی بالغ بر ۴۴۸ هزار میلیارد تومان مبادله شده است. این تمرکز نشان میدهد که هر ضربه به اعتبار چکها، تأثیری مضاعف بر قلب اقتصادی کشور خواهد داشت و به سرعت بر روان جامعه نیز سایه میافکند.
زخمی که سالها باقی میماند
چک برگشتی فقط یک سند بانکی نیست؛ زخمی است که به اعتبار شخصی و اجتماعی فرد مینشیند. کسی که نامش با «بدقولی» گره بخورد، حتی اگر بعدها خوشحسابترین فرد شود، باز هم لکهای از آن بر پیشانی او باقی خواهد ماند. به تعبیری بدقولی همچون رایحهای است که سالهای طولانی با انسان میماند و این بدنامی، هزینهای است که هیچ آماری قادر به اندازهگیری آن نیست.
سرمایه اجتماعی مهمتر از سرمایه مالی
وقتی از چکهای برگشتی سخن میگوییم، نباید صرفا به ارزش مالی آنها نگاه کنیم. ۱۳۴ هزار میلیارد تومان خسارت، هرچند عدد بزرگی است، اما از دست رفتن اعتماد عمومی هزینهای است که قابل محاسبه نیست. جامعهای که در آن اعتماد از میان برود، حتی اگر سرمایه مالی داشته باشد، در بلندمدت توان حرکت و رشد خود را از دست خواهد داد.
چکهای برگشتی، اگرچه در ظاهر مسئلهای اقتصادیاند، اما در عمق خود نشاندهنده شکافهای اجتماعیاند. این شکافها، اگر ترمیم نشوند، مشارکت، همدلی و اعتماد را که سه ستون اصلی سرمایه اجتماعیاند، از هم خواهد پاشید و این یعنی جامعهای که حتی پیش از ورشکستگی مالی، ورشکستگی اجتماعی را تجربه میکند.