از خط لولههای پرهزینه تا راهکار سرمای عمیق

LNG؛ سوختی استراتژیک از دل سرمای منفی ۱۶۰ درجه
هفت صبح| در سالهایی که نفت بهراحتی در بشکهها جابهجا میشد، گاز طبیعی چالشی بزرگ برای مهندسان انرژی بهشمار میرفت. این سوخت سبک و فرار برخلاف نفت، قابل ذخیرهسازی آسان یا حملونقل طولانی نبود. خطوط لوله در آن دوران، تنها گزینه برای انتقال گاز بودند، با هزینههایی سرسامآور و محدودیتهایی سیاسی و جغرافیایی.
برای تولیدکنندگان گاز در مناطق دورافتاده یا کشورهایی که مسیرشان به بازارهای مصرف بسته بود، این محدودیت یک مانع جدی بهحساب میآمد. در چنین شرایطی، ایدهای علمی توجه بسیاری را به خود جلب کرد: کاهش شدید دما تا نقطهای که گاز به مایع تبدیل شود. سرد کردن گاز تا حدود منفی ۱۶۰ درجه سانتیگراد، حجم آن را به یک ششصدم کاهش میداد. این فناوری، راهی نو برای ذخیره و انتقال گاز فراهم میکرد. بدین ترتیب مایعسازی گاز یا همان LNG (Liquefied Natural Gas)، از آزمایشگاههای علمی بهسمت صنایع انرژی حرکت کرد.
سفر آغاز میشود؛ Methane Pioneer روی دریا
تا سال ۱۹۵۹ فناوری مایعسازی گاز هنوز در مرحله آزمایشگاهی و تئوریک باقی مانده بود. همان سال یک کشتی کوچک به نام Methane Pioneer نخستین محموله LNG را از لوئیزیانای آمریکا به بریتانیا رساند. این سفر نقطه آغاز صنعت مدرن LNG در جهان بود.موفقیت این انتقال ثابت کرد که گاز مایعشده میتواند از اقیانوس عبور کند و بدون نیاز به خطوط لوله، به بازارهای دوردست برسد. بهدنبال آن، کشورهایی که از نعمت منابع گازی برخوردار بودند، برای بهرهبرداری از این روش، سرمایهگذاریهایی کلان آغاز کردند.
در دهههای بعد، کشورهایی مانند الجزایر، اندونزی و مالزی زیرساختهایی برای مایعسازی گاز ایجاد کردند. در مقابل، کشورهای مصرفکننده در شرق آسیا و اروپا نیز پایانههایی برای دریافت و تبدیل دوباره LNG به گاز ساختند. ژاپن، بهعنوان کشوری فاقد منابع انرژی، خیلی زود به واردکننده اصلی LNG در آسیا تبدیل شد.
بازاری شناور در حال شکلگیری
توسعه صنعت LNG مفاهیم جدیدی در تجارت انرژی بهوجود آورد. برخلاف بازار نفت، گاز طبیعی پیش از آن بهشدت منطقهای بود. صادرات LNG این الگو را شکست و نوعی بازار جهانی برای گاز ایجاد کرد. در دهههای بعد، تکنولوژی بهطور پیوسته پیشرفت کرد. کشتیهای بزرگتر، تاسیسات پیچیدهتر و مخازنی با عایقهای حرارتی بهتر ساخته شدند.
پایانههای مایعسازی در کشورهای صادرکننده و واحدهای گازسازی در کشورهای واردکننده، ساختاری جدید برای تجارت گاز رقم زدند. در این میان، قراردادهای فروش بلندمدت بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان امضا شد. قیمتها معمولاً به نفت خام وابسته بودند. این الگوی تجاری، ثبات را برای سرمایهگذاران تضمین میکرد، هرچند بازار را از پویایی بازمیداشت.
تحولات ژئوپلیتیکی؛ عامل جهش در تقاضا
دهه ۲۰۱۰، آغاز فصل تازهای برای LNG بود. با افزایش تنشهای سیاسی، بهویژه در روابط غرب با روسیه، بسیاری از کشورها در پی تنوعبخشی به منابع گازی خود برآمدند. جنگ اوکراین و کاهش واردات گاز روسیه توسط اروپا، نقش LNG را در امنیت انرژی پررنگتر کرد.در این دوره، ایالات متحده با بهرهگیری از منابع شیل، تبدیل به صادرکننده بزرگ LNG شد.
پایانههای عظیم در خلیج مکزیک، محمولههایی را به اروپا، آسیا و آمریکای جنوبی ارسال کردند. از سوی دیگر، استرالیا، قطر و نیجریه نیز به تقویت جایگاه خود در بازار پرداختند.تغییر مسیر واردات گاز، اروپا را به یکی از مقاصد اصلی LNG تبدیل کرد. این موضوع رقابت میان تولیدکنندگان را افزایش داد و منجر به انعقاد قراردادهای کوتاهمدتتری شد. بدین ترتیب، ساختار سنتی بازار LNG متحول شد و امکان انعطافپذیری بیشتر برای خریداران فراهم گشت.
زیرساختهای میلیارد دلاری
ساخت تاسیسات LNG، یکی از پرهزینهترین انواع سرمایهگذاری در حوزه انرژی بهشمار میرود. تنها احداث یک پایانه مایعسازی، میتواند بین ۱۰ تا ۳۰ میلیارد دلار هزینه داشته باشد. همچنین کشتیهای مخصوص حمل LNG نیز قیمتهای گزافی دارند. با این حال، افزایش تقاضا در سطح جهان باعث شده کشورها و شرکتها حاضر به تامین چنین سرمایهگذاریهایی شوند.
قطر با پروژههای توسعهیافته خود، در مسیر تبدیلشدن به بزرگترین صادرکننده LNG باقی مانده است. کشورهایی مانند موزامبیک، گینه استوایی و گینه نو نیز وارد میدان شدهاند. از طرف دیگر، فناوری پایانههای شناور (FLNG) نیز امکان بهرهبرداری از منابع دور از ساحل را فراهم کرده است. این فناوری در آینده میتواند هزینهها را کاهش دهد و دسترسی به منابع جدید را ممکن کند.
چالشهای محیطزیستی؛ نقطهضعف توسعه
در حالی که LNG نسبت به زغالسنگ و نفت خام انتشار کربن کمتری دارد، اما فرایند تولید و انتقال آن بدون اثرات زیستمحیطی نیست. انرژی مورد نیاز برای سردسازی گاز، خود منجر به انتشار گازهای گلخانهای میشود. همچنین، نشت متان از تاسیسات، یکی از نگرانیهای اصلی فعالان محیطزیست است.
برخی شرکتها در تلاش برای کاهش اثرات زیستمحیطی تولید LNG هستند. استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر در مراحل مایعسازی، بهینهسازی مصرف سوخت در کشتیها و توسعه فناوریهای جذب کربن، بخشی از این راهبردها است. با این وجود، بحثها پیرامون نقش LNG در آینده پاک انرژی ادامه دارد.
LNG؛ توقفگاه یا گذرگاه؟
برخی کشورها و نهادهای بینالمللی، LNG را سوختی گذرا در مسیر گذار به انرژیهای تجدیدپذیر میدانند. این سوخت میتواند جایگزین سوختهای آلایندهتر شود، بدون اینکه الزاماً پایدار تلقی شود. در مقابل، برخی معتقدند LNG باید جایگاهی دائمی در سبد انرژی جهانی داشته باشد، بهویژه برای کشورهایی که زیرساختهای لازم برای تجدیدپذیرها را ندارند.
این اختلاف نظر، بر سرمایهگذاریهای آینده نیز تاثیر خواهد گذاشت. هرچقدر تقاضای جهانی برای برق پاک بیشتر شود، آینده LNG با عدم قطعیت بیشتری روبهرو خواهد شد. اما تا زمانی که برق خورشیدی و بادی نتوانند پاسخگوی تقاضای جهانی باشند، LNG نقش خود را حفظ خواهد کرد.
در آستانه فصل تازهای از رقابت
امروز، صنعت LNG در آستانه تغییرات عمیق قرار دارد. تغییر الگوهای مصرف، رقابت فزاینده، نگرانیهای اقلیمی و فشارهای سیاسی، همه در شکلدادن آینده این صنعت نقش دارند. در چنین شرایطی، کشورهایی که بتوانند با کاهش هزینهها، افزایش بهرهوری و توجه به الزامات محیطزیستی حرکت کنند، سهم بیشتری از بازار خواهند گرفت. بازار LNG از حالت سنتی خارج شده و وارد مرحلهای پویا شده است. قراردادهای متنوع، بازارهای منطقهای تازه، و مشتریان غیرسنتی، همه گواهی از تحولی بنیادی هستند.