هند دیگر به نفت ایران احتیاج ندارد

تحریمهای آمریکا بزرگترین عامل کاهش تجارت نفت ایران با هند شناخته میشود، اما رقابتهای جهانی نیز تاثیر زیادی داشتهاند.
به گزارش هفت صبح، بازار انرژی هند، عرصهای دگرگونشده، تصویری از تحولی شگرف را پیش چشم میگشاید؛ تحولی که در مرکز آن، نقش سنتی ایران در حال رنگ باختن است. سهم ایران در تامین انرژی هند، بهویژه در حوزه نفت و گاز، روندی نزولی و چشمگیر را تجربه میکند، فرصتهای طلایی بیشماری از دست رفته و چشمانداز روشنی برای احیای این جایگاه در کوتاهمدت متصور نیست. این گزارش تلاش دارد تا زوایای پنهان این دگردیسی را روشن ساخته، ضمن بررسی دقیق علل این افول، به ارزیابی ضرورت اتخاذ استراتژیهای نوین برای بازیابی نقش ایران در این بازار حیاتی منطقهای تاکید مینماید.
رثای شکوه رفته
آمار و ارقام رسمی منتشر شده از سوی نهادهای اقتصادی هند، به وضوح از یک واقعیت دردناک پرده برمیدارند: واردات نفت هند از ایران، که روزگاری تا اوج ۱۱ میلیارد دلار در ابتدای دهه گذشته میلادی اوج گرفته بود، اکنون به رقمی ناچیز و در حدود 650 میلیون دلار در سال ۲۰۲۲ رسیده است. این کاهش خیرهکننده که بر اساس گزارش بلومبرگ به "سقوط آزاد" تعبیر شده است، نه صرفاً یک نوسان تجاری معمول، بلکه نمایانگر یک تغییر ساختاری عمیق و بنیادین در روابط تجاری انرژی میان دو کشور به شمار میرود.
تحلیلگران برجسته، از جمله کارشناسان موسسه رایستاد انرژی در دهلینو، در بررسیهای خود، انگشت اتهام را به سوی تحریمهای یکجانبه و گسترده ایالات متحده نشانه میروند و آن را به عنوان مهمترین عامل این فروپاشی تجاری معرفی میکنند. اعمال تحریمهای ثانویه از سوی واشنگتن، دست شرکتهای هندی را برای انجام مبادلات نفتی با ایران بسته و به شکلی عملی، مسیر سنتی تجارت نفت میان دو کشور را مسدود کرده است.
با این حال، تاکید صرف بر عامل تحریم، تحلیلی سادهانگارانه و تقلیلدهنده از واقعیتهای پیچیده این عرصه خواهد بود. هند، سومین مصرفکننده بزرگ نفت در جهان، همواره دغدغه تامین پایدار و مطمئن انرژی خود را در سرلوحه برنامههای خود داشته و به دنبال تنوعبخشی حداکثری به منابع تامین بوده است. چنانکه وزارت نفت هند رسماً اعلام کرده است، دهلینو در سالهای اخیر به صورت پیوسته، حجم واردات نفت خود را از کشورهایی چون روسیه، عربستان سعودی، عراق و حتی ایالات متحده افزایش داده و با این اقدام، سبدی متنوع از منابع انرژی را جایگزین وابستگی صرف به نفت ایران ساخته است.
در این میان، باید به نقش پررنگ تخفیفهای وسوسهانگیز روسیه نیز اشاره کرد که به عنوان اهرمی قدرتمند، توانسته است موازنه را به نفع مسکو تغییر دهد. به گزارش رویترز، واردات نفت خام هند از روسیه در سال ۲۰۲۲، جهشی بیسابقه را تجربه کرده و با رشدی بالغ بر ۸۰۰ درصد، از مرز 40 میلیون تن فراتر رفته است، تا آنجا که روسیه اکنون به عنوان بزرگترین تامینکننده نفت برای هند شناخته میشود. این تحولات به وضوح نشان میدهد که استراتژی تنوعبخشی هند، همزمان با تشدید فشارهای تحریمی آمریکا، بستری مناسب برای قدرتنمایی رقبای ایران در بازار انرژی این کشور فراهم ساخته است.
فرصت گازی سوخته بر باد؛ رویای برنیامده
در حالی که صادرات نفت ایران به هند با افولی تلخ مواجه بوده است، بازار گاز طبیعی این کشور، به گونهای متناقض، در مسیر شکوفایی و رشدی چشمگیر گام برمیدارد. بر اساس گزارش معتبر آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، تقاضای گاز طبیعی هند، تنها در سال ۲۰۲۳، با افزایش قابل توجه ۱۰ درصدی به رقم 70 میلیارد متر مکعب رسیده است و پیشبینیهای این نهاد بینالمللی حاکی از آن است که تا سال ۲۰۳۰، این رقم با رشدی فزاینده به 103 میلیارد متر مکعب در سال خواهد رسید. این جهش عظیم، هند را در جایگاه یکی از مهمترین و پرمصرفترین بازارهای گازی جهان قرار خواهد داد.
این تحول بیسابقه، به ظاهر میبایست فرصتی استثنایی و بینظیر برای ایران، به عنوان دارنده دومین ذخایر بزرگ گازی جهان، پدید آورده باشد. همجواری جغرافیایی، مزیتهای اقتصادی بالقوه و نیاز روزافزون هند به منابع گازی، همگی ایران را به گزینهای ایدهآل و بیرقیب برای تامین تقاضای رو به رشد هند تبدیل میکرد. با این حال، و با کمال تاسف، واقعیت چیز دیگری است: ایران در عمل، این فرصت طلایی را به سادگی از دست داده است. بررسیهای میدانی و تحلیلهای تخصصی نشان میدهد که سهم ایران از بازار گاز رو به گسترش هند، در حال حاضر تقریبا صفر است.
کارشناسان و تحلیلگران حوزه انرژی، عدم تحقق پروژه بلندپروازانه خط لوله صلح را به عنوان یکی از کلیدیترین عوامل این فرصتسوزی تلخ برمیشمارند. بیش از آنکه صرفاً به خط لوله صلح، عدم سرمایهگذاری یا تحریمها اکتفا کنیم، باید اذعان نمود که ناکامی ایران در بازار گاز هند ریشه در عوامل واقعگرایانهتر و مهمتری دارد که در تحلیلهای پیشین کمتر به آنها پرداخته شده است. در واقع، ابعاد ژئوپلیتیکی و رقابتهای منطقهای، به ویژه تنشهای تاریخی میان هند و پاکستان که پروژه خط لوله صلح را از ابتدا با مخاطرات امنیتی جدی روبرو میساخت، و همچنین رقابت شدید در بازار جهانی گاز که بازیگران قدرتمندی چون قطر، استرالیا و ایالات متحده را با ارائه قیمتهای رقابتی و قراردادهای جذاب به سوی هند کشانده است، نقش به مراتب تعیینکنندهتری در این فرصتسوزی ایفا کردهاند. علاوه بر این، نباید از نقش غیرمستقیم ایالات متحده نیز غافل شد؛ تمایل روزافزون هند به تقویت روابط استراتژیک با واشنگتن و غرب، فراتر از تحریمهای مستقیم، ملاحظات سیاسی و امنیتی را در تصمیمگیریهای انرژی دهلینو برجستهتر ساخته و عملاً انتخاب ایران به عنوان شریک اصلی گازی را با موانع جدیتری مواجه کرده است. به این ترتیب، ترکیبی از عوامل ژئوپلیتیکی، رقابت فزاینده و سیاستهای کلان هند، تصویری واقعگرایانهتر از دلایل اصلی ناکامی ایران در بازار گاز این کشور ارائه میدهد.
رقابت برای نفوذ؛ تخفیفهای نفتی روسیه و استراتژی مسکو
در سوی دیگر میدان، کشورهایی نظیر روسیه از فرصت کاهش نقش ایران در بازار انرژی هند به عنوان بستری برای تحکیم جایگاه و افزایش نفوذ خود بهرهبرداری کردهاند. روسیه به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت و گاز جهان، همواره به دنبال توسعه بازارهای صادراتی جدید و تثبیت سهم بازار خود بوده است. در شرایطی که تحریمهای غرب، دسترسی روسیه به بازارهای سنتی انرژی اروپا را محدود ساخته، بازار رو به رشد هند به عنوان یک هدف استراتژیک و جذاب برای مسکو مطرح شده است. ارائه تخفیفهای قابل توجه بر قیمت نفت از سوی روسیه به شرکتهای هندی، به عنوان یک ابزار کلیدی در این استراتژی نفوذ عمل کرده است. این تخفیفها، با ایجاد جذابیت اقتصادی برای پالایشگاههای هندی، عملاً مسیر را برای جایگزینی نفت ایران با نفت روسیه هموار ساخته و به روسیه امکان داده است تا ضمن کسب سهم بازار بیشتر، روابط اقتصادی و سیاسی خود با هند را نیز تقویت نماید. به این ترتیب، استراتژی روسیه در بازار انرژی هند، بر پایه ترکیبی از منافع اقتصادی، ملاحظات ژئوپلیتیکی و استفاده هوشمندانه از ابزار "تخفیف" استوار است و توانسته است با موفقیت، جایگاه ایران را در این بازار به چالش بکشد.
پیامدهای فرصتسوزی؛ ترازنامه زیان
فرصتسوزی راهبردی در بازار انرژی هند، پیامدهای گسترده و عمیقی را برای اقتصاد و جایگاه بینالمللی ایران به همراه داشته است. برآوردهای محافظهکارانه نشان میدهد که ایران با تامین تنها 10 درصد از تقاضای گاز هند تا سال 2030، میتوانست سالانه درآمدی بین 3.6 تا 4.3 میلیارد دلار را به خزانه خود واریز کند. در مجموع، زیان اقتصادی تجمعی این فرصتسوزی تا سال 2030، میتواند به رقمی بالغ بر 20 تا 24 میلیارد دلار برسد.
علاوه بر زیانهای اقتصادی مستقیم، کاهش نقش ایران در بازار انرژی هند، تاثیرات منفی بر نفوذ ژئوپلیتیکی کشور در منطقه داشته است. از دست دادن یک بازار بزرگ و رو به رشد، اهرم فشار بینالمللی ایران را در عرصه انرژی تضعیف نموده و پتانسیل انزوای اقتصادی کشور را افزایش داده است. عدم حضور فعال ایران در بازار گاز هند، به تدریج جایگاه منطقهای کشور را متزلزل خواهد ساخت.
داستان افول صادرات نفت ایران به هند و فرصتسوزی در بازار گاز این کشور، درسی تلخ و آموزنده برای اقتصاد و سیاست خارجی ایران به شمار میرود. این تحولات، بیش از پیش، پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی و اقتصادی حاکم بر عرصه انرژی جهانی را نمایان ساخته و ضرورت اتخاذ رویکردی هوشمندانه، پویا و انعطافپذیر را برای حفظ منافع ملی و بازیابی جایگاه ایران در این بازار رقابتی گوشزد مینماید. فرصتهای سوخته، گرچه جبرانناپذیرند، اما میتوانند آغازگر تحولی بنیادین در تفکر و عمل باشند، به شرط آنکه اراده و عزم راسخ برای تغییر و نوآوری در استراتژیهای کلان کشور وجود داشته باشد. آینده، عرصهای برای آزمون این اراده و عزم خواهد بود.