مجادله سرنوشتساز درباره قیمت ارز | خوشحالی تثبیتیها

تحلیلی درباره برداشتهای مختلفی که میشود از سیاستهای ارزی نظام داشت
هفت صبح| اینطور نیست که همه چیز به حرفهای دو روز پیش رهبری در دیدار رمضانی با مسئولان نظام برگردد اما سخنان ایشان بهانهای شده برای پرداختن بیشتر چهرههای مختلف به موضوع سیاستهای ارزی که پیش روی سیاستگذاران و مردم ایران قرار دارد و همینطور بالا گرفتن دعوا و اختلاف برسر تفسیری که میشود از حرفهای رهبری کرد.
بهطور مشخص این بخش از حرفهای رهبری مورد توجه قرار گرفته: «یکی از موضوعات مهم مربوط به اقتصاد، اصلاح نظام ارزی کشور است، در درجه اول تقویت پول ملی است. حالا سیاستش، برنامهاش، کیفیت کار را متخصصین باید انتخاب کنند. پول ملی باید تقویت بشود، این هم در واقعیت زندگی مردم اثر دارد، هم در آبروی کشور اثر دارد. حتی اگر چنانچه مثلاً میگویند یک فرمولی وجود دارد که اگر عمل کنیم، تورم میآید پایین حتی تکرقمی ممکن است بشود؛ اما قیمت ارز میرود فلان قدر میشود، این درست نیست. برای خاطر اینکه اگر پول ملی با بالا رفتن قیمت ارز، ارزشش کاسته شد، تورم هر چه هم پایین باشد، این پول، قیمتی ندارد، قدرت خرید برای مردم فقیر و ضعیف به وجود نمیآید. اگر میخواهید قدرت خرید برای مردم بالا برود، به پول ملی باید اهتمام ورزیده بشود. یکی از اساسیترین کارها این است.»
خوشحالی تثبیتیها
طبیعتا بلافاصله بعد از انتشار این صحبتها، کسانی که مدتهاست بر طبل تثبیت نرخ ارز میکوبند شادمانه وارد میدان شدند. این گروه که چهرههایی مانند یاسر جبرائیلی، امیرحسین ثابتی و... آنها را نمایندگی میکنند اما تعدادشان بسیار بیشتر از اینهاست، اعتقاد دارند که دلار باید تمام و کمال در اختیار دولت باشد. دولت باید یک نرخ مشخص برای دلار اعلام کند و بعد همه معاملات بر پایه این نرخ انجام شود؛ یعنی صادرکننده دلارش را با این نرخ به دولت بدهد و دولت هم دلار مورد نیاز واردکننده را با همین نرخ تامین کند.
هرکس دیگری هم که دلار خواست و نیازش موجه بود با همین نرخ از دولت دلار بگیرد. ممکن است بگویید خب سالها این روش با نرخهای مختلف از ۴۲۰۰ تا ۲۸۵۰۰ و... امتحان شده پس چرا دولتها دائم مجبور به بالا بردن نرخ دلار شدهاند؟ پاسخ تثبیتیها این است که دولتهای مختلف نهتنها چنان که باید و شاید بر بازار و ذینفعان نظارت نکردهاند بلکه برای جبران کسری بودجه خودشان نرخ دلار را بالا بردهاند. مخالفان اما میگویند نرخ دلار تابع تورم است و وقتی تورم به هزار و یک دلیل افزایش پیدا میکند، نرخ دلار هم بالا میرود و سرکوب نرخ دلار نهتنها هزینههای بسیار سنگینی روی دست دولت میگذارد بلکه موجب گسترش رانت و کسادی تولید و صادرات و رونق واردات میشود.
احتمالا تا الان فهمیده باشید که چرا طرفداران ثبیت نرخ ارز از حرفهای رهبری برداشتی به نفع خودشان کردهاند، آنها میگویند رهبری با تاکید بر ارزش پول ملی و همچنین لزوم بهانه قرار ندادن تورم به روشنی اعلام کرده که نرخ ارز باید به هر قیمتی تثبیت بشود. موضوع برای گروهی از آنها آنقدر روشن و بدیهی است که صرفا به تکرار حرفهای رهبری بسنده کردهاند؛ مثلا یاسر جبرائیلی که بریدههایی از این سخنان را توئیت کرده است.
یک گواهی دیگر
برای این گروه اما فقط همان بخش از حرفهای رهبری نیست که حجت را برای تثبیت نرخ ارز تمام میکند بلکه آنها به بخش دیگری هم اشاره میکنند. آنجا که رهبری پای صنایع بزرگ صادرکننده را هم به میان میکشند و میگویند: «در مورد ارز، برگشت ارزهای کسانی که درآمد صادراتی ارزی دارند، خیلی مهم است. من شنیدم زمان مرحوم آقای رئیسی (رحمةالله علیه) گفته شد که برخی از شرکتهای بزرگ، یعنی شرکتهای کلان و مهم و بزرگ دولتی که مال دولت هم هست، اینها صادرات دارند، درآمد ارزی دارند که ارزِ این درآمد برنمیگردد به بانک مرکزی.»
بعد هم اضافه میکنند که گزارش این شرکتها در مورد اقدامات جبرانی که باید انجام میدادند تماما مهمل و پوچ بوده است. تثبیتیها میگویند که این سخنان به این معنی است که امتیازاتی مثل بالا بردن نرخ ارز و حذف ارز نیمایی و تقویت بازار توافقی و... که به ابر صنایع داده شده تا صرف رونق تولید و صادرات شود جواب نداده و گزارش آنها برای جبران این امتیازات پوچ بوده پس همانطور که رهبری تاکید کرده باید در تخصیص این امتیاز بزرگ تجدید نظر کرد و شرکتها را دوباره وادار کرد دلار را با نرخی که دولت تعیین میکند، به بانک مرکزی بفروشند.
برداشتهای متفاوت
جالب اینکه در این مورد خاص، یعنی در مورد تثبیت نرخ ارز، جبههای که به صورت کلی اصولگرا خوانده میشوند، برداشت یکدستی نداشتهاند. چهره معروفی مانند علیاکبر رائفیپور که مدتی پیش دفاعش از آزادسازی نرخ ارز و توجه بیشتر به بازار آزاد برای جلوگیری از رانتخواری و رکود تولید خیلیها را حیرتزده کرده بود، این بار هم به میدان آمد.
او برداشت تثبیتیها را اشتباه دانست و گفت که منظور رهبری چیز دیگری بوده است. رائفیپور در جواب یکی از روحانیون فعال رسانه و اقتصاد که از گروه تثبیتیها محسوب میشود، نوشت: « برادر عزیز ! وقتی چیزی از اقتصاد نمیفهمید چه اصراری است آبروی لباس پیامبر را ببرید؟ چه اصراری است اینطور صریح دروغ بگویید و فرمایشات رهبر انقلاب را مصادره به مطلوب کنید؟
سخنان رهبر انقلاب مملو از نکاتی است که عمیقا با تفکر منحط اقتصادی شما و دیگر رفقایتان در تضاد است. بدیهی است که تضعیف ارزش ریال مورد انتقاد جدی همه ماست و یکی از عوامل اصلیاش را تولید نقدینگی بیضابطه میدانیم نه اراجیف بیسر و ته و مهمل اقتصادی شما. با چه اجازهای حرف در دهان رهبر انقلاب میگذارید و ضرورت تقویت پول ملی را مساوی با تثبیت نرخ ارز توصیف میکنید؟
از قضا بیش از 50 سال است از دوران پهلوی تا کنون با سیاست تثبیت هر روز بیش از پیش ارزش ریال کاسته شده. بله بیش از 50 سال است مدل شکست خورده اقتصادی شما بر کشور حاکم بوده بله شما و تفکر منحط و منحوس کمونیستیتان بهترین فرصتها را برای غرب و صهیونیسم برای تضعیف کشور فراهم کرده است.
همان فرمولی که موجب فروپاشی اقتصادی شوروی شد امروز از دهان شما برای نابودی و مستهلک نمودن کشور و ایجاد ناترازی در تمامی زمینهها تجویز میشود. اگر کمی انصاف میداشتید بهجای فرافکنی به دیگر سخنان ایشان نیز رجوع میفرمودید؛ آنجا که حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی را کار لازمی دانستند یا حداقل اندکی تامل میکردید که چرا از قضا نسخه آمریکاییها برای فروپاشی شوروی و تضعیف ایران به راهکارهای اقتصادی شما نزدیک است؟!»
عده دیگری از همفکران اصولگرای او هم اعلام کردند که اگر سیاست رهبری تثبیت نرخ ارز بود، تغییر این روند از زمان دولت رئیسی شروع نمیشد و در دولت پزشکیان هم ادامه پیدا نمیکرد پس چنین اتفاقی نشان میدهد که تصمیمگیران بالادستی نظام به این نتیجه رسیدهاند که تثبیت سفت و سخت نرخ ارز بیشتراز فایده، ضرر دارد.
مخالفان چنین برداشتی از سخنان رهبری میگویند که رفتن به مسیر تثبیت نرخ ارز یعنی چیزی شبیه بازگشت به دلار ۴۲۰۰ تومانی اما با نرخی بالاتر. یعنی بازگشت نه فقط به زمانی که پزشکیان دولت را به دست گرفت و وعده تکنرخی کردن ارز را داد بلکه بازگشت به اوایل دولت ابراهیم رئیسی و پیش از حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی و یعنی از بین رفتن تمام هزینههایی که برای این عمل جراحی بزرگ پرداخت شده است.
نشانههای بازاری
بعضی تحلیلگران میگویند که حتی اگر خوشحالی تثبیتیها از حرفهای رهبری صرفا یک برداشت شخصی بوده باشد و منظور ایشان تاکید بر تثبیت نرخ ارز نبوده باشد، نشانههای دیگری مبنی بر قریبالوقوع بودن چنین تصمیمی دیده میشود و شاید دور نباشد که تثبیتیها واقعا پیروز میدان سیاستهای ارزی شوند. یکی از اصلیترین نشانهها به روزها قبل برمیگردد؛ یعنی برکناری همتی.
مردی که همان ابتدای حضورش در وزارت اقتصاد اعلام کرده بود سیاست تکنرخی کردن و کاهش فاصله نرخ رسمی و آزاد دلار را دنبال میکند و برای این هدف قدمهای مهمی هم برداشت؛ از جمله حذف دلار نیمایی. نکته مهم در مورد برکناری او پررنگ شدن نقش محمدرضا فرزین به عنوان رئیس کل بانک مرکزی است. او که مبدع دلار ۲۸۵۰۰ تومانی بود و هیچ وقت مخالفتش را با تثبیت نرخ ارز نشان نداده.
یکی دیگر از نشانهها برای بعضی کارشناسان، ریزش بورس است. آنها میگویند پولهای هوشمند در بازار سرمایه خطر را احساس کردهاند و میدانند که با تثبیت نرخ ارز ارزش سهام شرکتهای بزرگ و صنایع پیشران بورس افت خواهد کرد پس در حال فروش هستند و حرکت همین پولهای هوشمند به قرمزی بازار سرمایه کمک کرده است.