مانور تبلیغاتی بود یا روایتی واقعی؟

پروژه جهش گازی ۱۴۰۴ که از برنامههای کلیدی و راهبردی توسعه صنعت گاز کشور به شمار میرود در ابهام است
به گزارش هفت صبح، در حالی که چشمانداز توسعه اقتصادی کشور به پروژههای کلان صنعتی دوخته شده است، صنعت گاز به عنوان شریان حیاتی اقتصاد ایران، همواره در مرکز توجه برنامهریزان و سیاستگذاران قرار داشته است. نشستهای خبری و گزارشهای رسمی متعددی از سوی مسئولان این حوزه با محوریت ارائه آخرین دستاوردها و ترسیم چشماندازهای روشن از آینده این صنعت منتشر میشود. در این میان، پروژه جهش گازی ۱۴۰۴ به عنوان یکی از برنامههای کلیدی و راهبردی توسعه صنعت گاز کشور، همواره با وعدههای بلندپروازانهای همراه بوده است. اما با گذشت زمان و عدم تحقق بسیاری از این وعدهها، پرسشهای جدی در خصوص ماهیت، اهداف و میزان دسترسیپذیری این پروژه مطرح شده است. آیا جهش گازی ۱۴۰۴ به عنوان ناجی صنعت گاز ایران، قادر به تحقق وعدههای داده شده خواهد بود؟ یا اینکه همچون پروژههای مشابه، در گرداب ابهامات و چالشهای ساختاری گرفتار خواهد آمد؟
تامین مالی پروژه: از صندوق به اصطلاح ملی
در آخرین گزارش ارائه شده از سوی شرکت ملی نفت ایران، معاون مهندسی و توسعه این شرکت، آقای رضا دهقان، با ارائه آمار و ارقام تفصیلی، از تامین مالی قطعی پروژه جهش گازی ۱۴۰۴ خبر داده است. به گفته ایشان، صندوق توسعه ملی متعهد به تخصیص اعتبار ۱۵ میلیارد دلاری در بازه زمانی ۳۵ ماهه به این پروژه شده است. این رقم هنگفت که به طور متوسط سالانه ۳ میلیارد دلار را شامل میشود، در نگاه اول نویدبخش تحولی بنیادین در صنعت گاز کشور به نظر میرسد. با این حال، در پس این خوشبینی ظاهری، ابهامات و سوالات متعددی خودنمایی میکند. یکی از مهمترین این ابهامات، تاخیر طولانیمدت در انعقاد قراردادهای حیاتی پروژه است. چهار قرارداد کلیدی که میبایست سالها پیش به مرحله اجرا در میآمدند، همچنان در پیچ و خم بروکراسی اداری معطل ماندهاند. این تاخیر طولانیمدت در حالی رخ میدهد که تامین مالی پروژه به ادعای مسئولان قطعی شده است. پرسش اساسی اینجاست که اگر منابع مالی مورد نیاز پروژه فراهم شده است، چه عاملی مانع از تسریع روند اجرایی و انعقاد قراردادهای ضروری شده است؟
جدول زمانی غیرواقعبینانه و چشمانداز مبهم بهرهبرداری
ابهام دیگر در خصوص پروژه جهش گازی ۱۴۰۴، به جدول زمانی ارائه شده برای بهرهبرداری از آن مربوط میشود. بر اساس اعلام رسمی، اولین گاز فشارافزاییشده، قرار است در سال ۱۴۰۷ وارد شبکه سراسری گاز شود. این بدان معناست که دستکم سه سال دیگر باید منتظر بمانیم تا شاهد نتایج ملموس این پروژه در بخش تولید گاز باشیم. با توجه به تجربه پروژههای مشابه در صنعت نفت و گاز کشور و روند کند پیشرفت طرحهای توسعهای، تحقق این جدول زمانی با اما و اگرهای بسیاری روبرو است. تاریخچه پروژههای مشابه نشان میدهد که وعدههای بلند مدت غالباً سرنوشت مطلوب و قابل اتکا ختم نشده و صرفاً پوششی بر مشکلات و موانع پنهان در مسیر اجرا بودهاند.
رازگشایی از تعلل: نظرات غیرعلمی یا ...؟
آقای دهقان در بخش دیگری از اظهارات خود، به افشای راز بزرگ تعویق پروژه جهش گازی ۱۴۰۴ پرداخته و دیدگاههای غیرعلمی مبنی بر فشارافزایی از ساحل را عامل اصلی این تاخیر معرفی کردهاند. این اظهارات، به مثابه کشف بزرگ مسئولان پس از سالها تعلل و هدر رفت منابع مطرح شده است. پرسشهای کلیدی در اینجا مطرح میشود: چه کسانی مروج این نظرات غیرعلمی بودهاند که توانستهاند پروژهای به این اهمیت را سالها به عقب برانند؟ آیا افراد ذینفوذی در پشت پرده از این دیدگاهها حمایت میکردهاند؟ یا اینکه جریانهای خاصی با منافع پنهان، در تعویق این پروژه ذینفع بودهاند؟ هزینه این نظرات غیرعلمی و تاخیر ناشی از آن را چه کسی پرداخت خواهد کرد؟ مطمئناً این هزینه از جیب مردم و منافع ملی کشور پرداخت خواهد شد. شفافسازی در خصوص این نظرات غیرعلمی و عوامل پشت پرده تعویق پروژه، ضرورتی اجتنابناپذیر برای افکار عمومی و کارشناسان صنعت گاز به شمار میرود.
مدیریت ناکارآمد گذشته و دادههای رها شده:
در ادامه گزارش، به موضوع مدیریت صحیح و بهرهگیری از دادههای توتال و نارگان اشاره شده است. به نظر میرسد مدیران فعلی صنعت نفت، به تازگی به ارزش دادههای شرکتهای توتال و نارگان پی بردهاند. در حالی که این دادهها سالهاست آماده و منتظر بودهاند، پرسش اینجاست که چرا تاکنون اقدام موثری برای استفاده از آنها صورت نگرفته است؟ آیا انتظار معجزهای میرفت که شرکتهای خارجی به رایگان پروژه فشارافزایی را برای ایران اجرا کنند؟ یا اینکه تصور شده بود دادهها به تنهایی و بدون مدیریت صحیح و تصمیمگیری کلان، قادر به حل مشکلات صنعت گاز خواهند بود؟ این بیتوجهی به منابع و دادههای موجود، نشاندهنده ضعف مدیریت و عدم بهرهوری در صنعت نفت و گاز کشور است.
تکاپوی دیرهنگام و زمان از دست رفته
در شرایطی که احتمال افت بیشتر تولید میدان از سال ۱۴۰۶ به صورت جدی مطرح شده، مسئولان به تکاپو افتادهاند و بر تسریع عملیات تاکید میورزند. این تکاپو و تاکید در حالی صورت میگیرد که زمان به سرعت در حال گذر است و فرصتهای بسیاری از دست رفته است. آیا مسئولان تصور میکنند که زمان منتظر آنها خواهد ماند و عقبماندگیهای گذشته به خودکار جبران خواهد شد؟ آیا هنوز هم امیدی به معجزه وجود دارد؟ معجزه سرعت بخشیدن به زمان و جبران سالهای از دست رفته؟ متاسفانه، واقعیت آن است که زمان منتظر هیچکس نمیماند و عقبماندگیهای گذشته به سادگی قابل جبران نیستند.
چه کسانی پای کارند؟
گزارشها حاکی از آن است که پیمانکاران داخلی همچون صدرا، ملی حفاری، پتروپارس و قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا(ص)، همچون همیشه پای کار هستند. همچنین اعلام شده است که بخش قابل توجهی از توربوکمپرسورهای مورد نیاز پروژه، توسط شرکتهای داخلی همچون توگا و OTC تامین خواهد شد. این خودکفایی شکوهمندانه در حالی مطرح میشود که نگرانیهای جدی در خصوص پیچیدگی تجهیزات دریایی و تکنولوژی بالای توربینهای مورد نیاز پروژه وجود دارد. آیا بومیسازی این تجهیزات پیچیده، با محدودیتها و دشواریهای فنی روبرو نخواهد شد؟ اظهارات مسئولان مبنی بر باز بودن دست تامینکنندگان برای خرید انواع توربوکمپرسورها، این شائبه را تقویت میکند که شعار بومیسازی در عمل به مونتاژ قطعات خارجی توسط شرکتهای داخلی تبدیل شده است. این ابهام در خصوص ماهیت واقعی خودکفایی در پروژه جهش گازی ۱۴۰۴، باید به طور شفاف رفع شود.
مقایسه با رویکرد قطر: تکیه بر توان داخلی یا همکاری بینالمللی
در مقابل رویکرد ایران در پروژه جهش گازی ۱۴۰۴ که بر تکیه بر توان داخلی و شرکتهای ایرانی به لطف تحریم ها استوار است! کشور همسایه، قطر، مسیر متفاوتی را برگزیده است. قطر برای توسعه میادین گازی خود، با شرکت زیمنس آلمان وارد همکاری شده است. این همکاری نشاندهنده رویکرد متفاوت قطر در بهرهگیری از فناوریهای روز دنیا و تخصص شرکتهای بینالمللی است. قطر به جای تاکید صرف بر بومیسازی، تلاش میکند با استفاده از بهترین فناوریهای موجود و همکاری با شرکتهای معتبر جهانی، توسعه میادین گازی خود را با سرعت و کیفیت بالاتری به پیش ببرد. مقایسه این دو رویکرد، به خوبی شکاف میان استراتژیهای توسعه صنعت گاز در ایران و قطر را نشان میدهد و سوالات جدی در خصوص بهترین مسیر توسعه صنعت گاز کشور مطرح میسازد.
مهندسیِ سکوهای سنگینتر و واقعگرایی
در پایان گزارش مسئولان، به نقطه عطف پروژه جهش گازی ۱۴۰۴ اشاره شده است. آقای دهقان در پاسخ به پرسش چگونه شرکتهای داخلی با حداکثر توان ساخت ۶ هزار تن میتوانند سکوهای سنگینتر احداث کنند؟ پاسخ دادهاند که با تقسیم سکو به چند بخش مجزا و بهرهگیری از توان فنی موجود، شرکتهای داخلی قادر به ساخت سازههایی تا وزن ۹ هزار و ۳۰۰ تن هستند! این پاسخ به جای رفع ابهام، سوالات بیشتری را مطرح میکند. چگونه ممکن است با تقسیم یک سکو به چند بخش مجزا، وزن کلی آن افزایش یابد؟ منظور ایشان جوش دادن چند سکوی کوچکتر به هم و تشکیل یک سکوی بزرگتر بوده است؟ به گفته کارشناسان، سازه های فشارافزایی قطر به وزن 25 هزار تن خواهند بود! مقایسه این ارقام، به خوبی نشاندهنده فاصله بسیار زیاد توانمندیهای فنی و مهندسی ایران و قطر در این حوزه است. به هر حال، توضیحات ارائه شده در خصوص نحوه احداث سکوهای سنگینتر بسیار مبهم و غیر قابل درک است و نیاز به شفافسازی بیشتری دارد.
در نهایت، باید اذعان کرد که گزارشهای رسمی پروژه جهش گازی ۱۴۰۴، بیشتر به مانور تبلیغاتی شباهت دارد تا روایتی واقعبینانه از پیشرفت پروژه. مسئولین بار دیگر با ارائه وعدههای رنگین کمانی و آمار و ارقام غیر قابل اتکا، تلاش میکنند تصویر مثبتی از وضعیت صنعت گاز کشور به نمایش بگذارند. اما واقعیت آن است که ابهامات و چالشهای متعددی در مسیر اجرای پروژه جهش گازی ۱۴۰۴ وجود دارد که پاسخ شفافی به آنها داده نشده است. در چنین شرایطی، پرسش پایانی این است که اگر وعدههای جهش گازی ۱۴۰۴ هم همچون وعدههای پیشین به سرانجام نرسد، چه کسی پاسخگوی هدر رفت منابع ملی و فرصتهای از دست رفته خواهد بود؟ و چه تدبیری برای جلوگیری از تکرار این چرخه ناکارآمد اندیشیده شده است؟ پاسخ به این پرسشها، نیازمند شفافیت، صداقت و پاسخگویی واقعی مسئولان در قبال افکار عمومی و کارشناسان صنعت گاز کشور است.