خودمختار مثل شرکتهای هوایی
وزیر راه به خط و نشان کشیدن برای شرکتهای هواپیمایی ادامه میدهد و همچنان شمار شکایتها از قیمت بلیت و رفتار آنها بیشتر میشود
روزنامه هفت صبح، فاطمه رجبی| حتما لازم نیست طی یک سال گذشته دنبال بلیت هواپیما بوده باشید، سفر با هر وسیله نقلیه عمومی دیگری هم از جهت نبود بلیت به یک چالش بزرگ تبدیل شده است و خیلیها میگویند این بحران شرکتهای هواپیمایی و بلیت هواپیما است که نشت کرده به تمام سیستم حمل و نقل عمومی بین شهری اما واکنش دولت چه بوده است؟
بیایید تهدیدهای تازه مهرداد بذرپاش وزیر راه و شهرسازی را که داغ داغ از تنور درآمده با هم بخوانیم: «من مخلص شرکتهای هواپیمایی هم هستم اما کسی که سیاستهای ابلاغی را رعایت نکند من تا آخر پای تنبیهاش ایستادهام حتی تا لغو مجوزش. کشور داری که شوخی ندارد، کسی که شرکت هواپیمایی زده که نمیتواند هرکاری دلش میخواهد بکند.
شما این همه خدمات دریافت میکنید مگر میشود شرکت هواپیمایی را بدون فرودگاه و تجهیزات کمک ناوبری تصور کرد؟ مگر میشود شما را بدون تمام خدماتی که دریافت میکنید تصور کرد؟ من خواهشم این است که بلیت به عنوان بهانه و اتصال مردم به این سیستم که از جانب شما اتفاق میافتد برایتان موضوع مهمی باشد. از این غافل نشوید.
من به عنوان وزیر خواستهام از بقیه همکاران و تا انتها پایش ایستادهایم.» او در ادامه دوباره پای قیمت سوخت را وسط کشیده و گفته: «ما داریم بنزین لیتری ۶۰۰ تومانی به شما میدهیم. این یعنی از ۵۰ درصد قیمت بنزین سهمیهای که مردم استفاده میکنند هم کمتر. چرا تعارف داریم؟ این یعنی بنزین مجانی. پس شما هم باید سیاستها را دنبال کنید.
ما همه ظرفیتها را برای خدمت میآوریم پس از شما هم میخواهیم که سیاستها را پیگیری کنید. ما درباره میلیونها بلیت که نشود مدیریتش کرد حرف نمیزنیم درباره چند ده هزار بلیت حرف میزنیم. مبدا مشخص، پرنده مشخص، مقصد مشخص و تعداد صندلی هم مشخص. همه اینها معلوم است قیمت هم معلوم است. من از خدایم است که پولی که به دست واسطهها میرسد در جیب شما برود اما از شما میخواهم که کاملا در سیاستها منسجم باشیم.»
این اولین بار نیست که نه فقط بذرپاش که بقیه وزرای راه پیش از او برای شرکتهای هواپیمایی خط و نشان میکشند اما تا به حال پیش نیامده که فردای خط و نشانهای آنها تغییری اتفاق بیفتد. حتی تصمیمهایی مانند لغو مجوز فروش چارتری بلیت هم نتوانسته کاری کند که شما اگر میخواهید یک هفته دیگر از تهران به مشهد بروید راحت وارد سایتها شده و بلیت تهیه کنید.
تقریبا تهیه بلیت دیرتر از یک ماه زودتر به قیمت مصوب برای کسی ممکن نیست. تازه این بخشی از ماجرا است. شما ممکن است بلیت را تهیه کنید اما اتفاقات دیگری در انتظارتان باشد، اتفاقاتی که شمار تکرارش دائما در حال زیاد شدن است مثلا از شرکت هواپیمایی با شما تماس گرفته شود که پرواز کنسل شده یا جا به جا شده و در مقابل از شما بخواهند که برای تغییر ایرلاین پول قابل توجهی پرداخت کنید، اتفاقی مانند آنچه برای سجاد عابدینی یکی از فعالان رسانهای افتاده و او دربارهاش در توئیتر نوشته:
«توی شرکتهای هواپیمایی چه خبره ؟چرا کسی نظارت نمیکنه؟بلیت رفت و برگشت به مشهد هفته پیش خرید کردم؛ الان از آژانس تماس گرفتن که بلیت برگشت شما با هواپیمایی کاسپین کنسل شده و باید برای شما بلیت شرکت زاگرس را جایگزین کنیم و قیمت بلیت شرکت زاگرس نفری یکمیلیون و سیصد هزارتومان گرانتر از کاسپین هست ! این گروکشیها یعنی چی؟ مگه مملکت قانون نداره؟»
او در این مسیر تنها نیست و کاربران شبکههای اجتماعی هر روز از تجربههای مشابهشان مینویسند. کاربر دیگری به تازگی گفته: «برای جابهجایی بلیت از تاریخی به تاریخ دیگه توی همون شرکت هواپیمایی اونم در حالی که یک ماه تا زمان پرواز مونده ۷۰۰ هزارتومن خسارت ازم گرفتن.
قیمت بلیت کلا یکمیلیون و ۳۰۰ هزارتومن بود. چطور ممکنه ما از خدمات اولیه مثل تغییر تاریخ در حالی که کلی جای خالی هنوز توی دوتا پرواز هست محروم باشیم؟ در جواب اعتراضمون هم میگن همین بلیت یه هفته دیگه تو بازار سیاه ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومنه دیگه هر طور صلاح میدونید!»
عدهای میگویند این وضعیت نتیجه کمبود پروازهاست و چون تعداد پروازها به شکل محسوسی کم شده سر بلیت دعواست. عده دیگری میگویند ماجرا به سوءاستفاده شرکتهای هواپیمایی بر میگردد و آنها که نمیتوانند قیمتها را چنان که میخواهند بالا ببرند، آنها را روانه بازار سیاه میکنند.
عده دیگری میگویند چون پرواز کم است و حاشیه سود زیادی بین قیمت تعرفهای و بازار سیاه بلیتها وجود دارد گروهی که ردشان را میتوان در بین کارمندان شرکتهای هواپیمایی زد، دست به کار خرید بلیت زودتر از مردم عادی شدهاند و بلیتها را میفروشند آن هم به اسم کد ملی مردمی که اصلا روحشان هم از این اتفاق خبر ندارد.
گروهی از کارشناسان اما ماجرا را از بالاتر نگاه میکنند و پای قیمت گذاری دستوری را وسط میکشند اما حق با چه کسی است؟ ایرلاینها که میگویند پول واقعی بلیت باید به جیب خودشان برود یا دولت که ایرلاین ها را در ازای دریافت خدمات مکلف به رعایت سقف قیمت میکند؟
شرکتهای هواپیمایی میگویند که در بند ب ماده ۱۶۱ قانون برنامه پنجم توسعه صراحتا آمده است که: «دولت مکلف است تا پایان سال اول برنامه نسبت به متنوعسازی نرخ خدمات حملونقل هوایی بار و مسافر اقدام نماید و از ابتدای سال سوم برنامه ضمن آزادسازی کامل نرخ حملونقل هوایی، خدمات فرودگاهی و شبکه پروازی، لغو تخفیفات تکلیفی و هرگونه معافیت در زمینه بهرهبرداری از خدمات ناوبری هوایی، فرودگاهی، نشست و برخاست، خدمات پروازی، واگذاری اماکن و سایر موارد مرتبط نسبت به واقعینمودن نرخ آنها اقدام کند.»
از سمتی دیگر وزارت راه و نمایندگان مجلس با این افزایش قیمت مخالفند و میگویند نمیتوان بازار را رها کرد به امان خدا؛ اصلا در ابتدای افزایش قیمت بلیتها یعنی اواسط بهار، وزیر راه به طور کل افزایش قیمت را رد و تکذیب کرد اما کمی بعد به صحنه آمد. او در دهم مرداد ماه، ایرلاینها را از افزایش قیمت بلیت هواپیما منع و تهدیدها را شروع کرد؛ البته که ایرلاینها به این موضوع توجه نداشتند.
از دیگر اقداماتی که برای جلوگیری از افزایش قیمت بلیت هواپیما انجام شد، تشکیل نشست شورایعالی هواپیمایی برای تعیین وضعیت بود که این جلسه هم با شکست مواجه شد و نتوانست تاثیری در قیمتها داشته باشد. جلسات دیگر با خروجیهای دیگر هم تا الان بیتاثیر بوده است. شاید مرور تجربه روزهایی که قیمت بلیت تا اندازه زیادی از سوی بازار تعیین میشد برای رسیدن به جواب بد نباشد.
مثلا در سالهای ۹۶ تا ۱۴۰۰ که در روزهایی از هفته و ماه قیمت بلیت آنقدر پایین میآمد که مجبور به رقابت با بلیت قطار بود اما در روزهایی هم آنقدر بالا میرفت که کمتر کسی توان خریدش را داشت مگر از روزها و هفتهها قبل و همه این نوسانهای قیمت هم کاملا شفاف و در بستر پلتفرمها و شرکتهای هواپیمایی اتفاق میافتاد .
اما از یک جایی به بعد وقتی قیمت دلار شروع به افزایش کرد دیگر ادامه چنین وضعیتی از نظر دولت خطرناک بود چون ممکن بود ناگهان به شکل رسمی پای قیمتهایی وسط بیاید که سیاستهای ضدتورمی که دولت ادعای آن را داشت زیر سوال ببرد.
در واقع دولت میگوید آن روزهای خوب برای وقتی بوده که قیمت دلار به اینجا نکشیده بود اما حالا دیگر نمیتوان بازار را رها کرد تا خودش را با نرخ دلار تنظیم کند اما در عین حال آیا زور دولت به بازار میرسد؟ جواب به شکل روشنی منفی است. به همین دلیل هم هست که عدهای میگویند بازار گران شفاف بهتر از بازار گران غیر شفاف یا همان بازار سیاه است.