کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۳۲۳۷
تاریخ خبر:

تدبیر زنان آهنین در حل مشکلات حوزه حمل ونقل و لجستیک

تدبیر زنان آهنین در حل مشکلات حوزه حمل ونقل و لجستیک

داستان نجات راننده‌‌ کامیون‌های گرفتار ایرانی در مرز روسیه و بلاروس با‌ ‌کمک ‌یک‌ زن بازرگان. ‌

روزنامه هفت صبح،‌نگین باقری| دما منفی 29 درجه، بنزین محدود، کنسروهای غذا رو به پایان و تا چشم کار می‌کرد برف روی زمین نشسته بود. ردیف کامیون‌های ایرانی که به بلاروس بار می‌بردند، آنجا در مرز بین روسیه و این کشور گیر کرده بودند. ماشین‌ها را زده بودند کنار جاده و سرما اجازه نمی‌داد که حتی از آن پیاده شوند.

 

مرزبان بلاروس مقابلشان ایستاده بود و راه را باز نمی‌کرد. راهی که تا همین دیروز در آن رفت و آمد می‌کردند، بار می‌آوردند و می‌بردند. از اول ژانویه قانون‌ها تغییر کرد و راننده‌های بی‌خبر ایرانی را بین دو مرز گیر انداخت. نه می‌شد وارد بلاروس شوند و نه مهر خروج داشتند که مسیر رفته را به عقب برگردند. وضعیتی که کمابیش دو هفته طول کشید تا از آن نجات یابند.

 

آنها راننده کانتینرهای میوه، کشمش، خشکبار و ... بودند که از یزد، اصفهان،  تهران و دیگر شهرها وارد آستارا شدند، به سمت آذربایجان حرکت کردند و از آنجا به روسیه رسیدند. حالا باید وارد بلاروس می‌شدند تا بار را به مقصدشان برسانند. این بهترین مرزی بود که می‌توانستند انتخاب کنند. آن روز اما بدترین اتفاق‌ها برایشان رقم خورد.

 

ماجرا مربوط به اول ژانویه است که می‌شود یازدهم دی ماه تقویم ما. بر اساس تغییرات تفاهم‌نامه جدید قرار بود که از اول ژانویه ورود ماشین‌های کشور سوم از مسیر روسیه به بلاروس ممنوع شود. این تصمیم مهم در حالی گرفته شده بود که از راننده تا راهداری و سفارت ایران، حتی یک نفر هم باخبر نبود. راننده‌ها اول دست ‌جنباندند که به راهداری خبر دهند  تلاش‌های علیرضا مقدسیان در سازمان راهداری از روز اول شروع شده بود. او ‌رئیس اداره موافقتنامه‌ها و کنوانسیون‌ها - دفتر ترانزیت و حمل‌ونقل بین‌المللی‌ است که  پیگیری‌ها را ادامه می‌داد‌. 

 

راننده‌ها در همه گروه‌ها وویس و پیام می‌گذاشتند و درخواست کمک می‌کردند. پیغام آنها دست به دست بین کامیون‌داران می‌چرخید تا اینکه وویس یکی از آنها نتیجه داد. «ما اینجا گیر کرده‌ایم و به کمک نیاز داریم». این پیام را یکی از اعضای اتاق بازرگانی ارومیه شنید. فاطمه قنبرپور که نایب رئیس کمیسیون حمل‌ونقل، ترانزیت و لجستیک اتاق ایران است می‌گوید ساعت 12 شب بیست و یکم دی ماه بود که یکی از این پیغام‌ها را می‌خواند و یکی یکی از راننده‌های دیگر می‌خواهد که او را به کامیون‌دار مورد نظر وصل کنند.

 

حوالی ساعت یک شب بود شماره تلفن راننده را پیدا می‌کند و موفق می‌شود با او تماس بگیرد. از اینجا به بعد بیشتر از دو هفته زمان می‌برد که روسیه راه جدیدی برای راننده‌‌ها باز کند. راهی 800 کیلومتر دورتر از مسیر قبلی.

 

تمام این مدت همه راننده‌ها ماشین‌‌ را روشن نگه داشته بودند. کافی بود که سوئیچ را بچرخانند و دیگر نشود آن کشنده 18 چرخ را روشن کرد. یکی از کامیون‌دارها در گروه پیغام داده بود که دو تا از انگشت‌هایش دیگر حس ندارند و کم کم سیاه می‌شوند.

 

ماجرا در حال تبدیل شدن  به یک فاجعه انسانی بود. از روز بیست و یکم که این تاجر ارومیه‌ای باخبر شد، هر روز از داخل کابین او را در جریان تصمیم‌‍‌های جدید می‌گذاشتند. قنبرپور می‌گوید آن لحظه همه راه‌های ممکن را بررسی کرده. مرز اوکراین که به خاطر شرایط جنگی بسته بود و هر راه دیگری  نیاز به ویزای شنگن داشت. شنگن شدنی بود؟

 

از آخرین ویزای شنگن کامیون‌دارها 9 ماه می‌گذشت. در این وضعیت معلق، تعدادی از راننده‌ها تصمیم می‌گیرند ماشین را به دست راننده‌های بلاروسی بدهند و خودشان از راه جنگل به ایران برگردند. «به آنها گفتم هرگز این کار را نکنید. دمای منفی 27 که شوخی بردار نیست. ممکن است یخ بزنید، راه را گم کنید یا هر اتفاق دیگری برایتان بیفتد.»

 

آنها را منصرف می‌کند اما گره کار آنها با یک روز و دو روز باز نمی‌شود. او معاون اول رئیس جمهور را باخبر می‌کند. به وزارت امور خارجه اطلاع می‌دهد. خبر را به گوش وزیر اقتصاد می‌رساند. این زن ارومیه‌ای همه این‌ها را با خبر می‌کند. خبر به سفارت ایران در روسیه می‌رسد. بالاخره همه بسیج می‌شوند.همه این فشارها و پیگیری های این تیم به گوش سفیر ایران در روسیه می‌رسد که راهی برای این ‌20، 30 راننده‌اش پیدا کند.حمید پاداش، معاون مخبر ‌در نهایت به این تاجر اهل آذربایجان غربی که کار راننده‌ها را پیگیری می‌کرد خبر می‌دهد که 16 ژانویه راه به رویشان باز می‌شود. 

 

راه پرت و بیراهه جدید به روی راننده‌ها 
بیست و ششم دی ماه روسیه برای راننده‌های معلق ایرانی مسیر جدیدی مشخص می‌کند. در نهایت قرار می‌شود که از مسیر قدیم، یعنی از راهی که به سن‌پترزبورگ می‌رسد وارد مرز روسیه با بلاروس شوند. یک مسیر بیراهه و پرت. راه بعضی از راننده‌ها حتی تا 800 کیلومتر دورتر می‌شود.

 

یکی از این راننده‌ها به هفت صبح می‌گوید: «شانس آوردیم که آنها در روسیه سوخت خوبی زده بودند. سوختی که در دمای 29 درجه زیر صفر یخ نزند. این مدت انگار کسی انسان بودن ما را به رسمیت نمی‌شناخت. انگار مرز صاحب نداشت.» مرزبان روس به آنها 8 روز وقت داده بود که بارشان را خالی کنند و برگردند اما مطلعشان نکرده بود که تفاهم‌نامه قدیمی دیگر عوض شده.

 

نگفته بود که نمی‌توانند وارد بلاروس شوند. رئیس کمیسیون حمل‌ونقل، ترانزیت و لجستیک اتاق بازرگانی از تلاش‌های معاون خود برای نجات این راننده‌ها تعریف می‌کند. او از فاطمه قنبرپور حرف می‌زند.اگرچه همه راننده‌ها و مسئولین از این زن ارومیه‌ای برای باز کردن مسیر تشکر می‌کند اما او متواضعانه تاکید دارد که اگر حاکمیت فشار نمی‌آورد، اگر راهداری وارد ماجرا نمی‌شد،اگرحمید پاداش، معاون محمد مخبر دست به کار نشده بود ، اگر کاظم جلالی سفیر روسیه دستور پیگیری نمی‌داد و بقیه نهادهای حاکمیتی در کشور فشار نمی‎‌آوردند مشکل این راننده‌ها حل نمی‌شد. فاطمه قنبرپور اولین زنی است که وارد اتاق بازرگانی آذربایجان غربی شده بود. این تاجر جوان اما کهنه‌کار متولد سال 1348 است.در یک خانواده که همه پزشک بودند به دنیا می‌آید ولی در دانشگاه ارومیه اقتصاد می‌خواند. اینکه چطور وارد این کسب و کار شد به یک واحد اختیاری به نام مدیریت و صادرات در دانشگاه برمی‌گردد. سال چند بود؟ 71. فاطمه بیست و یکی دو ساله برای این درس اختیاری تحقیق مفصلی درباره مسیر قاچاق می‌نویسد.

 

با استاندار ملاقات می‌کند تا بازارچه‌های مرزی را ببیند و خلاصه حسابی با کار آشنا می‌شود. با راهنمایی دوستی در گمرک، تصمیم می‌گیرد که به جای کارمندی، اولین شرکت حمل و نقل بین‌المللی استان آذربایجان غربی را تاسیس کند. او کامیون‌های ارومیه‌ای که تحت پوشش شرکت‌های تبریزی بودند را زیر نظر خودش آورد و به زن شماره یک حمل و نقل بین‌المللی ارومیه تبدیل شد.

 

ناوگان میوه مختلف را به کشورهای همسایه ارسال می‌کرد و برمی‌گرداند «گاهی می‌رفتم مرز، پدرم دختر سه ماهه‌ام را در ماشین نگه می‌داشت تا کارهای کانتینرها را انجام دهم. یا اینکه نیمه شب دخترم با روروئک در حیاط کارخانه می‌چرخید و منتظرم می‌ماند تا من بارگیری کنم.»

 

او بعد از این شرکت خود را واگذار و یک شرکت صادراتی تاسیس می‌کند. قنبرپور که امروز عضوهیات نمایندگان اتاق ایران است می‌گوید که « الان یک بازرگانم ولی هر مشکلی در حوزه حمل و نقل باشد با من تماس می‌گیرند. چرا که عاشق این کار هستم.»

 

 

کدخبر: ۵۵۳۲۳۷
تاریخ خبر:
ارسال نظر