حمله به درهم از راه چین و برزیل

دولت میگوید به شیوه ای پیچیده از ارز اماراتی برای واردات کالاهای اساسی بینیاز شدیم؛ اما این یعنی چه؟
روزنامه هفت صبح، فاطمهرجبی| دیروز علیرضا پیمانپاک، قائم مقام وزیر جهاد کشاورزی در در توئیتی پیچیده نوشت: «پس از ایجاد کانالهای دریافت ارز در چین توسط عمده بازرگانان، انجام موفق دو مرحله تهاتر نفت با کالای اساسی و برقراری کانال پرداختی یوان _ روبل، توافق با تامین کنندگان برزیلی برای دریافت یوان، نیاز به درهم برای کالای اساسی را کاملا مرتفع ساخت.»
بلافاصله بعد از این توئیت خبرگزاریهای نزدیک به دولت با تیتر «بینیازی به درهم برای واردات کالاهای اساسی» به پوشش ماجرا پرداختند. وقتی به متن توئیت قائم مقام وزیر جهادکشاورزی بر میگردیم میبینیم که به چهار روش برای بینیازی از درهم اشاره کرده یکی به باز شدن کانالهایی در بانکهای چینی برای تبادل ارز با بازرگانهای ایرانی که این یعنی بخشی از ارز مورد نیاز ایران برای خرید کالای اساسی به شکل یوان تامین میشود، دیگری موفقیت آمیز بودن تهاتر یعنی دادن نفت و گرفتن کالای اساسی که کلا مسئله تامین ارز را برطرف میکند.
دیگری برقراری کانال مالی بین چین و روسیه و تبدیل روبل به یوان بدون واسطه گری دلار و حالا هم موفقیت آمیز شدن مذاکره با برزیل برای دریافت یوان به جای دلار یا درهم. همه اینها یک نتیجه مهم دارد و آن کم رنگتر شدن اهمیت درهم در بازار تامین کالای اساسی ایران است اما خود این موضوع چرا مهم است؟
درهم پر قدرت
برای جواب دادن به این سوال باید کمی عقب برویم و به این بپردازیم که اساسا چرا درهم تا این اندازه نقش مهمی در بازار تامین کالا برای ایران پیدا کرد؟ اولین جواب این است که امارات اصلیترین شریک تجاری ایران است هم به جهت نزدیکی به ایران و هم به جهت اینکه به خودی خود این کشور یکی از بندرهای مهم جهان است که کشتیهایی از سرتاسر دنیا به آن وارد میشوند بنابراین برای بازرگانهای ایرانی دسترسی به درهم راحت تر از هر ارز معتبر دیگری بوده است.
نکته مهم دیگر در مورد درهم این است که طرفهای معامله ایران در کشورهای دیگر هم بعد از دلار با درهم راحتتر از ارزهای دیگر کار میکنند چرا که امارات سیاست پولی یا ارزش پولش را اصطلاحا به دلار میخ کرده است. این یعنی بانک مرکزی امارات یک نسبت ثابت (1/6725) بین دلار و درهم تعریف کرده و تضمین کرده است که این نسبت همواره رعایت خواهد شد.
قدرت پولی این کشور هم این سیاست را پشتیبانی میکند و در تمام سالهای گذشته آنقدر این موضوع را به خوبی اجرا کرده که یک اعتماد عمومی در جهان بر سر اینکه ارزش درهم نسبت به دلار تغییر نخواهد کرد، ایجاد شده است. به همین دلیل هم طرفهای معامله ایران بعد از دلار درهم را به عنوان ارز معامله میپذیرند اما چرا حالا خبر کاهش وابستگی و حتی قطع وابستگی واردات کالاهای اساسی ایرانی به درهم مهم است و چرا ایران میخواهد به درهم وابسته نباشد؟
پاسخ اول به طور کلی این است که وابستگی به ارز یک کشور میتواند نقاط ضعفی برای ایران به وجود بیاورد و در تمام سالهای گذشته ایران تلاش کرده که روشهای دیگری را در کنار معامله با درهم استفاده کند. این موضوع وقتی جدیتر میشود که بدانیم در موارد بسیاری به دلیل میخ شدن نرخ درهم با دلار، نرخ حواله فردایی درهم تعیین کننده نرخ فردایی دلار در بازار ایران محسوب میشود و نوسان درهم میتواند به طور مستقیم نوسان نرخ دلار را هم در پی داشته باشد.
پس حالا که به لطف تحریمهای غرب علیه روسیه، بین چین و روسیه و در واقع بین روبل و یوان کانال مالی باز شده این فرصت فراهم است که ایران بتواند به یوان دسترسی داشته باشد، فرصت خوبی است که بخشی از معاملات را از این طریق انجام بدهد یعنی در ازای فروش نفت به چین، با یوان به دست آمده از روسیه خرید کند. در کنار آن در سایه بهبود روابط با آمریکای جنوبی از همان یوانهای به دست آمده از برزیل و ونزوئلا بخشی از کالاهای اساسی مورد نیازش را بر طرف کند.
با همه اینها اما طی چند سال اخیر اتفاقات دیگری هم افتاده که ایران را برای کاهش وابستگی به درهم مخصوصا در زمینه کالاهای اساسی بیشتر ترغیب کرده است مثلا درست یک سال بحران کمبود درهم در بازار به وجود آمد و کاری کرد که حتی نرخ دلار هم متاثر از آن بالا برود. خاندوزی، وزیر اقتصاد ماجرا را اینطور توضیح داد:
«بخش کوچکی از مشکلی که شکل گرفت، ناشی از اشتباه تخصیص در زیرمجموعههای بانک مرکزی بود که موجب شد در مدت کوتاهی تقاضای کالاهایی که میخواستند حتما با درهم کالای خودشان را وارد کنند، دچار مشکل شد و چون در آن ایام درهم کم بود باعث شد که این گونه القا شود که کشور دچار کمبود ارز شده و اساسا ارز کمیاب گشته و بنابراین یک هجومی به بازار دلار وارد شد.»
مدتی قبل از آن هم فرزین رئیس کل بانک مرکزی مجبور شده بود بارها تاکید کند که درهم در بازار کم نیست. او در یکی از این مصاحبهها گفته بود: «هیچ کمبودی در درهم نداریم؛ آنقدر در مرکز درهم عرضه میکنیم که کسی نمیخرد و آخر روز درهم اضافه هم میآید.»
البته چنان که فرزین گفته بود مشکل حل نشد و در بهمن ماه یک فعال اقتصادی به اکو ایران گفت: «بانک مرکزی به دلیل اینکه در تامین درهم مشکل دارد؛ طبق اطلاعیه منتشر شده، ما درصورتی که درهم داشته باشیم میتوانیم آن را با ارزهای دیگری جابهجا کنیم ولی اگر ارز دیگری داشته باشیم امکان جایگزین آن با درهم نیست.»
در آخر هم بازار با روشهای روانی دیگر مدیریت شد مثلا مجیدرضا حریری در توئیتی نوشت: «رفقا هرچه دلار ذخیره کردید بریزید بازار، یکی از توافقات پکن سرازیر شدن درهم از طرف اماراته که از یکشنبه کلید میخوره.»
بنابراین نوسان درهم به دلیل استفاده عمده بازرگانهای ایرانی از آن میتواند روی کلیت بازار ارز تاثیر زیادی داشته باشد پس اصلا عجیب نیست که دولت بخواهد ضمن کاهش وابستگی خرید کالاهای اساسی به ارز کشور امارات یک هدف دیگر را هم دنبال کند
و آن بیرون کشیدن سهم کالاهای اساسی از بازار تقاضای درهم است یعنی وقتی دولت میتواند از طرق مختلف مثل تهاتر و با ارزهای دیگر مانند یوان خرید کالای اساسی را انجام بدهد، بهتر است این کار را بکند تا بخشی از تقاضا از بازار درهم برداشته شده و بازرگانهایی که کالای غیراساسی وارد میکنند با نوسان درهم مواجه نشوند و به سمت بازارهای دیگر مخصوصا دلار حرکت نکنند.