یوتیوب در حبس منافع | جرقهای از دانشگاه تهران
پشت فیلتر یوتیوب، شبکهای از سود پنهان فعال است
هفت صبح، ایمان برین| زیر پوست فیلتر یوتیوب، شبکهای از منافع شکل گرفته که دوامش به بسته ماندن این در وابسته است. فیلترینگ امروز نه ابزار نظارت، که سازوکار تثبیت قدرت در بازار دیجیتال است؛ اکوسیستمی که رفع آن، جابهجایی منافع بزرگی را رقم میزند.
جرقهای از دانشگاه تهران
اواخر مهر خبر کوتاهی در کانال شورای صنفی دانشگاه تهران منتشر شد: «یوتیوب در شبکه دانشگاه بدون فیلتر در دسترس قرار گرفت»؛ خبری که برای بسیاری غیرواقعی بهنظر میرسید. اما طولی نکشید که روشن شد این دسترسی محدود است و فقط چند دانشگاه بزرگ را شامل میشود. همین اتفاق کافی بود تا واژه «اینترنت طبقاتی» دوباره بر سر زبانها بیفتد؛ اینترنتی که در آن، گروهی خاص از محدودیت رها میشوند و بقیه همچنان در صف انتظارند.این اتفاق کوتاه، معنایی روشن داشت: فیلترینگ به نظامی از امتیاز و محرومیت تبدیل شده است. در چنین ساختاری، هر گشایش کوچکی نشان میدهد که موضوع، امنیت نیست؛ مسئله، توزیع نابرابر منافع است.
از سیاست تا تجارت
یوتیوب بیش از شانزده سال است برای کاربران ایرانی مسدود مانده؛ در حالی که در جهان، به دانشگاهی عظیم برای آموزش و پژوهش تبدیل شده است. از برنامهنویسی و موسیقی تا علوم اجتماعی، میلیونها ویدئوی رایگان در دسترس است و هر روز بر حجم محتوای آموزشی آن افزوده میشود.در شرایطی که هزینه آموزش در ایران سر به فلک کشیده، بسته ماندن یوتیوب فقط حذف یک سرگرمی نیست؛ حذف یکی از منابع اصلی دانش است.
آپارات؛ رقیب یا ذینفع؟
در غیاب یوتیوب، آپارات به مهمترین بازیگر بازار ویدئو در ایران بدل شد. سرویسی که در ابتدا با شعار «حمایت از محتوای داخلی» معرفی شد، اما امروز بخشی جداییناپذیر از اقتصاد رسانهای کشور است.رشد آپارات با حمایتهای گسترده مالی و تبلیغاتی ممکن شد. دولت و نهادهای عمومی، بسیاری از پروژههای آموزشی، تبلیغاتی و فرهنگی را به این پلتفرم سپردند. حتی سهم قابل توجهی از تبلیغات سازمانی و بودجههای فرهنگی در همین مسیر هزینه شد.این جمله خلاصه واقعیتی است که در پشت درهای بسته جریان دارد. انحصار، سودآورترین شکل بازار است و فیلترینگ، ابزار رسمی حفظ آن.
حلقههای تصمیمسازی در سایه
تصمیم درباره فیلترینگ در ایران، در اتاقهایی گرفته میشود که ساختارشان شفاف نیست. نهادهای فرهنگی، امنیتی و اقتصادی هر کدام سهمی در این تصمیم دارند، اما مسئولیت نهایی نامعلوم است. در برخی شوراها و کارگروههای فضای مجازی، نمایندگان پلتفرمهای داخلی نیز حضور دارند؛ ترکیبی که مرز میان سیاستگذاری و ذینفعی را از بین برده است. وقتی تصمیمسازان و ذینفعان بر یک میز مینشینند، نتیجه روشن است: سیاستهایی که در ظاهر با هدف حمایت از تولید داخل شکل میگیرد، در عمل به حفظ انحصار منجر میشود. باز شدن یوتیوب یعنی بازگشت رقیبی قدرتمند که میتواند این توازن ساختگی را بر هم بزند.
اقتصاد پنهان فیلتر
برآوردهای غیررسمی نشان میدهد گردش مالی پلتفرمهای داخلی در حوزه تبلیغات و همکاریهای سازمانی به هزاران میلیارد تومان میرسد. این جریان از بودجههای دولتی، اسپانسرهای وابسته و قراردادهای انحصاری تغذیه میشود.
تجربه جهان، مسیر ایران
در بسیاری از کشورها، دولتها بهجای حذف پلتفرمهای جهانی، از ظرفیت آنها برای تقویت آموزش و اقتصاد دیجیتال استفاده کردهاند. همکاری میان یوتیوب و پلتفرمهای ملی در کره جنوبی، هند و اندونزی نمونههایی از همزیستی رقابتی است. در ایران اما راه معکوس پیموده شد.
دانشگاه بدون مرز، جامعه با دیوار
رویداد دانشگاه تهران نشان داد که دسترسی آزاد، بحرانزا نیست. دانشجویان از محتوای آموزشی استفاده کردند و جز میل به یادگیری، هیچ اتفاقی رخ نداد. تجربهای کوچک که میتواند سندی برای تغییر سیاستهای کلی باشد. در کشوری با میلیونها جوان تحصیلکرده، فیلترینگ فقط محدودکننده اطلاعات نیست، محدودکننده توسعه است. هر روزی که این در بسته بماند، بخشی از فرصت یادگیری و خلاقیت از بین میرود.
پشت در یوتیوب چه کسانی ایستادهاند؟
پاسخ این پرسش در توازن منافع اقتصادی روشن است. پلتفرمهایی که سالها از حمایت و بودجه برخوردار بودند، در برابر ورود رقیب جهانی احساس خطر میکنند. برای آنها، رفع فیلتر یوتیوب مساوی با کاهش درآمد و از دست رفتن جایگاه بازار است.
مورد فرعی: اقتصاد سایه یوتیوبرها
روی دیگر اقتصاد پنهان یوتیوب در ایران، شبکه واسطههایی است که بین یوتیوبرهای ایرانی و دنیا پل زدهاند. از آنجا که بهدلیل تحریمها کاربران داخل کشور امکان ارتباط مالی مستقیم با گوگل و سیستم کسب درآمد یوتیوب (ادسنس) را ندارند، شرکتهای واسطهای موسوم به شبکه چندکانالی (MCN) پا گرفتهاند.
این شرکتها کانالهای ایرانی را به حسابهای ادسنس خارجی متصل میکنند، درآمد دلاری حاصل را نقد کرده و درصدی را به تولیدکننده محتوا میپردازند. سالها انسداد یوتیوب و عدم حضور رسمی آن در ایران باعث شده این واسطهها بازار خود را توسعه دهند و به یک اکوسیستم اقتصادی قدرتمند بدل شوند.
اکنون دهها شرکت و فرد در حال ارائه خدمات مدیریت کانال، دور زدن محدودیتهای آیپی و نقد کردن درآمد یوتیوبرها هستند و از این محل کسب سود میکنند. این روند البته بدون هزینه برای تولیدکنندگان محتوا نبوده و درصد قابل توجهی از درآمد دلاری آنها به جیب واسطهها رفته است. البته این مورد در برابر جریان قوی انحصاری پلتفرمهای داخلی مانند آپارات فنجانی است در برابر فیل.
یوتیوب از درِ پشتی وارد دانشگاه شد
رشیدیکوچی: یوتیوب برای عدهای آزاد شود و برای میلیونها شهروند بسته بماند، تبعیض آشکار است.
خبر کوتاه بود، اما پیامدهایش طولانی: «یوتیوب در برخی دانشگاههای بزرگ از فیلتر خارج شد.» این خبر، امیدی لحظهای میان دانشجویان ایجاد کرد و موجی از پرسشها را در سطح عمومی بالا آورد. آیا این آغاز اینترنتی دو سطحی است؟ آیا شکافی تازه میان دانشگاههای بزرگ و دیگر مراکز آموزشی کشور ایجاد میشود؟ برای واکاوی دقیقتر، سراغ دکتر جلال رشیدیکوچی رفتیم؛ سیاستمدار و نماینده پیشین مجلس. او در همان ابتدای گفتوگو تاکید میکند: «وقتی صحبت از اینترنت و دسترسی به پلتفرمهای جهانی میشود، بحث از یک ابزار سرگرمی نیست. صحبت از دانش و حق دسترسی مردم به اطلاعات است. حالا پرسش اینجاست که چرا این حق، فقط برای بخش خاصی از جامعه به رسمیت شناخته میشود؟»
تصمیمی شتابزده با پیامدهای اجتماعی
رشیدیکوچی با اشاره به تصمیم اخیر میگوید: «سالهاست درباره رفع فیلتر یوتیوب بحث میشود، حالا یکباره آمدهاند و همان مطالبه عمومی را محدود کردهاند به یک محدوده خاص. دانشجوی دانشگاه تهران با دانشجوی شیراز چه تفاوتی دارد؟ چرا دانشگاه بزرگ تهران باید امتیازی داشته باشد که دانشگاههای دیگر از آن بیبهره هستند؟» به باور او، این تصمیم پیام اجتماعی خطرناکی دارد: «این روند، حس عقبماندگی را در مناطق دیگر ایجاد میکند. دانشجو در مشهد یا اهواز چه برداشت خواهد کرد؟ این نگاه امتیازدهی سفارشی، آرامآرام موجب گسست و نارضایتی گسترده میشود.»
ابهام در حدود دسترسی
او معتقد است حتی اگر هدف، حمایت از تولید دانش باشد، راهحل مناسبتری وجود داشته است: «اگر حمایت از جامعه علمی مطرح است میشد اینترنت ارزان و باکیفیت برای دانشگاهها فراهم کرد. در همه جای دنیا چنین حمایتی مرسوم است. اما اینکه ابزار مهمی مثل یوتیوب فقط برای گروهی خاص باز شود، اقدام عاقلانهای نیست.» بهزعم او، پیامدهای اقتصادی و امنیتی نیز پنهان نخواهد ماند:« هرجا محدودیت بیمنطق ایجاد شد، بازاری پنهان از دلش بیرون آمد.»
چه کسانی از فیلتر سود میبرند؟
یکی از پرسشهای کلیدی این روزها نقش ذینفعان فیلترینگ است. رشیدیکوچی در اینباره توضیح میدهد: «یک گروه، کسبوکارهایی هستند که با حضور پلتفرمهای جهانی درآمدشان کاهش پیدا میکند. گروه دیگر کسانی هستند که از بازار VPN سود کلان به جیب میزنند. وقتی راه رسمی بسته باشد، مسیر قاچاق دیجیتال فعال میشود.» او البته نقش یوتیوبرهای ایرانی را در این میان «حاشیهای» میداند:«بعضی تولیدکنندگان محتوا میگویند با رفع فیلتر درآمدشان از بین میرود چون ایران تحریم است. این گروه همیشه وجود داشته اما تصمیمگیران کشور معمولاً پیام آنها را مبنا قرار ندادهاند.»
وعدهها و واقعیت سیاستگذاری
با اشاره به برنامههای دولت فعلی برای اصلاح فیلترینگ از او میپرسیم آیا باید منتظر تغییر جدی بود؟ پاسخ روشن است:«اکنون در آستانه آزمونی مهم هستیم. اگر تصمیمهای درست اجرا نشود و همین حد از دسترسی محدود هم تداوم پیدا نکند، نتیجه در صندوقهای رای خودش را نشان میدهد. مشارکت مردم، مستقیما با احساس احترام به حقوقشان گره خورده است.» او در پایان تاکید میکند:«فضای مجازی میدان رقابت فرهنگ و اقتصاد کشور با جهان است. وقتی مردم ببینند امکان دسترسی به این جهان برای عدهای فراهم شده و برای عده زیادی مسدود میماند، اعتماد آسیب میبیند. اعتماد که برود، سرمایه اجتماعی هم میرود.»