دور باطلِ کتک زدن و پشیمانی در مدارس

مدیرکل آموزش و پرورش استان تهران: معاون متخلف تا رسیدگی به پروندهاش حق حضور در مدرسه را ندارد. قرار است امروز پرونده تکمیل و رای نهایی در مورد ادامه فعالیت وی صادر شود
هفت صبح، حمیدرضا خالدی| حمیدرضا خالدی: حیاط مدرسه بیخ تا بیخ پر است از دانشآموزان پسری که به نظر میرسد در مقطع متوسطه درس میخوانند. بچههایی با پیراهن تیره که گویا لباس فرم مدرسهشان است. مردی میانسال با موهای جوگندمی دنبال یکی از دانشآموزان کرده و هر وقت که به وی میرسد چک و لگدی را نثارش میکند.
لگدهایی چنان محکم که چندین بار پسر دانشآموز را نقش بر زمین میکند. تصاویری واقعی از یک ویدیوی 16 ثانیهای که توسط یکی از همسایگان مجاور مدرسه گرفته و در کمتر از یک روز به یکی از پربازدیدترین کلیپهای فضای مجازی در کشور بدل شده است. این کلیپ که گفته میشود مربوط به مدرسهای در پرند از توابع رباط کریم است، در حالی منتشر میشود که هنوز چند روزی بیشتر از انتشار خبری در مورد ضرب و شتم دانشآموز دیگری در قزوین توسط ناظم مدرسه نمیگذرد.
موضوعی که در نهایت منجر به برکناری آن فرد که گویا معاون مدرسه بوده و دلجویی از دانشآموز مورد ضرب و شتم قرار گرفته که گفته میشود جزو دانشآموزان اتباع است، شد. گرچه به گفته مدیرکل آموزش و پرورش استان تهران این دانشآموز ایرانی است و خوشبختانه در حادثه مزبور جراحتی نیز به وی وارد نشده است.
پروندهای قطور از حوادث
تنبیه دانشآموزان در مدرسه سابقهای بس طولانی و حتی تاریخی دارد. از فلک کردنهای کودکان در مکتب خانهها تا گذاشته شدن خودکار لای انگشتان دست و فشار آن توسط معلم و ناظم و یا یک پا ایستادن در گوشه کلاس یا حتی چک و سیلی خوردن از معلم. حالا اما به لطف گوشیها و فضای مجازی این اخبار و تصاویر تنبیهها، به سرعت در فضای مجازی منتشر میشوند تا نشان دهند که در قرن حاضر هم کم نیستند معلمانی که اعتقاد دارند تنبیه فیزیکی بهترین شیوه مواجهه با دانشآموزان خاطی یا کم کار و بیادب است!
کافی است مروری داشته باشیم به حوادث مشابه هم برخی از موارد تنبیه دانشآموزان طی یک دهه گذشته تا ابعاد مسئله برایمان روشنتر شود. از تجمع اولیاء دانشآموزان دوره نخست دبیرستان علامه طباطبایی شاهرود به خاطر تنبیه بدنی فرزندانشان در سال 1394 تا تنبیه یک دانشآموز کلاس هشتمی دارابی با کمربند معلمش در سال 1397. از کوبیدن سر یک دانشآموز 9 ساله مشهدی به خاطر بلد نبودن درس ریاضی به دیوار در سال 1397 تا تنبیه با شلنگ توسط معلم ورزش در مدرسهای ماهشهری در همان سال.
از بدن قرمز شده دانشآموز بوشهری که با خط کش معلمش تنبیه شده بود در سال 1397 تا کتک خوردن یک دانش آموز کلاس یازدهمی در رباط کریم در سال 1398 . از ضرب و شتم یک دانش آموز دبیرستانی در شیراز توسط معلم در سال 1401 تا کتک خوردن دانش آموز دبیرستانی دیگر در رفسنجان در سال 1403 و بالاخره تنبیه دستهجمعی همه دانشآموزان یک کلاس در مدرسهای روستایی از توابع سنندج در فروردین ماه امسال.
دو حادثه در یک ماه
بعد از آن نیز در مهرماه و چند روز قبل از حادثه پرند، حادثهای دیگر در قزوین رخ داد که در آن دو دانشآموز به خاطر آنکه ادای ناظم را درآورده بودند توسط مدیر مدرسه به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و یکی از آنها از ناحیه بینی دچار شکستگی شده و پرده گوشش هم پاره شده بود.
گرچه کمتر کسی تصورش را هم میکرد که قرار است چند روز بعد حادثه مشابهی، اینبار در پرند رخ دهد! حادثهای که در آن ناظم یک مدرسه در حیاط و جلوی چشم بقیه، یکی از دانشآموزان که اتفاقا جزو اتباع بوده را زیر مشت و لگد گرفته است. اینبار اما آموزش و پرورش سریعتر عمل کرده و فرد خاطی را از کار معلق و سایر کارکنان مرتبط را از کار برکنار کرد.
با این حال پیگیریهای «هفت صبح» برای کسب اطلاع از جزئیات بیشتر ماجرا با پاسکاری مسئولان روابط عمومی این وزارتخانه، راه به جایی نبرد چرا که همه آنها یا از ماجرا اظهار بیاطلاعی میکردند و یا با گفتن این جمله که؛ ما حرفهایمان را در اطلاعیه صادره گفتهایم، تلاش میکردند تا از زیر پاسخگویی به این حاشیههای پیش آمده در این زمینه، شانه خالی کنند.
آموزش و پرورش: به شدت برخورد میکنیم
«یوسف بهارلو» مدیرکل آموزش و پرورش استان تهران اما میگوید که تنبیه دانشآموزان خط قرمز ماست و هیچ توجیهی برای آن پذیرفته شدنی نیست. وی در گفتوگو با «هفت صبح» در مورد حادثه رخ داده میگوید: ما هم از طریق همان فیلمی که شما و سایر هموطنان در فضای مجازی دیدهاید، از ماجرا مطلع شدیم و بعد از اینکه مطمئن شدیم این مدرسه در پرند و در حیطه کاری آموزش و پرورش استان تهران است، سریعا و در کمتر از چند ساعت، همکارانمان را جهت بررسی به آنجا اعزام کردیم.
وی در مورد جزئیات این حادثه نیز میگوید: این حادثه چند روز قبل و در یک مدرسه دوره متوسطه پسرانه رخ داده است. براساس گزارش همکارانم گویا دانشآموزی که در فیلم میبینید و در مقطع متوسطه اول درس میخواند، هنگام مراسم صبحگاهی، یک حرکت نامناسب و شیطنتآمیز و بیانضباطی را مرتکب شده که باعث میشود تا معاون مدرسه که در محل حاضر بوده عصبانی شود و برخورد ناشایستی که دیدید را با وی داشته باشد.
بهارلو با ذکر اینکه معاون مربوطه تا رسیدگی به پروندهاش حق حضور در مدرسه را ندارد، میگوید: قرار است امروز-شنبه- یا فردا پرونده تکمیل شود و سپس رای نهایی در مورد ادامه فعالیت وی صادر گردد. مدیرکل آموزش و پرورش استان تهران همچنین در خصوص ادعاهای مطرح شده در مورد اینکه دانشآموز مورد تنبیه واقع شده از اتباع کشور افغانستان بوده است، نیز میگوید: برخلاف شایعات مطرح شده، دانشآموز مزبور ایرانی است.
گرچه برای ما اصلا این موضوع اهمیتی ندارد. به هر حال تخلفی از سوی یکی از همکاران ما رخ داده که قابل اغماض نیست و باید به آن رسیدگی شود. برای ما همه دانشآموزان یکسان هستند. ما سال گذشته 149 هزار و در سال تحصیلی جاری 63 هزار دانشآموز اتباع در استان تهران داشته و داریم که همگی برای ما ارزشمند و مهم هستند. درست مانند فزرند خودمان. قرار نیست اگر دانش آموزی جزو اتباع بود با وی برخوردهایی اینچنینی بشود.
وی ادامه میدهد: همانطور که گفتم کلا برخورد و تنبیه فیزیکی دانشآموزان برای ما اصلا پذیرفتنی نیست. من خودم پدر هستم و فرزندم در کلاس سوم ابتدایی درس میخواند. هر وقت چنین حوادثی رخ میدهد با خودم تصور میکنم اگر جای پدر و مادر آن دانشآموز یا خود وی که جلوی آنهمه دوست و همکلاسی تحقیر و تنبیه میشود، بودم چه حالی داشتم؟ برای همین همیشه قاطعانه با چنین رخدادهایی برخورد میکنیم و اصلا ملاحظهای در مورد اینکه فرد خاطی همکارمان است و باید ملاحظه وی را بکنیم و طرفداری وی را بکنیم، مد نظرمان نیست.
بهارلو یا ذکر اینکه هر سال جلساتی برای معلمان و کادر آموزشی مدارس برگزار میکنیم که در آن کارشناسان تربیتی، روشهای مواجهه با دانشآموزان و روشهای جایگزین تنبیه را به آنها آموزش میدهند. مدیرکل آموزش و پرورش استان تهران همچنین در مورد جراحتهایی که به دانشآموز یاد شده وارد آمده نیز میگوید: خوشبختانه وی هیچگونه جراحت و آسیبی در این حادثه ندیده و قرار است امروز و فردا، گروهی از همکاران نیز برای دلجویی از خانواده وی، به منزلشان بروند و با والدین این دانشآموز دیداری داشته باشند.
از توبیخ اداری تا پیگیری کیفری
دومین شیوه تنبیه از منظر قانون همان روشی است که از آن به عنوان شیوه تنبیه غیرمجازیاد میشود و شامل تنبیه بدنی، اهانت و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه است. در این مورد، در ماده ۷۷ آئین نامه اجرایی مدارس در خصوص تنبیه بدنی آمده است: «اعمال هرگونه تنبیه از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه ممنوع است.»
همچنین با استناد به بندهای ۱ تا ۴ ماده ۸ قانون رسیدگی به تخلفات اداری، اعمال کننده تنبیهات مذکور متخلف است و پس از معرفی به هیئتهای رسیدگی به تخلفات اداری و بررسی پرونده توسط هیئتها، متناسب با اعمال و رفتار وی حکم صادر میشود. اما این پایان مجازات برای معلمها و کادر آموزشی متخلف نیست بلکه طبق ماده ۶۰۸ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی اهانت و هتک حیثیت و افراد، مجازات کیفری نیز خواهد داشت. همچنین اگر تنبیه بدنی موجب کبودی و شکستگی و هرگونه صدمه به دانشآموز شود، طبق ماده ۴۸۸ قانون مجازات اسلامی، موجب تعلق دیه نیز میشود.
تشکیل یک کمیته فراموش شده!
اما شاید بد نباشد که بدانید، در سال 1393 و همزمان با بالا گرفتن اعتراضها در مورد افزایش مواردی از تنبیه بدنی در مدارس، حمیدرضا کفاش معاون وقت پرورشی و فرهنگی، کمیتهای که قرار بود وظیفه نظارت نامحسوس برای رصد تنبیه بدنی را عهدهدار باشد تشکیل داد. با این حال به نظر میرسد به تدریج عملا این کمیته به حاشیه رفته و یا شاید منحل شده باشد چرا که هیچ یک از مخاطبان ما در آموزش و پرورش اصولا خبری از فعالیت این کمیته ندارند!
گلایههای معلمها از آموزش و پرورش
اما در این میان سخنان معلمان نیز شنیدنی است. داود یکی از همین معلمهاست که به «هفت صبح» میگوید: درست است که نباید دانشآموزان را تنبیه فیزیکی کرد اما واقعا تکلیف معلم در برابر دانش آموزان بیادب چیست؟ چرا باید همیشه در هر شرایطی حق را به دانشآموز داد؟ اگر خود آقایان هم در چنین شرایطی قرار گرفتند و توانستند در برابر فحاشیها و بیادبیهای دانش آموزان آرامش خود را حفظ کنند، آن وقت باید دستورالعمل صادر کنند!
چرا وزیر و مسئولان از کارکنانشان حمایت نمیکنند؟ آنهم معلمهایی که مجبورند با بچههای امروزی سروکله بزنند که متاسفانه به شدت بیادبی میکنند و احترام به معلم برایشان بیمعناست. وی نفسی تازه میکند و در حالیکه سعی میکند تا خشمش را فروبخورد میگوید: مگر یک انسان در این شرایط سخت امروزی چقدر تحمل دارد که بتواند در برابر تحقیرها و فحاشیها و بیاحترامیهای دانشآموزان فقط لبخند بزند و بگذرد؟!
وقتی که دانش آموز «معلول» است نه «علت»
محمد داوری، مشاور تربیتی و کارشناس آموزشی اما معتقد است که معلم و کادر آموزشی تحت هیچ شرایطی نباید دانش آموزان را مورد ضرب و شتم قرار دهد یا برخورد فیزیکی با آنها داشته باشد. وی در گفتوگو با «هفت صبح» میگوید: اصولا هر محصلی در ردیف سنی کودک و نوجوان قرار میگیرد که در مواجهه با آنها باید نگاه ما، نگاهی تربیتی باشد. چرا که اگر هم ناهنجاریهایی در رفتار و کردار آنها وجود دارد، دلیلش را باید در خانه و مدرسه و جامعه جستجو کرد که باعث میشود تا رفتار و گفتار وی ناهنجار شود.
در واقع وی خودش قربانی است. بنابراین باید با نگاهی دلسوزانه به دنبال پیدا کردن ریشههای این ناهنجاریها در نقاطی بیرون از شخصیت وی بود. وی با ذکر اینکه دانشآموز به هیچ عنوان نباید«مقصر» تلقی شود میگوید: مدرسه نه دادگاه است و نه کانون اصلاح و تربیت و نه زندان بلکه کانونی است برای زندگی کردن. محلی که ممکن است دانشآموز در آن، اشتباهی را نیز مرتکب شود.
در اینجاست که معلم باید اشتباه وی را بررسی کند و برایش راهکار ارائه دهد ولی هیچ یک از کادر آموزشی حق ندارند با وی مقابله به مثل کرده یا وی را تنبیه فیزیکی کنند. داوری در مورد نهادهای زیر مجموعهای که در آموزش و پرورش مسئول رسیدگی به تخلفات معلمها در اینگونه موارد هستند نیز میگوید: در آموزش و پرورش هم دایره حقوقی، هم هیات تخلفات اداری و هم حراست مسئول رصد عملکرد معلمها و پیگیری حوادثی اینچنینی هستند و براساس آیین نامههای موجود، در صورت بروز تخلف، با مسببین آن برخورد میکنند.
دشواری اداره مدارس امروزی
این مشاور تربیتی با تاکید براینکه باز هم نباید از یاد برد که دانشآموز محور اصلی هر مدرسهای است میگوید: باید حقوق وی رعایت شود. البته باید از جایگاه معلم نیز حمایت شود. آنهم معلمی که در باتلاقی از انواع مشکلات کنونی دست و پا میزند. هم مشکلات معیشتی دارد و هم باید در کلاسهای 30-40 نفری با بچههایی سرو کله بزند که مانند دانشآموزان قدیم، مطیع و حرف گوش کن و درس خوان نیستند.
دانشآموزانی که با کولهای سنگین از مشکلات خانوادگی و فشارهای اقتصادی و سرخوردگیهای اجتماعی به سرکلاس میآید و دنبال محلی میگردد تا آنها را خالی کند! واقعیت این است که در حال حاضر آسیبهای اجتماعی در بین دانشآموزان و بخصوص بچههای مدارس جنوب شهر و مدارس حاشیهای آنقدر زیاد شده که توان کادر آموزشی را بریده است.
در چنین شرایطی، باید آموزش و پرورش حقیقتا به فکر روشهای جدیدی برای اداره مدارس و کلاسها و بچهها باشد که متاسفانه به نظر نمیرسد چنین ارادهای حداقل هم اینک وجود داشته باشد. بنابراین تا وقتیکه چنین رویهای وجود داشته باشد، همچنان باید منتظر شنیدن و خواندن اخبار حوادث گاه به گاه درگیری معلم با دانش آموزان باشیم!