بازار کار ایران نفس کم میآورد

خروج اتباع از ایران چه تاثیری روی فرصتهای شغلی کشور ایجاد کرده است؟
هفت صبح، رضا نیکنام| سالهاست که در پایتخت و کلانشهرهای کشور، جمعیتی درسایه و «نامرئی» در کنار ایرانیها زندگی میکنند که نه در آمارهای رسمی ثبت شده اند و نه هویتشان به طور کامل به رسمیت شناخته شده است. اینجا ایران، میزبان میلیونها اتباع غیرمجاز و«مهمان» ناخوانده که حالا به معمایی لاینحل تبدیل شدهاند. مهمانانی که تصور میشد با خروج آنها تا حدود زیادی معضل بیکاری در کشور حل شود و از آمار آسیبهای اجتماعی نیز کاسته شود. با این حال برخلاف تصور، اخراج اتباع غیرمجاز نه تنها تاثیر چندانی بر آمار بیکاری نداشت که با خالی شدن جای آنها و بیمیلی جوانان ایرانی برای انجام کارهای یدی و کارگری، خود به چالشی جدی برای تولید و صنعت بدل شد.
دنیای پرحاشیه آمارهای متناقض
طی سالهای اخیر، هر نهاد و مقامی، عددی را از کلاهی بیرون میکشد و آن را به عنوان آمار رسمی اتباع مجاز و غیر مجاز ارائه میدهد. آمارهایی که شاید مهمترین شاخصه آنها، متناقض بودنشان باشد! به عنوان مثال در حالیکه جانشین فرمانده ناجا خبر از حضور بیش از دو میلیون تبعه غیرمجاز در کشور میدهد، در مقابل، شهردار تهران این آمار را ۴ تا ۵ میلیون تبعه خارجی (اعم از مجاز و غیرمجاز) میداند که فقط سهم اتباع غیرمجاز در آن بیش از دو میلیون نفر در تهران است.
در عین حال نماینده مجلس نیز صحبت از حضور بیش از هفده میلیون نفر تبعه را مطرح میکند. حتی نادر یاراحمدی، مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشورکه خود باید منبع رسمی اعلام این آمار باشد نیز، در خبرها آماری را ارائه داده که با دیگر مسئولان متفاوت است. به گفته وی بیش از ۶ میلیون و ۱۰۰ هزار تبعه در کشور رصد شدهاند که حدود «۴ میلیون نفر از آنها غیرقانونی هستند.»
هشدارهای چندین باره
این ناهماهنگی آماری باعث شده تا بسیاری از مسئولان و کارشناسان نیز نسبت به تبعات نداشتن اطلاعات از این اتباع برای کشور بارها هشداردادهاند. از تبعات اقتصادی و فرهنگی و آسیبهای اجتماعی گرفته تا خطرات امنیتی حضور بیبرنامه آنها در کشور. به عنوان مثال همین چند وقت قبل بود که یعقوب رضازاده، نماینده سلماس در مجلس، با هشدار نسبت به تغییر بافت جمعیتی کشور گفته بود:«با چه مجوزی برای اتباع خارجی حق تملک املاک و اموال ایرانی صادر میکنید؟ اسم این رویه، مهاجرت نیست، بلکه تغییر در بافت جمعیتی کشور و ایجاد افغانستان دوم در خاک ایران است.»
وی در نطق خود در مجلس به برخی از تبعات این سیاستهای بدون ضابطه اشاره کرده و گفته بود:«در قانون اجازه ازدواج اتباع خارجی با بانوی ایرانی منع شده است. با چه منطقی با کلمه ازدواج شرعی قصد دارید آن را قانونی کنید؟ با چه حق و حقوقی به ۱۷ میلیون نفر افغان اجازه رسوب و ماندگاری در کشور و استفاده از یارانه مردم ایران داده شده است.»
اظهاراتی که به دلیل انعکاس فراوانی که در بین افکار عمومی داشت باعث شد تا رئیس مرکز امور اتباع وزارت کشور وادار به واکنش شود و همانطور که پیشبینی میشد، ضمن رد آمارهایی که رضازاده به آنها اشاره کرده بود اعلام کند:«آمار حضور ۱۷ میلیون اتباع افغانستانی پایه و اساسی ندارد.» اظهاراتی که نشاندهنده عمق اختلاف نظر حتی در بین مقامات رسمی در مورد آمار واقعی اتباع خارجی در کشور است و همچنین نبود سیستم رجیستری یکپارچه که ضعف مدیریتی در ساماندهی این پدیده را آشکار میکند.
از شوک ناگهانی تا اقدامات عجولانه
جنگ 12 روزه اخیر ثابت کرد که سخنان منتقدان در مورد تبعات بیتفاوتی به حضور اتباع غیرمجاز در ایران و تبعات آن، چندان هم بیدلیل نیست! ضرباتی که کشور در این جنگ از سوی گروهی از اتباع غیرمجاز خورد؛ گرچه تبعات سنگینی را برای ایران به همراه داشت اما، باعث شد تا شوک حاصل از آن متولیان را برآن دارد تا فکری اساسی برای پایان حضور این مهاجران در پس سایه بکنند. تصمیمی که در نهایت منجر به اخراج فوری این اتباع غیرمجاز شد گرچه به نظر میآید اینبار هم از آن سوی «بام» افتاده و با اخراج بیبرنامه آنها، کشور را با چالشی جدی مواجه کرده باشیم.
طبیعی است وقتی که به گفته رئیس مرکز امور اتباع وزارت کشور، طی یکسال گذشته و تا اواسط مردادماه امسال، در مجموع یک میلیون و هشتصد هزار نیروی کار از کشور خارج شوند و قرار باشد تا پایان سال 800 هزار نفر دیگر هم به این آمار اضافه شوند، جبران جای خالی آنها به سادگی ممکن نیست و قطعا به کالبد نحیف تولید و اقتصاد کشور ضربههای سنگینی وارد میآید.
چرا تاکنون کاری نکرده بودیم؟
حالا سوالی که این روزها بین مردم دهان به دهان میچرخد این است که «اگر میدانستیم این همه غیرمجاز داریم، چرا تاکنون کاری نکردهایم؟» سوالی که در پاسخ به آن، گروهی مدعیاند که «نمیخواهیم» و گروهی دیگر معتقدند که «نمیتوانیم». نمیتوانیم، چون جمعآوری و اخراج چند میلیون نفر اتباع غیرمجاز عملیاتی پرهزینه و پیچیده است، هرچند ایران تحت قوانین بینالمللی میتواند دست به چنین اقدامی بزند. «نمیخواهیم» چون بخشی از اقتصاد ایران (به ویژه در مشاغل سخت و کمدرآمد) به طور غیررسمی به این نیروهای کار وابسته است و همچنین مناسبات و ملاحظات انسانی و فرهنگی مانع از اقدامات گسترده برای خروج این افراد میشود.
صنایع و کسب و کارها در آستانه رکود
علاوه بر موارد یاد شده، این سوال نیز بیمناسبت نیست که آیا همزمان با اخراج اتباع غیرمجاز – که باید خیلی زودتر از اینها انجام میشد – اقدامات لازم برای پر کردن جای خالی این حجم از نیروی انسانی که بخشی از چرخه اقتصاد کشور را به گردش در میآوردند، انجام شده است؟
همانطور که بارها کارشناسان و مسئولان اعلام کردهاند، در این مدت، خروج ناگهانی نیروی کار برای بسیاری از بخشها و صنایع مانند کشاورزی، ساختمانسازی، خدمات شهری و حتی کسب و کارهای کوچک چالشهایی جدی را به وجود آورده است. نمونه واضح آن خروج اتباع غیرمجاز از بدنه نیروی کارگری شهرداری تهران است که چند ماهی است رفت و روب و جمعآوری زبالههای پایتخت را با مشکلاتی جدی مواجه کرده است. حالا شهرداری که تا همین چند وقت قبل مدعی بود که فعالیت اتباع در شهرداری ممنوع است! آنچنان در تنگنا قرار گرفته که حاضر شده تا با حقوقهای 20 تا 24 میلیونی کارگران ایرانی را به عنوان پاکبان و کارگر ساده جذب کند! ولی باز هم متقاضیان اینگونه مشاغل اندک هستند و این همان معضلی است که دامن اکثر تولید کنندگان و صنایع مختلف را نیز گرفته است.
دل پر خون مغازهدارها و تولید کنندگان
سیامک یکی از حجرهداران قدیمی بازار تهران است. از همانهایی که جداندرجدش، بازاری بودهاند. حالا اما به گفته خودش برای انجام سادهترین کارهای غرفهشان هم به بن بست خوردهاند:« یک آبدارچی افغان داشتیم که خیلی بچه خوبی بود. از وقتی که رفته حسابی لنگ شدهایم. دیگر کسی برای اینگونه شغلها تمایلی ندارد. شاید باورتان نشود، حاضر شدم 30 میلیون حقوق هم بدهم ولی باز کسی نمیآید.» یکی از چرخیهای بازار برایش بار آورده است. با دیدن وی انگار داغ دلش تازه شده باشد دوباره میگوید:« همین چرخیها را میبینید... قبلا وقتی افغانیها بودند، با هم بردن و آوردن چرخها برای یک نفر کاسب با هم دعوا میکردند ولی حالا... حاضریم 20 میلیون هم بدهیم ولی باز کسی پیدا نمیشود.»
در مغازه مرغ فروشی زنی آمده تا برای فرزندش یک بسته دل و جگر مرغ بخرد. فروشنده اما میگوید: تاریخ تولیدش مال دو روز قبل است اشکالی ندارد؟ زن نگاهی به بسته دل و جگر میکند و میپرسد: چرا مال دو روز قبل؟ مگر هر روز برایتان بار نمیآید؟ سوالی که باعث میشود تازه سر درد و دل مغازهدار هم باز شود:«ای خانم جان... دلتان خوش است...مرغ داریها میگویند کارگر نداریم. مرغها را که میکشیم روی دستمان میماند و فاسد میشود. ترجیح میدهیم فعلا کشتار کمی داشته باشیم تا ببینیم چه میشود؟ برای همین الان هر دو سه روز یکبار از این بارها میآورند. تازه در حد چند بسته و با منت!»
خروج اتباع غیرمجاز و فرصتهای تازه برای جوانان ایرانی
این چالشها در حالی مطرح میشود که انتظار میرفت با خروج میلیونی اتباع غیرمجاز از ایران، بازار کار کشور با تحول و جهش بزرگی روبهرو شود. چرا که فرصتهای شغلی فراوانی را در مشاغل مختلف برای جوانان جویای کار ایرانی به وجود میآورد. با این حال به نظر میرسد جوانان ایرانی چندان مایل به کار در بخشهای کارگری نیستند. و این همان مسئلهای است که پیش از این بارها کارشناسان نسبت به آن هشدار داده بودند. اینکه مدرک گرایی و راحت طلبی جوانان نسل جدید باعث شده تا به دنبال حقوقهای بالا در قبال کارهای ساده و البته «باکلاس» باشند! گروهی نیز مدعیاند که با این حقوقها اگر در خانه بنشینند، سنگینتر هستند!
موضوعی که باعث شده تا دولت – هر چند دیرهنگام ولی – به فکر تنظیم برنامههایی برای تشویق و آموزش و توانمندسازی جوانان جویای کار در مشاغل مورد نیاز بازار بیفتد. برنامههایی که شاید بتواند تا حدی به نگاه جوانان و خانوادههای آنها را نسبت به مشاغل کارگری تغییر دهد و در عین حال موجب بالا رفتن و افزایش نرخ اشتغال جوانان ایرانی در اینگونه مشاغل باشیم.
کاهش فشار و ایجاد تعادل بر سیستم آموزشی کشور با تمام این تفاصیل خروج اتباع دستاوردهای خوب بسیاری را نیز به همراه داشته است. به عنوان مثال طبق آمار و گفته کارشناسان، خروج دهها هزار دانشآموز اتباع غیرمجاز باعث کاهش قابل توجه تراکم کلاسهای درس در مناطق مرزی و حاشیه شهرها شده است. در استانهایی مانند تهران، خراسان رضوی و اصفهان، بسیاری از مدارس که پیش از این با کمبود شدید فضای آموزشی مواجه بودند، اکنون امکان ثبتنام بیشتری برای دانشآموزان ایرانی دارند.
هشدار؛ جامعهای چندپاره در راه است
جامعهشناسان اما از پشت میز تحقیقاتشان، فراتر از این اعداد و ارقام را میبینند. آنها هشدار میدهند که ادامه این بیثباتی و زندگی در حاشیه، به شکلگیری گتوهای قومی و عمیقتر شدن شکافهای اجتماعی و بروز معضلات عدیده منجر خواهد شد. جامعهای که در آن یک جمعیت بزرگ، فاقد هویت رسمی و احساس تعلق باشند، مانند خوره به بنیانهای انسجام اجتماعی حمله میکند. منوچهر ساعدی، جامعهشناس اقتصادی، با اعلام این مطالب در گفتوگو با «هفت صبح»؛ ابتدا از آثار نبود آمار موثق در مورد مهاجران صحبت میکند و میگوید:«عدم وجود آمار دقیق، اولین قدم در انکار یک مسئله اجتماعی است.
وقتی شما ندانید جمعیت غیرمجاز چقدر است، نمیتوانید برای تاثیرات آن بر امنیت، بازار کار، قیمت مسکن، آموزش و بهداشت برنامهریزی کنید. این امر به حاشیهنشینی گسترده، شکلگیری گتوهای قومی و افزایش تنشهای اجتماعی منجر خواهد شد. این ناآگاهی و بیبرنامگی، هم به ضرر جامعه میزبان است و هم به ضرر خود پناهندگان و مهاجران که در شرایط بیثباتی و نوعی استثمارزدگی زندگی میکنند.» بازار کار غیرتخصصی و کارگری ایران در سه ماه اخیر به شدت دچار تنش شده است. این واقعیتی است غیرقابل انکار.
گرچه از آن گریزی نیست و باید این اتفاق رخ میداد تا کشور و تولید و صنعت نفسی بکشد به خاطر خارج شدن از زیر بار فشارهای حضور چندین میلیون میهان ناخوانده. اما در عین حال باید فکری هم برای خلأهای ایجاد شده ناشی از خالی شدن هزاران شغلی باشیم که میتواند بخش قابل توجهی از اشتغال جوانان بیکار ایرانی را تضمین کند. آنهم با راهکارهایی مانند آموزشهای مهارتی، تلاش برای ترویج اهمیت کارگری و البته بالا بردن سطح دستمزدهای کارگران تا حدی که بتوانند از عهده تامین زندگی خود برآیند و حاضر شوند دوباره به سرکارهایشان برگردند و به فکر کسب درآمدهای سهل و کلان، آنهم به هر قیمتی نباشند! تیغ دو لبهای که عنان آن در دست دولت است.