داستان دو ساعت و هشت دقیقه | شکاف نسلی در آینه اینترنت

تصویری از زندگی جامعه ایرانی در شبکههای اجتماعی
هفت صبح| انسان امروز روزانه چند ساعت از زندگی را جایی سپری میکند که نه خیابان دارد، نه میدان، نه درختی و نه نیمکتی برای نشستن، اما برای بسیاری از ما واقعیتر از هر کوچه و محلهای است و آن دنیای مجازی است. امروز گوشیهای هوشمند به بخشی از زندگی ما تبدیل شده است که با آن هم سرگرم میشویم و کار میکنیم، هم میدان اعتراض است و هم آینهای از همه شکافها و تفاوتهایی که جامعه ایران را شکل داده است.
تازهترین نظرسنجی ایسپا نشان میدهد که ایرانیان بالای ۱۵ سال به طور متوسط روزی ۲ ساعت و ۸ دقیقه در شبکههای اجتماعی وقت میگذرانند. این عدد در نگاه اول ساده به نظر میرسد، اما وقتی آن را میان نسلها، تحصیلات و موقعیتهای جغرافیایی تقسیم میکنیم، به روایتی پیچیدهتر از ایران امروز میرسیم؛ روایتی که نشان میدهد حتی در جهان بیمرز اینترنت هم طیف رنگی گستردهای از جامعه ایرانی بازتاب داده شده است.
شکاف نسلی در آینه اینترنت
جوانان ۱۵ تا ۲۹ سال روزانه بیش از ۳ ساعت در شبکههای اجتماعی وقت میگذرانند، این در حالی است که سالمندان بالای ۵۰ سال روزانه فقط یک ساعت حوصله فضای مجازی را دارند. نسل جوان با زبان و هویت دیجیتال خود را بازتعریف میکند؛ آنها در این فضا عشق میورزند، اعتراض میکنند، کار پیدا میکنند و حتی مناسک روزمره خود را سامان میدهند.
در مقابل، نسل قدیمیتر که کمتر از یکسوم آنها وقت قابلتوجهی در این فضا سپری میکنند، بیشتر در حاشیه ایستاده است و اغلب آنها همچنان مشتریهای پروپاقرص رادیو و تلویزیون هستند و برای همین است هنوز کنترل تلویزیون در خانه در دست آنهاست! از دل این آمار میتوان دریافت جامعه ایران در حال تجربه دو جهان موازی است: جهان فیزیکی که سالمندان در آن نفوذ بیشتری دارند و جهان دیجیتال که جوانان آن را به صحنه اصلی زندگی خود بدل کردهاندکه میتواند به اختلاف در ارزشها، زبان و حتی برداشت از واقعیت بیانجامد.
تحصیلات و سرمایه فرهنگی
شبکههای اجتماعی در ظاهر فضایی برابرند و همه میتوانند در آن نقشی داشته باشند، صفحهای ایجاد کنند و محتوای محبوب خود را منتشر کنند. اما آمار ایسپا نشان میدهد که اینگونه نیست. کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند، به طور میانگین روزانه ۲ ساعت و ۳۸ دقیقه در این فضا حضور دارند؛ کسانی که تحصیلاتشان کمتر از دیپلم است، تنها یک ساعت و ۲۴ دقیقه. این تفاوت نه فقط به دسترسی به گوشیهای بهتر یا اینترنت پرسرعتتر مربوط است، بلکه به «سرمایه فرهنگی دیجیتال» برمیگردد زیرا توانایی خواندن، نوشتن، تولید و تفسیر محتوا در فضایی که زبان غالبش نماد و تصویر و متن کوتاه است از جمله الزامات حضور در این عرصه است.
حاشیهنشینی فضای مجازی
اگرچه اینترنت جهانی است، اما تجربه زیست دیجیتال در ایران بسته به جغرافیا بسیار متفاوت است. ساکنان مراکز استانها روزانه بیش از ۲ ساعت و ۲۰ دقیقه در شبکههای اجتماعیاند، در حالی که روستاییان به طور متوسط فقط یک ساعت و ۳۳ دقیقه وقت در این فضا صرف میکنند. این اختلاف به معنای آن است که نزدیک به یکچهارم جمعیت کشور در حاشیه فضای مجازی قرار دارد. در جهانی که فرصتهای شغلی، آموزشی و اجتماعی به سرعت به سمت فضای آنلاین حرکت میکنند، این کنارماندگی میتواند به شکلی از انزوای دیجیتال منجر شود؛ نوعی حاشیهنشینی تازه که نه در جغرافیای شهری، بلکه در جغرافیای شبکهها رخ میدهد.
سرگرمی یا میدان عمومی؟
شبکههای اجتماعی در ایران دو چهره دارند. برای بسیاری، این فضا محلی برای سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت است؛ طبق برخی آمارها حدود نیمی از کاربران بیشتر به همین دلیل سراغ شبکهها میروند. اما همین فضا برای گروهی دیگر، میدان خبری و حتی سیاسی است؛ جایی که مردم برای پیگیری اعتراضات، تبادل اطلاعات یا شکل دادن به کارزارهای اجتماعی به آن سر میزنند.
همین دوگانگی، سیاستگذاران را با چالشی جدی مواجه میکند. از یک سو، مسدودسازی و فیلترینگ به نام حفظ نظم اجتماعی یا امنیت ملی صورت میگیرد. از سوی دیگر، همین محدودیتها میلیونها کسبوکار کوچک دیجیتال، از فروشگاههای اینستاگرامی تا تولیدکنندگان محتوای مستقل را به مرز نابودی میکشاند.
فضایی برای دیده شدن
شبکههای اجتماعی صدای تازهای به حاشیهنشینان دادهاند. زنان، جوانان و اقلیتها در این فضا بیشتر از هر رسانه رسمی فرصت دیده شدن پیدا کردهاند. بسیاری از جنبشهای اجتماعی اخیر نیز بدون بستر این شبکهها امکان بروز و گسترش نداشتند. اما تهدیدها هم جدیاند: اعتیاد دیجیتال میان جوانان، شکافهای تشدیدشده میان نسلها و مناطق و البته بحران اعتماد اجتماعی که خود را در دنیای مجازی هم نشان میدهد. فیلترینگ نه تنها این تهدیدها را رفع نمیکند، بلکه با محدود کردن دسترسی، به تشدید نابرابریها و ناامیدی اجتماعی دامن میزند.
از آمار تا پیچیدگی اجتماعی
هر روز چند ساعت از زندگیمان را در دنیای مجازی سپری میکنیم؟ پاسخ آماری روشن بود، به طور میانگین روزی ۲ ساعت و ۸ دقیقه. اما پاسخ اجتماعی به مراتب پیچیدهتر است. این ۲ ساعت برای جوانان به معنای زیستن در جهان دوم است، برای سالمندان به معنای حاشیهنشینی، برای تحصیلکردگان دریچهای به سرمایه فرهنگی است.
شبکههای اجتماعی دیگر ابزار لوکس یا صرفا تفریحی نیستند؛ آنها به زیرساختی اجتماعی و حتی اقتصادی بدل شدهاند. توسعه زیرساخت اینترنت در مناطق محروم، آموزش برای همه گروههای سنی، اصلاح سیاستهای فیلترینگ و به رسمیت شناختن اقتصاد دیجیتال به عنوان بخشی جدی از معیشت مردم از مواردی است که باید در تصمیم سیاستگذار بازتاب داشته باشد.