کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۲۵۱۲۸
تاریخ خبر:
‌ماه چگونه «خونین» می‌شود؟

صورت سرخ ماه| روایتی خواندنی درباره ماه‌ گرفتگی کامل فردا ۱۶ شهریور

صورت سرخ ماه| روایتی خواندنی درباره ماه‌ گرفتگی کامل فردا 16 شهریور

از افسانه پلنگ اینکایی تا نمایش سلطان و شبان بشر همیشه در جست‌وجوی پیام‌های آسمان بوده است

هفت صبح| ‌ شانزدهم شهریور ۱۴۰۴، آسمان ایران میزبان یکی از تماشایی‌ترین رخدادهای سال است: ماه‌گرفتگی کامل. در این شب سایه زمین به‌طور کامل قرص ماه را به مدت ۸۲ دقیقه در هاله‌ای از آجری سرخ‌فام در آغوش می‌گیرد؛ رخدادی که افکار عمومی به آن لقب «ماه خونین» داده‌اند که این پدیده نادر تقریبا در سراسر ایران قابل رؤیت خواهد بود و براساس محاسبات از حوالی ساعت 19 الی 20 و برای تهران، پدیده از حدود ساعت هشت شب آغاز می‌شود و تا حوالی یازده‌ونیم الی یک بامداد ادامه دارد.

 

تماشای این منظره با چشم غیرمسلح کاملا ایمن است و به ابزار ویژه‌ای نیاز ندارد، هرچند نگاه ‌کردن به آن از پشت چشمی یک تلسکوپ تجربه‌ای فراموش ‌نشدنی است. در همین حال، انجمن‌ها و گروه‌های نجومی در شهرهای مختلف کشور، برنامه‌های عمومی و رایگان برای رصد خسوف تدارک دیده‌اند. این برنامه‌ها شامل تماشای مراحل مختلف گرفت با تلسکوپ، سخنرانی‌های عمومی، نمایشگاه‌های کوچک علمی و کارگاه‌های آشنایی با سازوکار ماه‌گرفتگی است.

 

در میان‌رودان، بابِلی‌ها و آشوری‌ها خسوف را نشانه شومی برای پادشاه می‌دیدند. گاه برای دفع خطر، آیینی هولناک اجرا می‌کردند: فردی موقتا به‌جای شاه می‌نشست تا نحوست به او منتقل شود و پس از پایان خطر، شاه حقیقی بازمی‌گشت. سریال قدیمی افسانه سلطان و شبان با هنرمندی مهدی هاشمی، گلاب آدینه و محمد مطیع که سال 1362 از تلویزیون پخش می‌شد نیز بر اساس همین باورهای کهن شکل گرفته بود

سلطان و شبان

کمیته آماتوری انجمن نجوم ایران نیز جدول زمان و مکان این برنامه‌ها را در وبگاه www.asi.ir گردآوری کرده تا علاقه‌مندان بتوانند نزدیک‌ترین رویداد به محل خود را انتخاب کنند. حتی مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در استان‌های مختلف نیز برای میزبانی رصد عمومی اعلام آمادگی کرده‌اند. چنین هم‌افزایی گسترده‌ای نشان می‌دهد که نجوم، فراتر از یک علم تخصصی، می‌تواند فرصتی برای تجربه جمعی، آموزش داوطلبانه و پیوند میان نسل‌ها باشد.

 

  ماه چگونه «خونین» می‌شود؟

 علت سرخی ماه در خسوف کلی، رفتاری ساده اما شگفت‌انگیز از سوی نور خورشید است. وقتی ماه در دل سایه زمین فرو می‌رود، به‌ظاهر باید کاملا تاریک شود‌ اما جوّ زمین اجازه نمی‌دهد چنین شود. لایه‌های جوی هنگام عبور نور خورشید، طیف آبی را پراکنده می‌کنند و تنها بخش‌های سرخ‌فام نور از حاشیه زمین خم شده و به سوی ماه می‌روند.

 

ماه در دل این سایه، در واقع نور سرخِ حاصل از تمام طلوع‌ها و غروب‌های همزمان کره زمین را دریافت می‌کند. همین است که چهره‌اش به رنگ خون درمی‌آید. شدت و طیف این سرخی بسته به وضعیت غبار و ابر و بخارهای جوی متغیر است و گاه از سرخی پررنگ تا نارنجی روشن تغییر می‌کند.

 

خسوف در آینه تاریخ علم

 ماه‌گرفتگی‌ها از نخستین آزمایشگاه‌های آسمانی بشر بوده‌اند. فیلسوفان یونان باستان، از آناکساگوراس تا ارسطو، در دل همین پدیده توانستند به راز کروی ‌بودن زمین پی ببرند. ارسطو در کتاب «در آسمان» می‌نویسد که سایه زمین روی ماه همیشه قوسی‌شکل است و این نشان می‌دهد که زمین باید کروی باشد. همین استدلال ساده، هزاران سال پیش، بنیانی علمی برای درک شکل زمین فراهم کرد.

 

در بین‌النهرین، بابِلی‌ها با دقتی شگفت‌آور چرخه‌های تکرارشونده گرفت‌ها را رصد کردند و به الگویی به نام «ساروس» رسیدند؛ چرخه‌ای نزدیک به 18 سال و 11 روز که امکان پیش‌بینی تقریبی ماه‌گرفتگی‌ها را می‌داد. این دانش بعدها به یونانیان رسید و از آنجا به سنت‌های علمی بعدی منتقل شد. امروزه نیز در محاسبات مدرن، مفهوم ساروس جایگاه خود را حفظ کرده است.

 

در عصر حاضر، دانشمندان از خسوف به‌عنوان آزمایشگاهی طبیعی برای سنجش ویژگی‌های حرارتی سطح ماه استفاده می‌کنند. قطع ناگهانی تابش خورشید و سپس کاهش تدریجی تابش فروسرخ، به آنها امکان می‌دهد که درباره رسانش گرمایی خاک ماه داده‌های ارزشمند گردآوری کنند.

 

از اژدها تا راهو: افسانه‌ها و آیین‌ها

 اگر علم امروز می‌گوید که سایه زمین عامل سرخی ماه است، اسطوره‌ها و روایت‌های کهن به شیوه خود، این رخداد را معنا می‌کردند. در چین باستان، باور عمومی این بود که اژدهایی کیهانی ماه را می‌بلعد. مردم برای نجات ماه، به کوبیدن بر طبل و ظروف و ایجاد سر و صدا می‌پرداختند تا اژدها را بترسانند. روایت‌ها حتی می‌گویند که در سده نوزدهم، نیروی دریایی چین به‌هنگام خسوف با آتش توپخانه به استقبال این هیولای خیالی می‌رفت.

 

 در هند، داستان راهو جایگاه مهمی دارد. بنا بر اسطوره، دیوی به نام راهو جرعه‌ای از اکسیر جاودانگی نوشید و ویشنو با بریدن سرش او را دوپاره کرد. سرِ جاودانه راهو هرازگاهی خورشید یا ماه را می‌بلعد و گرفت پدید می‌آورد. از همین‌جا آیین‌هایی چون پرهیز از خوردن و آشامیدن یا غسل‌کردن در آب‌های مقدس پیرامون خسوف شکل گرفت.

 

 در قاره آمریکا، اینکاها و مایاها خسوف را حمله یک پلنگ آسمانی به ماه می‌دانستند. ماه در این روایت زخمی و خون‌آلود می‌شد و مردم با فریاد و کوبیدن بر اشیا می‌کوشیدند شکارچی آسمانی را دور کنند.در میان‌رودان، بابِلی‌ها و آشوری‌ها خسوف را نشانه شومی برای پادشاه می‌دیدند.

 

گاه برای دفع خطر، آیینی هولناک اجرا می‌کردند: فردی موقتا به‌جای شاه می‌نشست تا نحوست به او منتقل شود و پس از پایان خطر، شاه حقیقی بازمی‌گشت. سریال قدیمی افسانه سلطان و شبان با هنرمندی مهدی هاشمی، گلاب آدینه و محمد مطیع که سال 1362 از تلویزیون پخش می‌شد نیز بر اساس همین باورهای کهن شکل گرفته بود. 

 

در شمال اروپا نیز افسانه‌های نورس از گرگ‌های کیهانی سخن می‌گفتند که در تعقیب خورشید و ماه هستند و هنگام گرفت، یکی از آنان به شکار خود می‌رسد. این روایت‌ها نشان می‌دهد که چگونه بشر طبیعت را با زبان نیروهای شخصیت‌یافته و مبارزه‌های کیهانی تفسیر می‌کرد.

 

چرا خرافه به باور تبدیل می‌شود؟

پرسشی که اینجا مطرح می‌شود این است که چرا چنین روایت‌هایی صرفا در حد خرافه باقی نمی‌ماند و به باورهای عمیق و پایدار بدل می‌شود؟ پاسخ را باید در لایه‌های روانی و اجتماعی جست‌وجو کرد.ذهن انسان همواره به دنبال الگو و نسبت‌ دادن عاملیت است.

 

این سازوکار تکاملی کمک می‌کرد تا در طبیعت پرخطر، تهدیدها زودتر شناسایی شوند. اما همین ویژگی می‌تواند ما را به این نتیجه برساند که خسوف و مثلا مرگ شاه یا بروز یک بیماری با هم مرتبط‌اند، حتی اگر چنین نباشد. در روانشناسی این گرایش به «توهم همبستگی» مشهور است که رخداد دوم به اشتباه علت رخداد اول دانسته می‌شود.

 

از سوی دیگر، انسان وقتی احساس کنترلش بر جهان کاهش می‌یابد، بیشتر به سوی خرافه گرایش پیدا می‌کند. روایت‌ها و آیین‌ها در چنین شرایطی کارکردی آرام‌بخش دارند و نوعی حس کنترل بازسازی‌شده را القا می‌کنند. کوبیدن بر طبل یا انجام غسل در آب مقدس، حتی اگر بی‌اثر باشد، اضطراب را کاهش می‌دهد.

 

عامل مهم دیگر، اجتماعی ‌بودن این آیین‌هاست. وقتی روایت به تجربه جمعی بدل می‌شود، چه کوبیدن طبل در میدان شهر باشد و چه پرهیز دسته‌جمعی از خوردن غذا، دیگر نه صرفا یک باور فردی، بلکه بخشی از هویت جمعی است. همین ویژگی باعث می‌شود که نسل به نسل منتقل و تثبیت شود.

 

رسانه‌ها و جذابیت روایت‌های دراماتیک نیز نقش دارند. آنچه دراماتیک‌تر و هیجان‌انگیزتر است، سریع‌تر و گسترده‌تر بازگو می‌شود. بنابراین روایت «ماه خونینِ نحس» بیشتر در ذهن می‌ماند تا توضیح علمی درباره پراکندگی نور. برای همین است که فعالیت‌های ترویج علم تنها زمانی موفق‌اند که روایت علمی را با زیبایی و تجربه‌ای ملموس همراه کنند.

 

فرصتی برای دورهمی‌های نجومی

اکنون در آستانه خسوف کلی ۱۶ شهریور، فرصتی تازه پیش روی ماست. شبی که میلیون‌ها نفر می‌توانند با چشم غیرمسلح تغییر چهره ماه را ثانیه ‌به ‌ثانیه ببینند و در همان حال، از دل روایت‌های کهن، پلی به دانش امروز بزنند. برنامه‌های رصد عمومی که انجمن‌های نجومی و مراکز فرهنگی تدارک دیده‌اند، بهترین بستر برای این تجربه‌اند: جایی که قصه‌های اسطوره‌ای با تلسکوپ‌ها‌ و هیجان با آرامش دانستن، دست در دست هم می‌نهند.

 

این شب به ما می‌آموزد که آسمان برای ترساندن نیامده، برای شگفت‌زده کردن آمده است. می‌توانیم هنوز داستان‌های اژدها و راهو و پلنگ را به‌عنوان میراث فرهنگی و استعاره‌هایی از هراس‌ها و آرزوهای بشر دوست بداریم‌ اما در لحظه مواجهه بهتر است به سایه زمین بر ماه لبخند بزنیم و به نظم و زیبایی آن سلام کنیم.

 

82 دقیقه سرخی، 82دقیقه فرصتی است برای اینکه با کودکی خودمان آشتی کنیم؛ کودکی‌ای که تابستان‌ها روی پشت‌بام خانه‌ها می‌خوابیدیم و چشم بر آسمان می‌دوختیم. آن ایام هوا اینقدر آلوده نبود و شب‌ها آنقدر چراغ روشن نبود و می‌شد در آسمان ستاره‌ای جست و گمان کرد آن ستاره، ستاره من است.  

 

آخرین تحولاتاجتماعیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۲۵۱۲۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر