وقتی ناترازی هم فرهنگ میشود

چه شد که جامعه به پذیرش تمام محدودیتهای ناشی از ناترازی رسیده است
هفت صبح| چند روز پیش، از عضو کیمسیون امنیت ملی مجلس پرسشی مطرح شد که ذهن بسیاری از مردم را به خود مشغول کرد. آیا ایران در صورت بروز جنگی مجدد توان مواجهه و مقابله خواهد داشت؟ این مسئله با ادامهدار شدن قطعیهای مکرر برق که به جدول زمانبندی مشخص اعلامی رسیده و هشدارهای مدام مسئولان از بحران آبی، به سوال جدی تبدیل شده است.
در کنار بحرانهایی که دولتمردان کوششی برای حل آن از خود نشان نمیدهند و به محدودیتهایی برای عبور مقطعی از کنار آن منجر شده، نگرانی از سایر کمبودها چون کالاهای اساسی نیز به نگرانیها اضافه شده است. این نگرانی برای جنگی که هنوز رخ نداده اما احتمال وقوعش میرود، تنها به دلیل مجموع سیاستهای تأمینی و حمایتی است که از سوی حکومت در دوران آتشبس و شرایط به ظاهر عادی اجرایی میشود و توان تأمین نیازهای جامعه در شرایط عادی را هم ندارد.
به همین خاطر است که علاوه بر تورم افسارگسیخته که دیگر به آن خو گرفتهایم، افزایش سرسامآور قیمت کالاهای اساسی به ویژه اقلام خوراکی و مصرفی که دیگر بخش عادی زندگیمان شده، قطعی برق و آب نیز به سبکی از زندگیمان تبدیل شده است.
اما آیا با این شرایط میتوان به مصاف جنگی تازه رفت. وحید احمدی، نماینده مجلس در پاسخ به این پرسش با قاطعیت میگوید که ایران آمادگی کامل برای شروع جنگ مجدد را دارد. او که ناترازیهای گسترده در تمام بخشها را انکار نمیکند، میگوید: «باید فرهنگسازی مناسبی در مسئله آب و برق انجام شود تا مدیریت منابع اتفاق بیفتد.» او معتقد است با همه ناترازیها و مشکلات آب و برق، ایران آمادگی لازم برای ورود به جنگ احتمالی را دارد.
ناترازی، از محدودیت تا پذیرش
در میان تمام کمبودهای برآمده از ناترازیهای گسترده، مدیرعامل شرکت ایرانسل هم اعلام کرد که به زودی قطعی سه ساعته اینترنت را باید به عنوان راهکار مدنظر قرار دهیم. علیرضا رفیعی، برای عادی نشان دادن این محدودیت جدید هم سراغ عملکرد دولت در حل بحران برق و آب رفته و گفته: «همانطور که قطعی برق روزانه داریم، روزی سه ساعت نیز اینترنت قطع شود.»
چرایی تصمیم این اپراتور در نگاه اول فاقد اهمیت است، نکته آنجایی مستتر است که این خبر به چه واکنشی میان مردم منجر میشود. یکی از بهترین واکنشها به ناترازیهای برق که حالا برای سومین سال مداوم خاموشی به ارمغان آورده، جمله کاربری در توییتر بود: «میزان پذیرش به جایی رسیده که از وزارت نیرو برای قطعی منظم و براساس جدول اعلامی تشکر میکنیم.» اما چه شد که جامعه به پذیرش تمام محدودیتهای ناشی از ناترازی رسیده است؟
جامعه مطالبهگر و فعال
در نظریه «کنش متقابل نمادین» که ارتباط افراد یک جامعه بررسی میشود، هر عضوی از جامعه با توجه به نقش و پایگاه اجتماعی که در آن پذیرفته شده است به رفتاری اجتماعی دست میزند. «کنش متقابل نمادین» عنوان میکند که مجموع رفتارهای اجتماعی اعضای یک جامعه در یک همبستگی کلان با یکدیگر ارتباط دارند.
بدین معنا که افراد در ارتباط با یکدیگر عمل میکنند و عمل هرکس به خلق عمل فرد دیگر منجر میشود. این نظریه با تأکید بر ارتباط کنش و واکنش میان اعضای یک جامعه که از گروه، نهاد و بخشهای کوچکتر تشکیل شده است؛ هرگونه تأثیرپذیری را رد میکند. درواقع سخن از انسان فعال در ساخت اجتماعی است. انسانی که پاسخدهنده به وضعیت موجود یا ساخته شده در جامعه خود است و پاسخهایی متناسب با جامعه و دنیای خود طراحی میکند؛
پاسخهایی که از هر فرد به فرد دیگر سرایت کرده و درنتیجه به یک کنش عمومی فراگیر منجر میشود. این نظریه یکی از اشکال ایدهآل جامعه انسانی است؛ جامعهای که به دلیل فعالیت و کنشگری اعضای خود همواره نسبت به تغییر و تحولات حول خود واکنش نشان داده و برای رسیدن به شرایط بهتر به مطالبهگری دست میزند.
بقا دروازه ورود به جامعه تفرید شده
امروز، جامعه ایران از مطالبهگری فاصله پیدا کرده است. دیگر نظریه «کنش متقابل نمادین» در جامعه ایران، چه در پایتخت و چه در سایر شهرهای بزرگ و کوچک قابل بازشناسی نیست. آنچه جامعه ایران امروز درگیر آن شده، تفرید است. جامعهای که از تلاش برای طلب عمومی، به منفعت فردی رسیده است.
در چنین جامعهای مطالبهگری اتفاق نمیافتد، چون افراد یک جامعه در ارتباط موثر با یکدیگر قرار ندارند و هرکدام در تفکر منفعت فردی است. افراد، فارغ از اینکه عضوی از یک جامعه کوچک یا جامعهای بزرگتر هستند، و بدون توجه به منافع جمعی که خواست فردیشان را نیز مرتفع میکند تنها به تلاش برای رفع خواست فردی، دست میزنند. آنچه با عنوان تلاش برای بقا شناخته شده است.
افراد جامعه، در دوران ناترازیهای عمیق و گسترده که هر روز بخشی از زندگی آنان را گروگان میگیرد، برای نجات و ادامه حیات، مجبور به عبور از جامعه و اندیشیدن به خود هستند. در چنین جامعهای هیچکدام از محدودیتهای اعمال شده به جامعه، هیچکدام از کمبودهای جامعه، به اعتراض منجر نمیشود. مردم چنین جامعهای به محدودیت و ممنوعیتها خو میگیرند و زیست خود را با آن تنظیم میکنند.
ناترازی در ریشههای زندگی
چنین میشود که حالا در سومین سال ناترازی برقی کشور، قطعیهای برق دیگر جای اعتراض برای کسی باقی نگذاشته است و مردم به خواست حداقلی اعمال منظم این محدودیت رضایت دادهاند. مردم نبود برق را به عنوان بخشی از شرایط زندگی پذیرفتهاند و خود را با آن هماهنگ کردهاند.
چنین میشود که هشدارهای آبی و قطعی مکرر آب، دیگر صدای هیچ اعتراضی را بلند نمیکند و افراد جامعه تحت خطر بزرگی چون آب، تنها شرایط زندگیشان را با محدودیت تازه اعمال شده، هماهنگ میکنند. چنین است که تهدید افزودن قطعی تازهای چون اینترنت به سایر محدودیتها از چشم مردم دور میماند، چراکه درنهایت قرار است قطعی دسترسی به اینترنت هم به جدول تمام محدودیتها اضافه شود.
ناترازی، بیاعتمادی، تفرید؛ جامعهای خاموش
یافتن چرایی جامعه تفرید شده، از دل جامعه بیرون نمیآید، اینبار باید نگاه را کمی بالاتر برد. ارکان بالایی جامعه که به عنوان اعضای هیات حاکمه با تصمیمات و سیاستهایشان سرنوشت مردم جامعه را هدایت میکنند. اگر ناترازی در برق، ناشی از بیکفایتی و ناتوانی در مدیریت برق و البته مصرف بیرویه همان ارکان حاکمیتی است که به کمبود برق و اعمال محدودیت بر مردم میشود، اگر ناترازی در منابع آبی، ناشی از ناتوانی در آیندهنگری و مدیریت مصارف در بخشهای مختلف و از قضا در مصارف دولتی، به کمبود، هشدار و اعمال محدودیت منجر میشود و تمام ناترازیهای دیگر، همگی در گام اول بیاعتمادی کلان مردم به حاکمان خود را در پی دارد.
بیاعتمادی و محدودیتهایی که افراد یک جامعه را به تلاش فردی برای بقا میرساند، دشمن اتحاد و همبستگیاند. مجموع عواملی که سرمایه اجتماعی را به عنوان زیرساخت یک جامعه از میان برمیدارد. به همین خاطر است که جامعه فاقد سرمایه اجتماعی که درگیر بیاعتمادی و عدماتحاد و همبستگی است؛ هدف مشترکی تعریف نمیکند. چنین جامعهای حتی برای از میان برداشتن محدودیتها و ممنوعیتهای اعمال شده بر زندگیاش که جریان حیات را دچار سختی کرده، به یک صدایی نخواهد رسید.
چنین جامعهای که شبیه به جامعه امروز ایران است، در مقابله با ناترازیهای گسترده که هر روز از سویی سربرمیآورد، به جای مطالبهگری به فرهنگ پذیرش میرسد. به همین خاطر است که عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس و یا رئیس اپراتور ایرانسل، پاسخ چرایی ناترازیها را به فرهنگ گره میزنند.
آنان از جامعه انتظار دارند که حالا که خاموش و بدون اعتراض است، صاحب فرهنگ پذیرش شود و با این فرهنگ به ناکارآمدی گسترده یاری رساند. ناکارآمدیای که در پیچهای تاریخی، چون احتمال جنگ و عبور از شرایط بحرانی آن باید به کمک حکومت بیاید.