قطعه ۳۲۹، آخرین امید اموات در بهشت زهرا

پیرهادی: فقط «قطعه ۳۲۹» برای دفن روزانه باقی مانده و اگر این قطعه هم پر شود، عملاً امکان دفن روزانه در بهشت زهرا متوقف میشود
هفت صبح، سمیه برادران| تهران، شهری که همیشه زندهها برای زندگی در آن جا کم میآورند، حالا مردهها هم گرفتار کمبود جا شدهاند. از یک طرف، برخی از اعضای شورای شهر با آمار و هشدار از لبریز شدن ظرفیت بهشت زهرا میگویند و هشدار میدهند که فقط چند قدم تا بحران فاصله مانده است.
از طرف دیگر اما صداهایی بلند شده که میگویند همه این هشدارها بخشی از یک سناریوست؛ سناریویی با بازیگران پشت پرده و سودهایی که از دل زمینهای جدید بیرون میآید. پس واقعاً چه خبر است؟ بهشت زهرا دارد لبریز میشود یا سوداگران، قبر را هم به پروژه تبدیل کردهاند؟ این وسط فقط یک چیز معلوم است: مرگ در تهران، دیگر پایان ماجرا نیست، بلکه تازه آغاز یک ماجرای جدید است.
شورای پنجم: هشدارها آغاز شد
همهچیز از دوره پنجم شورای شهر تهران شروع شد؛ زمانی که نخستین هشدارها درباره پایان ظرفیت تدفین در بهشت زهرا داده شد. اعضای شورا با استناد به روند صعودی جمعیت و محدودیتهای موجود و همچنین همه گیری کرونا، پیشنهادهایی برای مکانیابی آرامستانهای جدید ارائه دادند.
حتی همکاریهایی میان شورا و شهرداری برای شناسایی اراضی مناسب در نقاط مختلف شهر آغاز و چهار نقطه شهری بدین منظور مشخص شد. اما مانند خیلی از پروژههای شهری، این طرحها هم به دیوار بلند بوروکراسی و عدم همکاری برخی نهادها خورد و نیمهکاره ماند. نتیجه؟ موضوع به دوره بعدی موکول شد و کمبود قبر، همچنان بهعنوان یک چالش تلنبار شده باقی ماند.
فقط یک قطعه مانده!
حالا، به گفته مهدی پیرهادی، رئیس کمیسیون سلامت شورای شهر، فقط «قطعه ۳۲۹» برای دفن روزانه باقی مانده است. به گفته او، اگر این قطعه هم پر شود، عملاً امکان دفن روزانه در بهشت زهرا متوقف میشود. پیرهادی هشدار داده که شهرداری حتی یک طرح رسمی برای ساخت آرامستان جدید به شورای شهر ارائه نکرده و این در حالی است که ساخت آرامستانی تازه، دستکم شش ماه زمان نیاز دارد. او میگوید توسعه قطعات قدیمی هم بهدلیل کمبود فضا و ضعف زیرساختها کارساز نیست و زمینهای مناسب اطراف تهران بسیار محدود و تملک آنها زمانبر است.
بازی با قبر؛ روایت مافیایی در صحن شورا
در حالی که اغلب مسئولان از پر شدن قطعات دفن روزانه در بهشت زهرا هشدار میدهند، رئیس شورای شهر تهران همه این ادعاها را نادرست خواند. مهدی چمران در واکنش به این هشدارها گفت: «اینطور هم نیست که بحران قبر داشته باشیم. هر کسی که در بهشت زهرا قبر تهیه میکند، یک قبر رایگان دارد و دو قبر دیگر را هم میتواند بخرد!»
از سوی دیگر احمد صادقی، عضو شورای شهر تهران، ورق را برگرداند و از روایت متفاوتی پرده برداشت؛ روایتی که پای «مافیای زمین» را وسط میکشد. صادقی در تذکر پیش از دستور خود در سیصد و سیامین جلسه شورا گفت: «ما در وضعیت بحرانی دفن اموات نیستیم. این حرف را بعد از ساعتها جلسه کارشناسی و براساس نظرات تخصصی میگویم. بهشت زهرا هنوز برای چندین سال آینده ظرفیت دارد و دلیلی برای تصمیمگیری عجولانه نمیبینم.»
او هشدار داد که برخی در حال «شلوغ کردن» فضای رسانهای هستند: «کسانی که دائم میگویند جایی برای دفن نیست و اموات روی دستمان میمانند، دنبال منافع دیگریاند. این فضاسازیها بوی مافیای زمین میدهد؛ کسانی که میخواهند مردم را نگران کنند تا خودشان بهرهاش را ببرند.»
صادقی با اشاره به برنامه چهارم توسعه و جانمایی قبرستانها در جنوب تهران یادآور شد که بر اساس همین سند، آرامستانها نباید در یک نقطه متمرکز شوند: «از منظر ترافیکی، زیستمحیطی، اجتماعی و حتی روانی، لازم است که آرامستانها در شمال، شرق و غرب تهران هم گسترش پیدا کنند، نه فقط جنوب.»
او به مطالبه مردم جنوب تهران هم اشاره کرد: «مردم شریف شهرری نمیخواهند بار ترافیکی و زیستمحیطی بیشتری به دوششان گذاشته شود. چرا باید همه این بار فقط روی جنوب تهران باشد؟»
این عضو شورای شهر به همکاران خود هشدار داد: «نباید بگذاریم یک مشکل موضعی در جنوب، به یک غده بزرگ تبدیل شود. باید تمرکز دفن اموات از جنوب تهران برداشته و در کل پایتخت توزیع شود.»
در پایان، صادقی از شورا خواست دوباره وارد موضوع شود و از شهرداری بخواهد به وظیفهاش در خصوص توزیع آرامستانها در نقاط مختلف شهر بهدرستی عمل کند: «اینکه سالهاست گفته میشود باید در غرب، شرق و شمال تهران هم آرامستان ایجاد شود اما هیچوقت اجرایی نمیشود، سوالبرانگیز است.»هرچند نام «مافیا» در تذکر صادقی به میان آمد، اما گفته میشود که این موضوع ارتباط مستقیمی با مواضع پیرهادی نداشته است.
روایت شربیانی: آرامستان فقط سهم جنوب نیست
جعفر بندی شربیانی هم به انتقادها پیوست. او با اشاره به تمرکز تاریخی آرامستانها در جنوب شهر گفت: «این تمرکز، تصویر ذهنی جنوب را به غم و سوگ گره زده است. توزیع ناعادلانه خدمات شهری میان شمال و جنوب یک نابرابری نهادینه است و توسعه پایدار را ناممکن میکند.»
شربیانی تاکید کرد که آرامستان کلاغآیه در شهرری، بدون دخالت شورای ششم و صرفاً برای بحران کرونا تعیین شده و نباید به گزینه دائمی تبدیل شود. پیشنهاد او تدوین مکانیابی آرامستانها در شورای عالی شهرسازی، انجام نظرسنجی از ساکنان مناطق درگیر و تدوین پیوستهای ارزیابی محیط زیستی و اجتماعی برای چنین پروژههایی بود.
شفاف بگویید؛ قبر نیست یا پروژه هست؟
تهران شاید هنوز به بحران قبر نرسیده باشد، اما آرام هم نیست. دعوا سر آرامستانهای جدید حالا از مرز هشدار عبور کرده و به منطقه ابهام رسیده است. یکسو اعضایی مانند مهدی پیرهادی از لزوم تسریع در جانمایی آرامستانهای جدید میگویند و نسبت به محدود شدن ظرفیتها هشدار میدهند؛ از سوی دیگر، احمد صادقی با لحنی افشاگرانه از «مافیای زمین» میگوید که بهزعم او، با بزرگنمایی بحران، دنبال بهرهبرداری از پروژههایی هستند که سودش نه به مردم، بلکه به جیب خاصها میریزد.
ادعای «فقط یک قطعه باقی مانده» حالا با واکنشهایی همراه شده و برخی منابع میگویند دفن روزانه همچنان در چند نقطه بهصورت موازی در جریان است و تصویر ارائهشده از بحران، شاید بیش از آنکه برآمده از آمار باشد، ناشی از فشارهای رسانهای و منافع پشتپرده است. فشارهایی که صادقی میگوید از دل مافیا میآید؛ مافیایی که حتی مرگ را هم به پروژه تبدیل کرده است.
با این حال، کسی نمیتواند انکار کند که فضای تدفین در تهران در حال محدود شدن است و اگر همین حالا فکری نشود، دیر یا زود بحران از حالت پیشبینی به واقعیت تبدیل خواهد شد.اما در کنار همه این دعواها، یک حقیقت کمتر شنیدهشده همچنان پابرجاست: چرا باز هم جنوب تهران باید بار مرگ را به دوش بکشد؟ چه بحران واقعاً در کار باشد، چه دستهای پنهان در حال چیدمان یک سناریوی اقتصادی باشد، یک چیز قطعی است؛ آرامستان فقط سهم جنوب نیست. وقت آن رسیده که حتی خانه آخرت هم در این شهر عادلانه توزیع شود.