ضرورت نقش آفرینی موثرتر ایران در تنش طالبان افغانستان و پاکستان
عبدالمحمد طاهری: دیپلماسی فعال و میانجیگری بین طالبان افغانستان و پاکستان، نه تنها ضروری، بلکه حیاتی است
در تحلیل دقیق تر ضرورت نقش آفرینی تهران، «هفت صبح» پای گفت وگو با عبدالمحمد طاهری نشسته است که در مقام تحلیلگر ارشد مسائل افغانستان، سعی دارد تصویری دقیق، بیپرده و مبتنی بر تجربه میدانی خود از بحران روبهگسترش در کنار مرزهای ایران میان طالبان افغانستان و پاکستان ترسیم میکند؛ بحرانی که به باور این مدرس دانشگاه، «اکنون بیش از هر زمان دیگر، ضرورت ورود فعال ایران به فرآیند میانجیگری را آشکار کرده است.» طاهری که سالها از نزدیک تحولات لفغانستان را دنبال کرده، در ابتدای ارزیابی خود تأکید میکند که «این بحران تنها مسئلهای مربوط به کابل و اسلامآباد نیست و مستقیم و غیرمستقیم میتواند ساختار دیپلماسی ایران را تحت تأثیر قرار دهد و اگر تعدیل نشود، برای کشور مشکلاتی ایجاد خواهد کرد.»
طاهری در ادامه و از منظر تجربه شخصیاش بهعنوان مستشار اسبق کشورمان در افغانستان توضیح میدهد که «عملیات ارتش پاکستان علیه طالبان را باید یک فرصت برای ایران دانست»؛ فرصتی برای تضعیف نیرویی که به گفته او «در خشنترین شکل ممکن بارها تا مرزهای ایران پیش آمده است». مفسر ارشد حوزه سیاست خارجی یادآور میشود که شخصاً در سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ شاهد رفتار خشونتبار طالبان علیه شیعیان غرب کابل بوده و اضافه میکند، همین نیروها بودند که با بشکههای پر از تیانتی به سمت مرزهای ما حرکت میکردند.»
به باور این پژوهشگر مسائل جنوب آسیا و آسیای مرکزی، «امروز ارتش پاکستان به این نتیجه رسیده که نیرویی که خود پرورش داده و سالها با اتکای به آیاسآی (اطلاعات ارتش پاکستان) در افغانستان و منطقه تقویت شده، اکنون از کنترل خارج شده است. او با اشاره به تجربه صدام و آمریکا، این وضعیت را یک «تکرار تاریخی» میداند و به هفت صبح می گوید: «آنطور که آمریکاییها صدام را ساختند و بعد از دستشان در رفت، طالبان نیز از دست پاکستان خارج شده است.» تحلیلگر حوزه شبه قاره معتقد است که «پاکستان ناگزیر خواهد بود عملیات را تا جایی ادامه دهد که مطمئن شود طالبان دیگر تهدیدی جدی برای آن کشور نیست؛ بهویژه با توجه به حضور گروههای ضددولتی دیگر در مرزهای مشترک با افغانستان که امنیت پاکستان را بهشدت آسیبپذیر کردهاند.»
کارشناس مسائل پاکستان در ادامه میافزاید که «کابل و اسلامآباد اکنون درگیر وضعیتی هستند که در آن جنگ داخلی و جنگ مرزی در یک نقطه به هم رسیده» و در چنین موقعیتی، به باور طاهری، «آمریکا نیز با پاکستان به توافق رسیده تا طالبان جمع شود». البته این بخش به تعبیر کارشنای مسائل افغانستان، «تهدیدی برای ایران میداند. چون از آن طرف پاکستان، طالبان را جمع میکند، از این طرف آمریکاییها میخواهند از داخل طالبان را جمع کنند و یک بگرام جدید بسازند. این برای ایرنا، نه تنها فرصت نیست، بلکه تهدید است.»
در بخش دیگری از گفتوگو، طاهری که سابقه سالها فعالیت آموزشی در افغانستان را دارد، ضرورت میانجیگری ایران را چنین تشریح میکند که، «بی شک جمهوری اسلامی بهترین و مؤثرترین گزینه برای میانجیگری است. ضمن آنکه دیگر فرصتی برای ما از جانب طالبان نمانده و هر چه هست، فقط تهدید است. لذا طالبان باید جمع شود و پاکستان هم نیاز به مدیریت دارد. ما با هر دو کشور پیوندهای فرهنگی، مذهبی و تاریخی داریم و میتوانیم نقش اساسی ایفا کنیم.»
او با اشاره به ظرفیتهای ایران در این پرونده، تأکید میکند که «میانجیگری باید عملی، فعال و چندلایه باشد و صرف تماسهای تلفنی کافی نیست.» به باور کارشناس حوزه آسیای میانه، «ایران باید همزمان با دیپلماسی فعال، مکانیزمهای فشار بر طالبان ایجاد کند و از سوی دیگر با پاکستان به تفاهم برسد تا مناقشات مرزی کاهش یابد. این فرایند میتواند تهدید موجود را به فرصت تبدیل کند»؛ چرا که از نگاه طاهری، «طالبان امروز دیگر برای ایران فرصت نیست، هرچند در برخی مقاطع زمانی فرصتهای محدودی ایجاد کرده، اما در مجموع به دلیل ساختار حکومت، تعامل با جامعه جهانی و فضای باز برای فعالیت سرویسهای خارجی، اکنون کاملاً تهدید است.»
در بخش دیگری از گپ و گفت، طاهری با تکیه بر تجربهاش بهعنوان اولین مستشار وزارت آموزشوپرورش جمهوری اسلامی ایران در وزارت معارف افغانستان پیش از حکومت دوم طالبان، به چالشهای امنیتی ناشی از حضور گسترده مهاجران افغان در ایران اشاره میکند؛ حضوری که به باورش، «پیچیدگیهای امنیتی دارد و بخشی از این افراد تحت نفوذ طالبان تندرو هستند، برخی در ارتباط با جبهه خراسان. لذا این موضوع نیازمند مطالعه عمیق است». اما به گفته این مدرش دانشگاه، «واقعیت این است که این ظرفیت میتواند در یک شرایط خاص برای ما مشکلساز شود.»