پرسپولیس و قهرمان؛ متوسطها خوشبخت نمیشوند
روزنامه هفت صبح | یک: یک پرسپولیس متوسط که با اصرار یحیی گلمحمدی ۴-۴-۲ بازی میکند، بیآنکه در فقدان نوراللهی هافبک بازیساز داشته باشد. اسدی نمیتواند نقش نوراللهی را ایفا کند. بهترین شیوه ۴-۲-۳-۱ است که آنهم با اصرار گلمحمدی برای بردن وحید امیری به دفاع چپ امکانپذیر نیست. احسان پهلوان هم که کلا بدون تاثیر است. یک بازیکن متوسط که هیچوقت توان ذهنی تاثیرگذار و سرنوشتسازی را ندارد.
احتمالا سالها بعد با پیراهن پرسپولیس و مدالهایش پز میدهد و پیشکسوت محسوب میشود بیآنکه کسی آمار فاجعه او در گلزنی و پاس گل را محاسبه کند. سیدجلال باید از پرسپولیس خداحافظی کند و آلکثیر هم بدون رقیبی مثل مغانلو به اندازههای یک بازیکن معمولی نزول میکند. مشکل دفاع راست هم که دیگر به شکلی مضحک پیش میرود. تقریبا تمام شکستهای مهم پرسپولیس بهخاطر دفاع راست بوده و در بازی دیروز هم توپ لو دادن نعمتی در مقابل هافبکهای فیزیکی آلومینیوم اراک زمینهساز شکست پرسپولیس شد.
پرسپولیس اقتصادی بسته شده است اما نه برای قهرمانی، برای آنکه ساقدوش دامادهای حریص لیگ امسال باشد. تیمی که در سه بازی نتوانسته دروازه خود را بسته نگاه دارد و دیروز هم به شکلی سزاوارانه مغلوب آلومینیوم شد. آلومینیوم اراک از همان دقیقه اول تا انتها تیم برتر بود. شک نکنید. گلمحمدی باید دانسته باشد که امسال با این کادر و با این بازیکنها کار سختی خواهد داشت. پرسپولیس باید تقویت شود. به هرشکلی که شده. این پرسپولیس فعلا سه امتیاز عقب افتاده.
سه امتیازی که هفته دیگر در بازی با گلگهر آماده میتواند بیشتر هم بشود. گلمحمدی باید دست بجنباند وگرنه مجبور خواهد بود با حسرت به رقابت استقلال و سپاهان نگاه کند. دچار توهم هم نشود. این تیم فعلی پرسپولیس با تنها یک ملیپوش ثابت (وحید امیری) ظرفیت رسیدن به هیچ جامی را ندارد. این را همان موقع که در بازی با الهلال با سه گل شکست خورد و میتوانست چهار گل دیگر هم بخورد باید فهمیده باشد. این موردی برای بررسی بیشتر است که چرا یارگیری پرسپولیس در این فصل اینقدر فقیرانه بوده است. کاسهای پشت نیمکاسه نیست؟
دو: قهرمان فقط یک فیلم است. فیلمی با همان فرمولهای همیشگی فرهادی. استفاده از پیرنگهای هیچکاکی در بستر رئالیستی و متعهد اجتماعی. این ترکیب معجزهآسا دو دهه است که برای فرهادی جواب داده است. از همان چهارشنبهسوری و بعد هم درباره الی و جدایی نادر از سیمین و همینطور گذشته و فروشنده و همه میدانند. فرمولی که دو تا اسکار و یکی دو تا جایزه معتبر از کن و همینطور جوایز مهم برلین را برای فرهادی به ارمغان آورده است اما برخی از دنبالکنندگانش از همان فروشنده از ادامه این فرمول خسته شده بودند.
اینکه لذت داستان شخصیتها مدام باید با هشدارها و انذارهای اخلاقی و عقل کل فیلمساز خدشهدار شود و این اتصال حرف و پیام به بدنه یک داستان جذاب. از آنسو هم طرفداران وجه اجتماعی سینمای فرهادی و کسانی که از این آیتم محکومیت قضاوت یک مانیفست پیش کشیدن مبحث قضاوت خسته شده بودند. به نظر میرسد فرهادی برای فیلم بعدیاش باید کمی تماشاگرانش را غافلگیر کند.
جسارت کند و یک نوع داستان دیگر را آزمایش کند. یک کمدی و یا یک فیلم پلیسی کامل و یا حتی یک فیلم علمی تخیلی. با این حال قهرمان هم یک فیلم است. میشود به آن تاخت و یا ستایشش کرد اما این حجم توقعات و انتظارات سیاسی از این فیلم ناجوانمردانه است. کوتاه بیایید آقایان. در مورد فیلم قهرمان بیشتر خواهیم نوشت.