همنشینی استثنایی سیاسینویسهای منتقد
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | این یک مهمانی خاص بوده است. یک افطاری ویژه. عکسهایش را محمدعلی ابطحی منتشر کرده است. بخش بزرگی از عکسهای پشت پرده سیاست را مدیون روحیه وبلاگنویسی او هستیم. در افطاری خانه محمد مهاجری، عضو شورای سردبیری خبرآنلاین یا به تعبیری سردبیر این سایت منتقد دولت و حامی روحانی.
مهاجری را با هشتگ ما اصولگراها میشناسیم. خود را اصولگرا میداند و از این زاویه رادیکالیسم اصولگرا را نقد میکند. از قالیباف تا علمالهدی. ولی در عالم سیاست او را دیگر اصولگرا نمیدانند. مثل مهمان شاخصش در این مهمانی. مهدی نصیری که زمانی کیهانی بود و حالا نقدهایی میکند که شاید در روزنامه نتوان چاپش کرد.
بنای این افطاری فضای مجازی بوده است. به گفته محمدعلی ابطحی: «آقای محمد مهاجری اما یک افطاری متفاوتی در خانهاش برگزار کرد. آقای مهاجری روزنامهنگاری قدیمی است. قبلا روم به دیوار در کیهان بود و هنوزم اصولگرایی منتقد. پسرش محمدرضای نازنین کلابهاوس مشهوری دارد بهنام ایران من. چهرههای معروفتر آن کلابهاوس را افطاری دادند.»
پس میتوانیم بگوییم که با یک افطاری مجازی یا حتی کلابهاوسی روبهرو بودیم. یکی از پایهگذاران فضای مجازی مدرن به این شکل یعنی آذریجهرمی در مهمانی بوده است و به روایت ابطحی، این افراد هم در این مهمانی بودند: «آقایان عباس عبدی، مهدی نصیری، اصغرزاده، آذریجهرمی، علی ربیعی، صادق زیباکلام، دیگه جونم براتون بگه که. آهان حسن آقامیری، جمعهای، حمید حسینی، فیاض زاهد، ماندگاری، مطهرنیا، یاشار سلطانی و بقیهای که اسمشان یادم نیست.»
برخی از این افراد، پادشاهی هستند برای خود در محیطهای اینستاگرامی. حسن آقامیری مثلا حدود سه و نیم میلیون دنبالکننده دارد. عباس عبدی، تقریبا با توئیتهای خود، پرچمدار منطقی مباحثه با اصولگرایان است و مقالاتش را هنوز مثل مقالات حسین شریعتمداری اصولگرای کیهان باید به دقت خواند. ربیعی و اصغرزاده هنوز سیاستمدار هستند و اغلب در سکوت ولی زیباکلام همچنان تهور سابق را دارد و به وقتش در مصاحبه و اینستاگرام، حرفهای تند و خط قرمزیاش را میزند. یاشار سلطانی هم که همان افشاگر معروف در زمینه املاک نجومی است و یکی از بزرگترین منتقدان قالیباف.
به تعبیری همه این افراد را این روزها میتوانیم لشکری بدانیم که هر یک به طور مستقل پرچمدار انتقاد در فضای مجازی هستند در برابر حاکمیت یکپارچه اصولگرایان و جالب اینکه به روایت ابطحی «خیلیهامان سالها در برابر یک دیگر ایستاده بودیم. دنیا را سیاه وسفید میدیدیم. حالا به رنگ خاکستری علاقهمند شده ایم.»
باقی روایت را هم به نقل از خود راوی که رئیس دفتر ابطحی باشد بخوانید و از او سپاسگزار باشید که اگر هاشمی رفسنجانی روایت دهه ۶۰ و ۷۰ در عالیترین سطح حاکمیت را نوشته، ابطحی راوی مهم جزییات شاید نه چندان مهم ولی شیرین از دهه هشتاد به این سو است:
«افطاری که خوردیم، پخش شدیم تو اتاق. هر جمعی باهم حرف می زدند. گاهی عمومی می شد وهمه حرف یکی را گوش می دادند. من با آذری جهرمی خیلی حرف زدم. از کارهای خودش و مقاومتهای عملی در برابر بسته شدن اینترنت و اینها حرف می زد.
یک بار از آن دور می خواستم عکس بگیرم، ربیعی خیار توی دستش بود. آذری جهرمی مداخله کرد و عباد خیار را گذاشت و مجلسی نشست. آقای مهدی نصیری که اخیرا خیلی از گذشته اش فاصله گرفته است، با همان شجاعت آن زمانها در مورد نقش شرعی وحقوقی مردم در انتخاب ولی فقیه حرف می زد. خلاصه اینکه این جلساتی که آخوندها بهش میگویند گعده، خیلی دلها را به هم نزدیک میکند. اگر هر گروهی، جناحی برگزار کننده باشد- به شرطی که من راهم دعوت کندـ خیلی مفید است.»