سرنوشت دو دختر خانه وحشت چه شد؟
روزنامه هفت صبح | ساعت ۱۶ روز دو شنبه ۱۵ آذرماه درهای خانه معروف به وحشت در خیابان قزوین، کمیل به روی ماموران باز شد تا شاهد حبس دو دختر به نامهای زهرا و ساناز ۲۱ ساله در آن خانه باشند و پرونده با کشف جسد دختر دیگری که در پلاستیکهای سیاه و زیادی پیچیده شده بود رنگ و بوی جنایی گرفت. سعید، عامل اصلی این داستان به همراه خواهر و برادرش بازداشت شد تا مشخص شود او چرا دختران را در آن خانه حبس کرده و داستان آن جسد چه بوده است!
جسدی که سعید زیر بار قتلش تاکنون نرفته و در بازجوییها گفته است من او را نکشتم، دخترانی که درون خانه بودند چون به شدت عاشق من شده بودند به دلیل حسادت او را کشتهاند و من در مرگ او نقشی نداشتهام! حتی میگوید میخواسته به پلیس ماجرا را بگوید اما چون یک پرونده نیمه باز قتل غیرعمد از سال ۹۳ داشته، جرات نکرده تا به پلیس قتل دختر را اطلاع دهد!
او با پرخاش و خشم درباره ماجرای رخ داده و حبس دختران در بازجویی گفته است، من هیچ دختری را به زور در خانهام نگه نداشتم و همه آنهایی که به آپارتمانم آمدند کسانی بودند که جایی برای خواب نداشتند و بعد از چندی دلباخته من میشدند تا حدی که بهخاطر من مرتکب قتل شدند.
سرنوشت دو دختر خانه وحشت
ساناز ۲۱ ساله، سه سال در آن خانه بوده است. میگوید پدرم اعتیاد داشت و مرا مجبور میکرد برایش مواد تهیه کنم و یک روز هم مرا از خانهمان در تهرانپارس بیرون کرد و من در میدان راهآهن به سعید که خودش را سرهنگ پلیس معرفی کرد، برخوردم. گفت در خانهاش به افرادی مانند من خدمات میدهد من هم به آنجا رفتم و دیگر نگذاشت بروم. اما یکی از همسایههای این دختر درباره وضع زندگیاش به هفتصبح میگوید:
« سالها پیش پدر ومادرش از یکدیگر جدا شده بودند، و این دختر نزد پدربزرگ و مادربزرگ و پدرش زندگی میکرد. پدرش کارمند یک مجموعه فرهنگی بود اما اعتیاد داشت و گاهی این دختر از پدرش کتک میخورد. اما از وقتی این دختر از خانه فرار کرد پدرش همه جا را به دنبال او گشت ولی اعتیاد هم در این اتفاق بیتاثیر نبود. از مادرش هم که هیچ کس خبری ندارد.»
حتی پدر این دختر درباره او در دادسرا گفته بود:«شاید باز هم فکر فرار به سر دخترش بزند. او قبل از فرار دچار اختلال روحی شده بود.مردمک چشمش میلرزید و پرخاشگر شده بود.او را دکتر هم برده بودم.الان حس میکنم اوضاع روحیاش خیلی بدتر هم شده.اما این بار چشم از او برنمیدارم.بار قبل برای خرید از خانه بیرون رفت و برنگشت.اما حالا تا پای جان از دخترم مراقبت خواهم کرد.»
حالا این دختر بعد از بازجویی، آزاد شده است و انگار خانوادهاش او را تحویل گرفتهاند. دختری که سهسال در آن خانه با یک وعده غذا حبس بوده و شرایط خوبی نداشته است به طوری که وقتی توسط ماموران پیدا میشود از نظر جسمی به سختی حرکت میکرد. دختر دیگر زهرا ۲۱ ساله است که هشت ماه قبل از خانهاش در بهارستان اسلامشهر بیرون میزند. او دختری است که در کمد دست و پا بسته پیدا میشود.
میگوید به شیشه اعتیاد داشتم، فرزند ناخواسته بودم و برای همین پولی تهیه کرده بودم تا به ترکیه بروم که در میدان راه آهن به سعید برخوردم. او فریبم داد و به خانهاش برد و دیگر نتوانستم از آنجا بروم. حالا این دختر در بهزیستی است. پدر او گفته بود وقتی عکس او منتشر شد همه اقوام برایم فیلم و عکس را فرستادند و آبرویمان رفت. من از سعید هم شکایت دارم که با دختری کم سن و سال چنین کرده، دختری که حتی سیگار نمیکشید!
ماجرای قتل و عاشقی دختران!
سعید، متهم اصلی پرونده تاکنون هیچ کدام از اتهامات را نپذیرفته و به طرز خندهداری میگوید این دختران عاشق من بودند برای همین حتی دست به قتل یک زن دیگر زدند. منظورش مینا، همان دختری است که از اطراف مشهد به خانه او آمده و به قتل میرسد. در حال حاضر خواهر سعید، مریم نیز متهم به معاونت در قتل دختر جوان است. خواهر سعید تا پیش از این مدعی بود که کلید خانه را نداشته و نقشی در زندانی کردن دختران ندارد.
اما وقتی برای تحقیق به دادسرای جنایی تهران انتقال یافت لابه لای صحبتهایش مطرح کرد که کلید خانه را داشته اما سعید از او خواسته بوده وقتی در خانه حضور دارد، سرزده وارد نشود و زنگ در را بزند. همین کافی بود تا اتهام جدیدی به خواهر سعید اضافه شود؛ اتهام مشارکت در حبس غیرقانونی دو دختر. اما مریم منکر این اتهام شده و میگوید: «درست است که من کلید خانه را داشتم اما دختران هم زندانی نبودند و اگر میخواستند اجازه داشتند که به بیرون بروند.»
از سوی دیگر مریم در مراحل مختلف بازجویی اعلام کرده بود که برادرش با پیچ گوشتی جان مقتول را گرفته است اما حالا که پزشکی قانونی اعلام کرده آثار پیچ گوشتی و بریدگی روی سر و بدن مقتول وجود ندارد، او گفتههای قبلی خود را پس گرفته و میگوید: «سعید با مشت و لگد به جان مقتول افتاد و جانش را گرفت. ماجرای پیچگوشتی حقیقت ندارد و من دروغ گفتهام!»
دو دختری که از خانه وحشت نجات یافتهاند نیز وقتی شنیدند که پزشکی قانونی اعلام کرده آثار بریدگی در بدن و سر مقتول دیده نشده به طرز عجیبی حرفهایشان را عوض کردند. یکی از آنها گفته که وقتی در کمد زندانی بوده از لای در دیده که سعید با لگد به قفسه سینه مقتول زده و پیچگوشتی در کار نبوده است.
دیگری نیز میگوید صدای درگیری مقتول با سعید را شنیده و بعد متوجه شده که او با ضرب و شتم به زندگی دخترجوان پایان داده است. حالا مشخص نیست چه کسی واقعا مینا را به قتل رسانده؟ سرنوشت دو دختر خانه وحشت چه خواهد شد؛ سعید که هیچ اتهامی را نمیپذیرد.