درباره آلبوم جدید سیروان، کتاب شجریان و امیرعباس گلاب
روزنامه هفت صبح، بهنام مظاهری | اگر مثلا برگردیم به همین موقع در سال گذشته، مارکت موسیقی را میبینیم که در حال انفجار است. تابستان در میان اهالی موسیقی فصل درو است و خوانندهها در این سهماه هرچه کاشتند را برداشت میکنند. اما امسال کرونا همهچیز را برهم زده. سال گذشته همین موقع در هر شهر کوچک یا بزرگی کنسرتی برپا بود و بیلبوردها در شهرها دیده میشد.
تابستان هر سال معمولا فصل تولید آهنگهای شاد بود اما امسال بهنظر میرسد بهدلیل کرونا و مشکلات اقتصادی، نه خوانندهها آثار شادی دارند و نه مردم حوصله موزیکهای تمپو بالا را دارند. با این وجود اما این هفته بازهم به نسبت هفتههای گذشته، پیشخوان سایتهای دانلود و پخش پرتر است.
خبر دست اول برای طرفداران سیروان خسروی است که بالاخره قرار است دلی از عزا دربیاورند.
سیروان خسروی آلبوم جدیدش به نام «مونولوگ» را ۱۸مرداد منتشر میکند و سهروز قبل از آن، در ۱۵مرداد کنسرتی دارد که قرار است آهنگهای آلبوم جدیدش را روی استیج اجرا کند. سیروان در هفتههای اخیر ویدئوهایی چندثانیهای که حاوی تصاویری مفهومی بود و پشت هم لوپ میشد در اینستاگرامش پست میکرد.
ویدئوها اگرچه مفهومی گنگ را انتقال میدادند اما برای مخاطبان سیروان پرواضح بود که خبری در راه است. در خوشبینانهترین حالت همه فکر میکردند که سیروان قرار است آهنگ دیگری منتشر کند اما آلبوم؟ نه، کسی فکرش را هم نمیکرد. فعلا مشخص نیست که فضای این آلبوم چگونه است، اما از پستهای گنگ سیروان و نام و طراحی جلد آلبوم مشخص است که با سیروانی سروکار داریم که سن موزیکهایش بالاتر رفته، البته فعلا احتمالا!
سیروان قیمت آلبومش را ۶۰هزار تومان تعیین کرده و این اولین باری است که یک خواننده مجاز چنین قیمتی روی آلبومش میگذارد. شاید قیمت آلبوم در شرایط کنونی برای برخی کمی هزینهبر باشد اما انصافا تا امروز هرآنچه موزیک مجانی دانلود کردیم، بس نیست؟! اشکالی دارد اگر یکبار هم قلکمان را برای خرید یک آلبوم هزینه کنیم؟ آن هم آلبومی که حداقل مطمئنیم در آن به شعورمان توهین نشده؟
خبر دیگر اینکه امیرعباس گلاب هم بعد از مدتها بالاخره موزیک جدیدش را بههمراه موزیکویدئو منتشر کرد. «دوراهی» نام قطعه جدید گلاب است و اگرچه فضای غمآلودهای دارد اما تاثیرگذاری قطعه بهحدی است که ممکن است همانبار اول هم آن را چندبار پشت هم پلی کنید. امیرعباس موسیقی این قطعه را هم خودش ساخته و ترانه بسیار خوب این کار هم برای حسین غیاثی است که بهجرات میتوان گفت اینروزها ترانههایش کل مارکت را دربر گرفته و هر هفته شاخصترین آثار را که نگاه میکنی، نام غیاثی بهعنوان ترانهسرا در آن آمده. بابک جهانبخش هم این هفته بعد از ماهها بالاخره قطعه جدیدش «آدمکش» را وارد بازار کرد.
«آدمکش» قطعه خوب و جمعوجوری از کار درآمده که بیشک نقش محمدرضا رهنما(تنظیمکننده) هم در آن کم نیست. ترانهاش از مهدی ایوبی است و آهنگساز آن هم میلاد بابایی است. «آدمکش» از آن دست قطعههاست که برای رانندگی در خیابانهای بیترافیک مناسب است. نکتهای که درمورد بابک جهانبخش صدق میکند، این است که آثارش همیشه استانداردهای لازم را برای مخاطب موسیقی دارد اما مسئله این است که فقط استاندارد است و حداقل در چندسال اخیر اثری تولید نکرده که چیزی فراتر از استانداردهای معمول مارکت باشد.
خبر دیگر اینکه در روزهای ناامیدی و بهت جمعی و جهانی ناشی از شیوع ویروس کرونا، پس از سالها کتاب «راز مانا» توسط انتشارات «گمان» به انتشار مجدد رسید. در این سالها که محمدرضا شجریان فعالیتهای خود را بهعنوان یک آوازخوان آغاز کرده و بدل به آنی شده که بختش را داشته که در زمان حیاتش به اسطوره بدل شود، کتابهای بسیاری درباره او منتشر شده؛ اما «راز مانا» تنها اثری است که ایشان بارها(چه در نامهای به مورخه سیام مردادماه سال ۱۳۸۲) و چه در گفتههایشان تاکید کردهاند: «از مجموع مطالبی که به نقل یا با عنوان و نام اینجانب چاپ شده است و هنوز هم چاپ میشود، فقط کتاب راز مانا مورد تأیید اینجانب است.»
این کتاب را اولین بار نشر «گام نو» منتشر کرد و ۱۵هزار نسخه نیز از آن به فروش رفت تا اینکه فعالیتهای این انتشارات متوقف شد و نشر «گمان» موفق شد با خرید حقوق مادی و معنوی آن، نسخهای تازه از آن را با شمایلی تازه منتشر کند.
محمدرضا شجریان خود در مقدمه این کتاب آورده است: «بر این باور بودم که کار هنرمند آفرینش است و بس؛ و باید تفسیر و سخن گفتن از هنر را به جامعهشناسان و فیلسوفان و دیگران سپرد. بهعنوان هنرمندی که همواره مورد لطف بیکران مردم است، همیشه در برابر پرسشهای جدی قرار میگرفتم. گرچه در حد توان میکوشیدم تا دیدگاههای خود را توضیح دهم و یا در اندک مصاحبهها با رسانهها برداشتهای خود را درباره موسیقی ایرانی بیان کنم.
اما کمتر این فرصت پیش میآمد تا بهتفصیل در اینباره سخن بگویم. راز مانا مجالی بود تا این تأملات را با جامعه در میان بگذارم. و فراتر از این باید بگویم که مجالی بود تا تجربیات و تأملات خود را دیگرباره مرور کنم… خوشبختانه دوستانم اهل مجامله و تعارف نبودند و تا نکتهسنجیهای بسیار نمیکردند و پاسخ دقیق نمیگرفتند، قانع نمیشدند و به سراغ پرسش دیگر نمیرفتند. گمانم لطف این گفتوگوها در این است.»