درباره پلیس به اضافه۱۰ و جشنواره فجر

روزنامه هفت صبح | یک: برای تمدید گواهینامه رفتم مرکز چشم پزشکی نور تا نمره چشمم تعیین شود. بعد از بیست دقیقه ایستادن در صف به من گفتند که نیروی انتظامی تاییدیه این مرکز را قبول ندارد و باید به پزشکان تحت قرارداد با خودشان رجوع کنید! این انحصار را درک نکردم. یک مرکز پزشکی معتبر در عرصه چشم چرا گواهیاش و تعیین نمرهاش باید از سمت راهنمایی و رانندگی قابل قبول نباشد. اگر این موسسه معتبر است- که خب معتبر است و احتمالا معتبرترین- چرا مورد اعتماد راهنمایی و رانندگی و پلیس به اضافه ده و این جور چیزها نیست؟ این چه قانونی است آخر؟
من دلم میخواهد پیش چشم پزشک خودم بروم که معتبر است و معتمد و تحصیل کرده چرا باید پیش چشم پزشک مورد نظر پلیس به اضافه ده بروم؟ غیرمنطقی نیست؟ حالا که حرف پلیس به اضافه ده شد این را هم بگویم که این چند ساله بدترین عکسهای ما ایرانیها دارد روی کارتهای ملی، گواهینامه و گذرنامه قرار میگیرد و آن عکسهای زیبای قدیمی در اتاقهای عکاسخانهها دیگر ور افتادهاند. باید طبق مقررات بازهم انحصارگرایانه، بروی پلیس به اضافه ده با دستورات کارمندی معمولا بداخلاق سرت را چپ و راست کنی تا یک عکس دیجیتالی داغون که حتی نمیتوانی خوب و بدش را چک کنی برایت صادرشود و در مهمترین اوراق شناساییات قرار بگیرند!
دو: انگار که دل مسئولان سینمایی با جشنواره فجر صاف نیست. انگار چهلمین دوره این رویداد که در هر جشنواره دیگر میتوانست به یک حادثه بدل شود، برایشان عدد مهمی نیست. انگار از سینمای ایران راضی نیستند. دلشان با این سینما نیست. حالا دلشان با کدام سینماست؟ با کدام فیلمها ؟نمیدانیم. اصلا دلشان با کدام شاخه هنری دیگر در این کشور است که نصف سینما توانسته باشد به موفقیت برسد؟ با مسئولینی سرو کار داریم که باور ندارند صنعت سینمای ایران بزرگترین دستاورد هنری پس از انقلاب بوده.
به نظرم در خوانش گزارشها و یادداشتها و مچگیریهای مدل بولتنی غرق شدهاند وگرنه دلیلی ندارد که سعی کنند چهلمین دوره جشنواره فجر را سوت و کور برگزار کنند. آن قدر درگیر حکمهای مرسوم اخلاقی هستند که به این نتیجه رسیدند فرش قرمز یک پدیده خلافکارانه و آمریکایی است! گویی به جای آنکه شکوه جشنواره را بیشتر کنند میخواهند آن را به یک محفل کوچک و خودمانی تبدیل کنند و سندی برای خودشان که ببینید ما با قبلیها فرق داشتیم! امیدوارم اشتباه کرده باشم.