با سپیده نیکرو، شاعر، نویسنده و نامزد جایزه پروین اعتصامی
روزنامه هفت صبح، یاسر نوروزی| سپیده نیکرو، متولد ۱۳۶۳ و کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی است. اولین کتابش با عنوان «و اشتباه میکنم» در سال ۱۳۸۹ از سوی نشر «پینار» منتشر شد. دومین مجموعه شعرش به نام «درخت سؤال میکند» سال ۱۳۹۵ از سوی نشر «چشمه» منتشر و نامزد دریافت جایزه پروین اعتصامی شد. بعد از آن مجموعه شعر «رگباد» را توسط نشر «روزنه» چاپ کرد. تازهترین اثرش در حوزه شعر هم «سفره هفتخون» بوده که توسط نشر «گویا» و «کنج» چاپ شده.
در کنار اینها ترانههایی کودکانه دارد که با آهنگسازی حمید متبسم تولید شده و امسال منتشر خواهد شد. او آثاری هم در حوزه ادبیات کودک و نوجوان منتشر کرده؛ جلد اول و دوم مجموعه رمان کودک «دنیا» با نامهای «دنیا و سوسک صحرایی» و «دنیا و یک مشکل بوگندو» و رمان نوجوان «گروه مخفی». در این گفتوگو اما سراغ وجه شعری او رفتهایم و درباره فروش کتابهای شعر پرسیدهایم. پاسخهای او را در ادامه میخوانید.
چرا فروش کتابهای شعر پایین آمده؟
از نظر من چند دلیل وجود دارد. اول اینکه در بازهای از زمان، حجم کتابهای شعر در بازار زیاد شد و انتخاب کتاب شعر بسیار سخت. یعنی برای خود من که شعرخوان حرفهای بودم و هستم، چنین کاری دشوار شده بود، چه رسد به مخاطب عام. مثلا یادم است که یک بار به یکی از کتابفروشیهای تخصصی شعر در پاساژ «فروزنده» که فکر میکنم متعلق بود به «دفتر شعر جوان» رفتم. داخل کتابفروشی دیدم یک دیوار کتاب شعر چیدهاند.
من البته خیلی از آنها را میشناختم اما نه همه را! چون تعدادشان خیلی زیاد بود و به همین دلیل هم واقعاً انتخاب برایم سخت شد. همان موقع با خودم گفتم من که مدام پیگیر شعر هستم گیج شدم دیگران چطور انتخاب میکنند؟ با وجود این که من در فضای مجازی، مدام شعرها را رصد میکردم و اسمها را به خاطر میسپردم که بعدا بروم و کار شاعرانی که از شعرشان خوشم آمده بود تهیه کنم. با این وجود انتخاب برایم دشوار بود و عملاً به جای کتاب شعر، سراغ قفسه کتابهای تخصصی شعر رفتم.
اتفاقا صحبت از فضای مجازی شد؛ یکی از دلایل مهم، همین موضوع نبوده؟
دلیل دومی که میخواهم عنوان کنم همین است. شعر به خاطر ماهیت کوتاه بودنش، در فضای مجازی با استقبال زیادی مواجه شد و مردم بهاشتباه فکر کردند همینکه تکشعری از شاعری بخوانند، برای آشنایی آنها با فضای شعری شاعر موردنظر کفایت میکند و دیگر لزومی ندارد بروند کتاب شعر او را بخرند.
درحالیکه من در این سالها به این نکته خیلی دقت کردهام؛ اینکه شناخت من نسبت به شعر شاعرانی که کتاب شعرشان را بهصورت مجموعهای خریدهام خیلی کاملتر بوده؛ نگرش درستتری نسبت به شعرشان دارم، شعرشان را بهتر درک میکنم و ارتباط کاملتری با اشعارشان پیدا کردهام. اما شعرهای پراکندهشان اصلا در خاطرم نمیماند و قضاوت شاعر بر اساس یک تکشعر هم اصولاً درست نیست.
ضمن اینکه خب گاهی چینش شعرها در کتاب هم قرار است مفاهیمی ایجاد کند.
گاهی به این شکل است. درباره مجموعه خودم باید بگویم همینطور است و اسم شعرها به اسم مجموعه ارتباط دارد، چینش شعرها با مفاهیمشان در ارتباط است و در مجموع کلیتشان با اجزا پیوند دارند. در کنار این دلایل، خب مسائل اقتصادی هم مطرح شد و آمار خرید کتاب پایین آمد. خرید کتاب شعر هم، چون مردم لزوم کمتری برای آن احساس میکردند، طبیعتاً پایینتر آمد.
چون فکر میکردند شعر در فضای مجازی وجود دارد، میشود سرچ کرد و استفاده کرد. مورد بعدی این است که مردم خیلی ممکن است با شعر مدرن ارتباط برقرار نکرده باشند و مجموعههایی را هم که میبینید پرفروش شده، بیشتر در قالب غزل و قوالب سنتی دیگر بوده. در شعر سپید هم بیشتر شعر کسانی مورد توجه قرار گرفت که سادهتر شعر میگفتند یا نگرش سینمایی نسبت به شعر داشتند؛ یعنی شعرشان ساختار سینمایی و واضحتری داشت و روایت در آنها وضوح بیشتری پیدا کرده بود.
این وسط یک عده سلبریتی هم آمدند و شعر گفتند که خودش آش شوری ساخت!
دلیل بعدی که میخواهم به آن اشاره کنم همین نکته است؛ کتابهای شعری که پرفروش بودنشان به دلیل شهرت فرد در حوزههای دیگر بود. حالا ممکن است عدهای بگویند خب معروفیت آن آدم باعث میشد هر چه چاپ کند به فروش بالا برسد. اما از جهتی هم میشود اینطور گفت که شاید تبلیغ درستی برای معرفی شعر و شاعر وجود نداشته که منتج به این نتیجه شده است.
یعنی کسانی که میروند و کتاب شعر فلان فرد مشهور را میخرند، متقاضی شعر هستند ولی متقاضیانی که نمیدانند کتاب چه کسی را باید بخرند و کدام کتاب شعر را از کدام شاعر تهیه کنند و بخوانند. این است که میروند سراغ آدمهای معروف که در حوزههای دیگر کار کردهاند؛ مثل کتاب سجاد افشاریان، لیلا اوتادی، بهاره رهنما و… در واقع مقصودم این است در این مواقع، این مخاطب دوست داشته شعر بخواند اما رفته سراغ فلان آدم، به خاطر اینکه صرفا او را میشناخته!
این نگرش شما هم نکته قابل تأملی بود…
موضوع دیگر این است که هیچ نوع آموزشی در دوران ابتدایی و دبیرستان برای بچهها در فضای آموزش رسمی در این زمینه وجود ندارد؛ آموزش برای خواندن شعر و بهویژه آموزش درباره شعر مدرن. نمونههای شعر نو و نیمایی هم که در کتابهای دبیرستان ارائه شده مناسب نیست.
میشود مثالی بزنید؟
اخیرا من در دبیرستان دوره اول یک سال ادبیات درس دادم، به عنوان مثال شعری که از نیما در کتاب آورده بودند مناظرهای مشابه سبک شعر پروین اعتصامی است. یعنی اصلا شعر نیمایی از او انتخاب نکردهاند! شعرهای عاشقانه از کتاب حذف شدهاند حتی از سعدی و نزار قبانی که به شاعران عاشقانهها شهره هستند شعر عاشقانه نمیخوانیم. من خودم هر جلسه کتابهای شعر شاعران مختلف را سر کلاس میبردم و بچهها از شعرها خیلی خوششان میآمد، کتاب را از من میگرفتند، یا خواهش میکردند عکس صفحهای از کتاب را برایشان بفرستم تا توی خانه دوباره بخوانند، ولی خب در کتابهایشان چنین شعرهایی وجود نداشت.
یعنی پس از دوران خردسالی که به تبع علاقه بسیار به موسیقی کتابهای شعر موزون یا داستان موزون برای بچهها خوانده میشود، کلاً بچهها از شعر بهخصوص شعر مدرن که آهنگین نیست فاصله میگیرند. از دوران ابتدایی هیچ آموزشی در این زمینه وجود ندارد. نمونههای زیبای شعر از دسترس بچهها دور است و در مورد شعر با آنها صحبت نمیشود. با وجود اینکه شعر میتواند به رشد عواطف انسانی و نگاه متفاوت به جهان منجر شود.