بازیگرانی که در نقش بیماران روحی و روانی درخشیدند
روزنامه هفت صبح، صوفیا نصرالهی | فیلم «پدر» ساخته فلوریان زلر، نمایشنامهنویس فرانسوی که این اولین اثر سینمایی او و اقتباسی از نمایشنامهای اثر خودش است، این روزها توجه دوستداران سینما را جلب کرده. بهجز کارگردانی جالب زلر برای نفوذ به درون زندگی و ذهن مردی مبتلا به آلزایمر و فیلمنامه پرجزئیاتی که رابطه او را با دخترش تصویر میکند، سوژهای که زلر در نمایشنامههایش هم نشان داده به آن علاقه دارد، بازی آنتونی هاپکینز در نقش آنتونی و اولیویا کولمن در نقش دخترش، آن، از آن چیزهایی است که به چشم میآید.
از آن بازیهایی است که سطح بازیگری را بالا برده. مجبورم اشاره کنم که خوب است کیومرث پوراحمد و رضا کیانیان نگاهی به فیلم «پدر» بیندازند تا متوجه شوند چطور یک بازیگر میتواند نقش یک بیمار آلزایمری را به درستی و همدلیبرانگیز بازی کند تا به ورطهای مثل «کفشهایم کو؟» نیفتیم!
تلقی درست کارگردان و بازیگر از مردی که به تدریج حافظهاش را از دست میدهد ظریف و تکاندهنده و احساسبرانگیز است؛ از آن بازیهایی که در ذهن ماندگار میشوند. یک دقیقه از پشت صحنه فیلم بیرون آمده که آنتونی هاپکینز مشغول نواختن پیانوست. دستانش همان دستان آنتونی فیلم است و پشتش مثل او خمیده، اما نتها را به خاطر دارد. یکجور همجواری بازیگر است با نقشی که بازی میکند. همان اندازه شکننده و درعینحال کاملا مسلط به خود.
اینکه بازی آنتونی هاپکینز مورد توجه آکادمی اسکار قرار گرفت عجیب نیست. آنها اکثر اوقات از بازی در نقشهای اینچنینی استقبال میکنند، فقط تاسفبرانگیز است در سالی که دو بازی حیرتانگیز از هاپکینز در فیلم «پدر» و گری اولدمن در فیلم «منک» داریم، طبق گمانهزنیها و سابقه فصل جوایز اسکار به مرحوم چدویک بوزمن میرسد که هرچند بازی خوبی در فیلم «بلک باتم ما رینی» دارد، اما فرسنگها تا کاری که هاپکینز و اولدمن انجام دادهاند، فاصله دارد.
*** آنتونی هاپکینز در فیلم پدر / کارگردان: فلوریان زلر / امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
آنتونی هاپکینز نقش پیرمردی به نام آنتونی را بازی میکند که گرفتار بیماری آلزایمر شده. دخترش، آن که پیش اوست میخواهد پرستاری برایش بیاورد، اما آنتونی در برابر این فکر که نیاز به مراقبت دارد، مقاومت میکند. ما از نقطهنظر آنتونی میبینیم که دقیقا چه به روزش میآید. متوجه آشفتگیهایی که در ذهن او میآید میشویم. اینکه حتی دخترش را هم نمیشناسد.
آنتونی هاپکینز نقش آنتونی را بازی میکند. یک نقشآفرینی ظریف و استادانه که باعث میشود همزمان که با کاراکتر او همدلی میکنیم، برایش احترام هم قائل باشیم. حیف از این بازی درجهیک که احتمالا اسکار را به مرحوم چدویک بوزمن به ملاحظات اعضای آکادمی واگذار کند. چه در واکنشهای احساسی و چه فیزیکی آنتونی هاپکینز شاهکار است و به دلیل کارگردانی هوشمندانه فلوریان زلر با وجهی از آلزایمر روبهرو میشویم که تا به حال کمتر روی پرده سینما دیده بودیم. این یکی از زیرپوستیترین بازیهای بازیگران در نقش بیماری با مشکلات روحی و روانی است.
*** راسل کرو در ذهن زیبا / کارگردان: ران هاوارد / امتیاز متاکریتیک: ۷۲ از ۱۰۰
فیلمی که برنده چهار جایزه اسکار، از جمله بهترین فیلم و فیلمنامه اقتباسی و بازیگر مکمل زن و البته بازیگر نقش اول مرد برای راسل کرو شد که نقش جان نش، نابغه ریاضی را بازی میکرد. سال ۱۹۴۷ جان نش در دانشگاه پرینستون تحصیل میکند. او با گروهی دیگر از دانشجویان ریاضی و علوم رفیق میشود. نش از میان حرفهای روزمره دوستانش به یک ایده هیجانانگیز برای حل یک مسئله بزرگ ریاضی میرسد.
سال ۱۹۵۳ جان نش را به پنتاگون دعوت میکنند تا از او برای شکستن کدهای ارتباطی دشمن کمک بگیرند. جنگ سرد شروع شده و جان نش این وسط قربانی وحشتهایش میشود. اسکیزوفرنی در او شدت میگیرد و دائم آدمهایی را در سرش میبیند که از او میخواهند کارهای خطرناکی انجام دهد. سکانس پایانی فیلم جایی که راسل کرو در نقش جان نش تلاش دارد با تصاویری که توی سرش میآیند مبارزه کند، عالی است. راسل کرو در فیلمنامه ران هاوارد خیلی خوب جا میافتد و در ایفای نقش مردی با بیماری ذهنی که چیزهایی میبیند که دیگران نمیبینند کارش را خوب انجام میدهد.
*** داستین هافمن در رینمن / کارگردان: بری لوینسون / امتیاز متاکریتیک: ۶۵ از ۱۰۰
درام جادهای آمریکایی که اواخر دهه ۸۰ ساخته شد و نامزد هشت جایزه اسکار هم شد که در نهایت اسکار بهترین فیلم و کارگردانی و فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای داستین هافمن به دنبال داشت. یکی از ماندگارترین نقشهای داستین هافمن و البته یکی از جاودانهترین نقشهای تاریخ سینماست.
ماجرای دو برادر که یکی از آنها چارلی بابیت در کار معامله است و درگیر پرداخت وامی است که گرفته. خبر میرسد پدر او مرده و او برای گرفتن میراث به اوهایو میرود. چارلی متوجه میشود که پول پدرش به یک موسسه روانی ریخته میشود که برادر بزرگترش ریموند که مبتلا به اوتیسم است آنجا بستری است.
ریموند به لحاظ احساسی ناتوان به نظر میرسد، اما در یادآوری و کار با اعداد نبوغ خارقالعادهای از خودش نشان میدهد. چارلی اول برای منافعش ریموند را با خودش به یک سفر جادهای میبرد، اما کمکم یاد میگیرد با او ارتباط برقرار کند و بین او و ریموند رابطه برادرانهای ایجاد میشود. فیلم آنقدر زیر سایه بازی داستین هافمن در نقش یک بیمار اوتیسمی قرار میگیرد که کسی متوجه جزئیات دیگر، از جمله بازی خوب تام کروز نمیشود.
*** فردریک مارچ در بهترین سالهای زندگی ما / کارگردان: ویلیام وایلر / امتیاز متاکریتیک: ۹۳ از ۱۰۰
فیلم داستان سه سرباز جنگ است که در انتهای جنگ جهانی دوم به خانه برمیگردند. کاپیتان فرد دری توپچی، هومر پریش افسر نیروی دریایی و آل استیفنسون افسر پیادهنظام هرکدام قبل از جنگ برای خودشان زندگی داشتند که حالا در برگشت با ویرانی آن مواجه میشوند.
آل با بازی فردریک مارچ قبلا بانکدار بوده، اما حالا در تطبیق دوبارهاش با شغلش و همسر و بچههایش دچار مشکل شده. او به اختلال سندرم بعد از حادثه دچار شده و به الکل روی میآورد. بازی هر سه کهنهسوار جنگ درخشان است، اما فردریک مارچ به عنوان بازیگر نقش اصلی بیشتر به چشم آمد و جایزه اسکار را از آن خودش کرد. فیلم نهتنها سرگرمکننده که بهشدت انسانی است و مارچ هم در نقش سربازی که جنگ، روانش را به هم ریخته ستاره فیلم میشود.
*** جولی کریستی در دور از او / کارگردان: سارا پولی / امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
گرنت و فیونا یک زوج بازنشسته پا به سن گذاشته هستند. فیونا با بازی جولی کریستی کمکم حافظهاش را از دست میدهد و مشخص میشود که به بیماری آلزایمر دچار شده است. بخشی از فیلم مربوط به افکار گرنت درباره ازدواجش و بیوفاییهایش است و بخش دیگر مربوط به بیماری فیونا که وقتی متوجه میشود برای خودش خطرناک است پیشنهاد میدهد به آسایشگاه برود. گرنت تصمیم گرفته که خوشحالی فیونا را تامین کند.
یکی از قوانین آسایشگاه این است که تا ۳۰ روز بیمار نمیتواند ملاقاتی داشته باشد تا با محیط کنار بیاید. بعد از ۳۰ روز گرنت به ملاقات همسرش میرود و متوجه میشود که فیونا او را فراموش کرده و جذب مردی در آسایشگاه شده است. وقتی همسر مرد او را از آسایشگاه میبرد، فیونا دچار افسردگی عمیقی میشود. فیلم سارا پولی برای جولی کریستی یک نامزدی اسکار به ارمغان آورد. اعضای آکادمی معمولا نسبت به بازیگرانی که نقش بیمار را بازی میکنند همدلی زیادی دارند. البته کریستی هم؛ چه در نمایش زنی که مرد زندگیاش را فراموش کرده و چه زنی افسرده در شرایط آلزایمر بازی واقعا همدلیبرانگیزی دارد.
*** جولین مور در هنوز آلیس / کارگردان: ریچارد گلتزر، واش وستمورلند / امتیاز متاکریتیک: ۷۲ از ۱۰۰
جولین مور هم نقش زنی مبتلا به آلزایمر را بازی میکند با این تفاوت که این زن قوی و تحصیلکرده از بلایی که سرش میآید پیش از وقوع آگاه است. آلیس استاد زبانشناسی دانشگاه کلمبیاست و پنجاهمین سالگرد ازدواجش را با همسر پزشکش و سه فرزندش جشن میگیرد. زندگی خوبی دارد تا اینکه در حین سخنرانی کلمات را گم میکند و بعد هم مسیرش را در حیاط دانشگاه پیدا نمیکند. پزشک او نشانه آلزایمر را تشخیص میدهد.
آلیس که میداند به زودی همهچیز را فراموش میکند، شروع به نوشتن کلمات میکند تا آنها را از یاد نبرد و در تلفن همراهش سوالهای شخصی ثبت میکند که هر روز صبح به آنها پاسخ میدهد. قسمت مهیبش اینجاست که آلیس حتی دستورالعملی برای خودکشی هم مینویسد تا وقتی به آخر خط رسید، خودش را راحت کند. بازی جولین مور در نقش آلیس پر از ظرافت و جزئیات است. بدون اینکه هیچوقت گلدرشت به نظر برسد. این یکی از بهترین بازیها در نقش شخصی با بیماری روحی و روانی است. نسخه زنانه کاری که آنتونی هاپکینز در «پدر» انجام میدهد.
*** شان پن در من سام هستم / کارگردان: جسی نلسون / امتیاز متاکریتیک: ۲۸ از ۱۰۰
فیلم خوبی نیست. از امتیاز متاکریتیکش میتوانید این را متوجه شوید. از آن ملودرامهای زیادی احساساتی که به هر ضرب و زوری که شده، اشک تماشاگر را درمیآورد، ولی همین فیلم ضعیف، شان پن را در نقش یک بیمار اوتیسمی نامزد جایزه اسکار میکند. همسر سم او را ترک کرده و او به تنهایی از دختر ۶،۷ سالهاش لوسی مراقبت میکند.
سم گروهی از دوستان دارد که هرکدام از آنها هم با معلولیتی روبهرو هستند و خیلی خوب همگی از هم حمایت میکنند. بهعلاوه او همسایهای دارد که بیشتر اوقات مراقب لوسی است تا اینکه سازمان حمایت از خانواده متوجه شرایط لوسی میشود. بهخصوص که حالا هوش لوسی از پدرش جلوتر رفته و او متوجه اوضاع غیرمعمولش میشود. سم که میترسد حضانت لوسی را از دست بدهد، وکیلی استخدام میکند.
واقعیت این است که بازی شان پن در این فیلم چندان ظریف هم نیست. گلدرشت و پر از گریه و زاری و انتخاب شخصی نگارنده در این فهرست نمیتواند باشد، اما وقتی فهرستی از بازیگرانی مینویسیم که در نقش بیمار ظاهر شدهاند، بههرحال نمیشد شان پن این فیلم را که نامزد اسکار شده کنار گذاشت. بعدتر تحتتأثیر همین فیلم مازیار میری «حوض نقاشی» را ساخت که شهاب حسینی در آن به همین بدی شان پن است و بازی حسینی هم مورد توجه داوران قرار گرفت!