۱۰ پیشنهاد کتابخوانی در ایام خانهنشینی
روزنامه هفت صبح| در ایام خانهنشینی ناخواسته که برای اکثر مردم در این روزها پیش آمده، همزمان فرصتی مطالعاتی هم فراهم شده. برای همین عموم مردم بهدنبال منابعی برای مطالعه میگردند. روزنامه «هفت صبح» در صفحههای ادبیات و کتاب، همیشه تلاش داشته با معرفی آثار روز در حوزههای مختلف، این نیاز را پوشش دهد. حالا هم سراغ کتابهایی رفتهایم که بعضی از آنها در ماه اخیر منتشر شدهاند و بعضی دیگر هم در ماههای پیشین. درمجموع کتابهای انتخابی این صفحه همگی همین امسال منتشر شدهاند و بهنوعی با نیاز روز مخاطبان همخوانی دارند.
بعضی از کتابهای پیشنهادی ما در حوزه تاریخ و خاطرات و سرگذشتنامهها هستند که خواندنشان را به همه توصیه میکنیم؛ بهخصوص کتابهایی نظیر «زنان دیکتاتورها» و «جسارت رانندگی». بعضی کتابهای معرفیشده هم مخاطبان خاص خود را دارد؛ مثل کتاب «فیلسوف و گرگ» که شرح زندگی واقعی یک متفکر آمریکایی با یک گرگ خانگی است.
در این میان داستان و رمان را هم از یاد نبردهایم؛ از جمله این رمانها میشود به «ساندویچدزد» اشاره کرد که یکی از رمانهای محبوب میلان کوندرا نیز بوده است. از کتابهای علمی هم «ماده تاریک و انرژی تاریک» را انتخاب کردهایم؛ برای کسانی که به حوزه دانش و پیشرفتهای مختلف در این عرصه علاقه دارند.
*** زنان دیکتاتورها / نویسنده: دایان داکرت / ترجمه: محمدعلی عسگری / انتشارات:پیدایش / ۵۴۹صفحه /۹۴هزار تومان
کتاب «زنان دیکتاتورها» نوشته دایان داکرت بهتازگی از سوی انتشارات «پیدایش» چاپ شده است. جلد اول این کتاب به زندگی خصوصی دیکتاتورهایی سرک میکشد که تقریبا همگی آنها را میشناسیم؛ هیتلر، استالین، مائو، لنین، موسیلینی، صدام و بن لادن.
جلد دوم البته مشخص نیست چه زمانی چاپ میشود اما همین تکجلد اول، آنقدر جزئیات و مطالب خواندنی و باورنکردنی دارد که میتوان آن را ظرف مدتی کوتاه خواند و زمین نگذاشت. بهعنوان مثال هیچ میدانستید بیشترین نامههای عاشقانه در سراسر جهان تا به حال به چه کسی نوشته شده است؟ شاید باور نکنید اما بیشترین جملههای قرن بیستم نثار جنایتکار بزرگ جنگی، هیلتر شده است! البته هیتلر چندان به معشوقههای مختلف مشغول نبود.
مثل استالین؛ او هم از همان کودکی چندان به زنان تمایل نداشت. همسرش نادیا در مدت اقامت در کرملین چنان از استالین دور شده بود که درنهایت هم تن به خودکشی داد. هرچند البته کتاب جزئیاتی درباره دلایل این خودکشی ارائه میکند اما بازهم زندگی استالین بیشتر غرق در ترفند و خون است تا عیش و عشرت کنار معشوقهها. درست برعکس مائو که چهار زن رسمی گرفت و با معشوقههای فراوانی هم سر کرد.
نویسنده درباره اولین همسرش چیز چندانی نمیگوید چون تقریبا نوجوان بود که با او ازدواج کرد اما به همسر دومش هم چندان وفا نکرد. زن و بچه را رها کرده بود و غرق در مبارزات، کنار زنی دیگر بود؛ زنی به نام هوتزوچن که بعدها با او ازدواج کرد. درحالیکه حکومت وقت همسر دومش را گرفته بود و بهخاطر وفاداری به مائو اعدام کرده بود. مائو البته هوتزوچن را هم در مسیر نبردهای خود جا گذاشت و این زن تا به خود بیاید، زنی دیگر را کنار مائو دید؛ زن چهارم!
درباره همسر چهارم و جنایاتش هم آنقدر حرف هست که بهتر است به کتاب رجوع کنید و بخوانید، جیانگ چه بلاهایی که بر سر مردم نیاورد. در این میان معشوقههای صدام کمخطرتر بودند؛ درست برخلاف خودش. او با دخترداییاش ساجده ازدواج کرده بود اما در مسیر قدرت، بارها خلاف عرف و حتی شرع قدم گذاشت. وقیحترینشان ارتباط با زن یک افسر خلبان بود.
زنی به نام سمیرا که بعدها هم شوهرش را وادار کرد، از او طلاق بگیرد تا خودش با او ازدواج کند! در این میان اما نامههای معشوقهها به هیتلر همچنان خواندنی است. اینهمه انسان در طول زندگی واقعا تا این حد بیمشغله یا حتی متوهم بودهاند که برای هیتلر نامههایی گاه حتی احمقانه بنویسند و توقع پاسخ داشته باشند؟
هیتلر پاسخ نمیداد؛ درست برعکس موسیلینی. موسیلینی شخصا نامهها را میخواند و حتی از بین آنها گلچین هم میکرد! کتاب «زنان دیکتاتورها» درمجموع آنقدر نکات عجیب و خواندنی دارد که میتواند ساعتها شما را به فکر فرو ببرد. بهترین پیشنهاد برای این روزهای ماندن در خانه شاید همین کتاب است.
*** ماهنورد / نویسنده: مایکل جکسون / ترجمه: پریسا شیریان / انتشارات: نوای مکتوب / ۲۸۳صفحه /
۴۰هزار تومان
زندگی مایکل جکسون با ملغمهای مشکوک از رسوایی درگذشت. دقیقا سالهایی که ادعا میشد این ستاره عرصه موسیقی، به کودکآزاری مبتلا بوده؛ دوست دیرینش، دایان راس، از او دفاع کرد و از همه خواست این ادعا را فراموش کنند. با اینحال حرف و حدیثها تمامی نداشت.
کتاب «ماهنورد» اما قصه این ادعا نیست؛ سرگذشت مایکل جکسون است، از زبان خود او. او کتاب زندگینامهاش را از خانوادهای پرجمعیت شروع میکند و میرسد به ماجرای «پنججکسون»؛ گروهی شامل او و چهار برادرش که تلاش میکردند در مسابقات محلی، به پیروزی برسند، اسمی و رسمی بههم بزنند و از آن طریق، به مسابقات بالاتر در سطح ایالتها برسند.
زندگینامه مایکل جکسون نکات جالبی دارد؛ یکی اینکه تمام زندگی این چهره مشهور پر از تلاش است؛ لحظههایی که حتی ناچار بوده، تفریح را هم از دوران کودکیاش حذف کند. خودش این لحظهها را غمناک توصیف میکند چراکه بهدرستی اشاره میکند هر کودکی باید از دوران زندگی کودکانه خود حجمی از خاطرات بازی و سرگرمی و شیطنت داشته باشد اما مایکل هیچکدام از این تجربهها را نداشت.
او از سنین بسیار پایین، جلوی میکروفن بههمراه چهاربرادرش قرار گرفت تا بعدها به شهرت و محبوبیت برسد. قد و قامتش آنقدر نحیف و کوچک بوده که به او میگفتند، جکسونکوچیکه. چون بین گروه «پنججکسون» از همه کوتاهتر بوده. در بخشهای متعددی از زندگینامه فداکاریهای مادرش را به یاد میآورد و اینکه همیشه به پدر خانواده میگفته، بهتر است تا این حد به یک کودک پنجششساله سخت نگیرد.
چون مایکل فراموش نمیکند، گاهی پدرش برای اینکه گروه خانوادگی به تمرینات حرفهای برسند، حتی کمربند روی آنها میکشیده و کتکشان میزده! مایکل هیچوقت پدرش را بهتمامی درک نکرد و این نکته را در کتابش تحلیل میکند اما همچنان بهیاد میآورد که اگر پدرش بهعنوان مدیریت گروه «پنججکسون» نبود، شاید هرگز مایکل جکسونی هم رشد نمیکرد و به عرصه موسیقی معرفی نمیشد.
کتاب گاهی مسیر سرنوشت این چهره مشهور را هم نشان میدهد؛ اینکه چطور بعد از تمرینات سخت به موفقیتهای پیدرپی میرسد و درنهایت در همان کودکی با بزرگان عرصه موسیقی حشر و نشر میکند. او بخشی از شهرتش را مدیون نگاه تیزبینانهاش میداند. اشاراتی دارد مبنی بر اینکه مردم شاید چهرههای موسیقی را بهشکلی عامیانه نگاه میکردند اما او از همان کودکی تمام حرکاتشان را بهدقت زیر نظر داشت.
برای همین خودش را مدیون ستارههای پیش از خود میداند؛ بهخصوص مدیون دایان راس که مدتی را نزد او گذراند. کتاب زندگینامه «ماهنورد» به یکی از معروفترین حرکتهای مایکل جکسون هم میرسد؛ همان حرکتی که او را رو به جلو قدم میگذارد اما در جهتی خلاف، به عقب میرود. جالب است بدانید مایکل در کتابش اقرار میکند که این حرکت، خلاقیت خودش نبوده و آن را از کودکی سیاهپوست برداشته. «ماهنورد» پر از این جزئیات خواندنی است.