گوشبری، انتهای راه خواستگار جسور
روزنامه هفت صبح | مرد جوان که برای خواستگاری از خواهر فامیل دورش اقدام کرده بود، به هیچ عنوان باور نمیکرد بعدها قرار است از سوی برادر دختر مورد علاقهاش مورد جرح شدید قرار بگیرد.
رسیدگی به این پرونده با گزارش یک فقره ضرب و جرح خونین در شهرک پرند آغاز شد. در آن شب تاریک ماموران انتظامی تهران با حضور در محل تحقیقات اولیه خود را کلید زدند. صاحب کارگاه چوب بری اعلام کرد کارگرش از سوی دو مرد جوان به نامهای کریم و عیسی کتک خورده است.
برادر فرد زخمی نیز که او را به بیمارستان برای مداوا برده بود با تایید این توضیحات بیان داشت که ایمان سر ماجرای خواستگاری از خواهر کریم مدتی بود با آنها درگیر شده بود. شب واقعه کریم به همراه عیسی پسرعمویش به محل کارگاه آمدند و بعد از کتک زدن ایمان گوش او را بریدند که با اقدام به موقع گوشاش تا حدودی پیوند خورد اما همچنان جای بریده شدن آن وجود دارد.
همچنین تحقیقات نشان از این داشت که گوش بریدن یک رسم قدیمی در محله این افراد است که این بار گردن ایمان را گرفته بود. بعد از مداوا ایمان در اظهارات اولیه با بیان اینکه صورت دو متهم را ندیده است از معرفی عیسی و کریم به عنوان افرادی که او را کتک زدهاند خودداری کرده بود. اما او در اظهارات بعدیاش مدعی بود که کریم و عیسی را که شب واقعه صورتشان را پوشانده بودند به طور کامل شناسایی کرده و مطمئن است آنها به دلیل خواستگاری از خواهر کریم چنین کاری را کردهاند.
ایمان در توضیح ماجرا گفت: من و دو متهم فامیل هستیم. عیسی نظامی است و کریم او را آورده بود تا با هم گوش مرا ببرند. چند وقت قبل از واقعه من بدون اینکه خانوادهام را با خودم ببرم به خواستگاری خواهر کریم در شهرستانمان رفتم اما خانواده او به دلیل اینکه من تنها به خواستگاری رفتهام از دادن دخترشان به من خودداری کردند. با این حال من روی تصمیمام پافشاری میکردم و همچنان خواستار خواهر کریم بودم، تااینکه آنها در اقدامی فجیع آن شب به سراغ من آمدند.
من در یک کارگاه چوب بری نزدیک دانشگاه آزاد پرند مشغول به کار هستم و آن شب نیز تا دیروقت سر کار بودم که آنها آمدند و بعد از کتک زدنام گوش من را نیز بریدند و از محل متواری شدند. حالا من از آنها شکایت دارم. با این اوصاف پرونده تکمیل شد و بعد از انجام تحقیقات تکمیلی در حالی که دو متهم با قرار وثیقه قانونی آزاد بودند، روز گذشته جلسه رسیدگی به این موضوع در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده تشکیل شد.
زمانی که شاکی در جایگاه قرار گرفت، گفت: من مطمئن هستم که این دو نفر آن شب به سراغ ام آمدند و گوش مرا بریدند که با وجود پیوند آن هنوز آثار جراحاتاش را میتوانید ببینید. من از هر دو نفر شکایت دارم. هم از عیسی که آن شب خودم دیدم گوشام را برید و هم از کریم که آن شب به عیسی در کتک زدن من کمک کرد. آنها هر بار با حضور نیافتن در جلسات دادگاه باعث شدند رسیدگی به پرونده با تاخیر برگزار شود و همین امروز هم توجه کنید متوجه خواهید شد که عیسی به جلسه دادگاه نیامده است و جلسه قبلی نیز کریم نیامده بود.
در ادامه قاضی از کریم خواست که در جایگاه قرار بگیرد و از خود دفاع کند. وی در دفاع از خود بیان داشت: من و عیسی چنین کاری را با متهم نکردهایم و تمامی این اظهارات او دروغ است چراکه او فکر میکند سر ماجرای خواستگاری از خواهرم کینه او را به دل گرفته بودیم. در حالی که ابدا چنین موضوعی در پرونده مطرح نشده است و هیچ کس نیز این مورد را تایید نمیکند.
ما هیچ اختلافی با ایمان نداشتیم و شب واقعه نیز برای خرید ماشین از شهرستان به پرند آمده بودیم. عیسی در قم مستقر است که به همین دلیل من از شهرستان به سراغ او آمدم تا با هم برای خرید ماشین اقدام کنیم. پدر عیسی یک فرهنگی بازنشسته است که اخیرا ۵۰ میلیون تومان پول دستش آمده بود و آن را به پسرعموی من یعنی عیسی داده بود تا با آن پول بتواند کسب و کاری راه بیندازد و عیسی نیز میخواست با خرید و فروش ماشین کسب و کاری راه بیندازد که چنین مشکلی پیش آمد.
نه او و نه من در این ماجرا مقصر نیستیم و چون ماجرای اختلاف ما و ایمان از قبل مطرح بود او چنین فکری را میکند.من و ایمان آن روز به خاطر او به پرند نیامده بودیم و فقط آمده بودیم تا یک ماشین خریداری کنیم که ایمان متوجه ماجرا شد و فکر کرد ما آن روز به خاطر کتک زدن او به پرند آمده بودیم اما چنین چیزی واقعیت ندارد. در انتهای رسیدگی به این پرونده، قضات از متهم درباره این پرسیدند که چرا آنتن گوشی اش دقیقا شب واقعه در محل حادثه با آنتن متهم یک جا بوده است که متهم منکر شد و گفت کتک زدن ایمان کار آنها نبوده است. در آخر قضات وارد شور شدند تا برای تعیین سرنوشت پرونده تصمیمگیری کنند.