کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۳۵۷۵۴
تاریخ خبر:

گنگ صدام (بخش اول)

روزنامه هفت صبح، مهسا مژدهی | یک: می‌گویند نزدیک شدن به صدام حسین به همان اندازه خطرناک بود که دور شدن از او دردسرساز می‌شد. او در سال‌هایی که قدرت را در عراق در دست داشت، برای خودش یک گنگ درست و حسابی تشکیل داده بود که گاه‌گداری از میان آنها کسی را برای کشتن انتخاب می‌کرد. با این حال این مردان قدرتمند که اغلب همیشه به تقلید از مرادشان، لباس نظامی به تن می‌کردند در تثبیت قدرت بی‌چون و چرای صدام و جاه‌طلبی‌های ویرانگرش که به ویرانی عراق انجامید، نقش داشتند.

* دو: در میان اطرافیان صدام حسین برزان تکریتی، همان برادر ناتنی کوچک‌ترش، سرنوشت بدتری از دیگران داشت. عراقی‌ها می‌گویند تشخیص اینکه برزان واقعا یک جانی بالفطره بوده یا مردی خانواده دوست و نسبتا ملایم کار آسانی نیست. او رئیس سازمان امنیت و اطلاعات عراق در زمان صدام بود و نقش مهمی در تثبیت وحشت از صدام داشت.

او خودش می‌گوید وقتی متملقان دور برادرش را گرفتند، راهش را از صدام جدا کرد تا به عنوان سفیر عراق در مقر سازمان ملل در ژنو به سوئیس برود. او در ژنو بیشتر وقتش را با سگ‌های عزیز دردانه‌اش می‌گذراند. در کتاب خاطراتی که از برزان باقی مانده، تشخیص اینکه این مرد با روحیه‌ای مهربان با کودکان و دوستار حیوانات قاتل مردم «دجیل» باشد، کار آسانی نیست.

اما آنچه سر برزان تکریتی را بالای دار برد، ماجرایی است که به سال ۱۹۸۲ برمی‌گردد. در شهرک دجیل در ۹۰کیلومتری بغداد، پس از آنکه صدام مورد استفبال مردم قرار گرفت، تیری از سلاحی در رفت که ممکن بود رئیس جمهور عراق را به کشتن بدهد. پس از جان سالم به در بردن صدام از این سوء قصد، او برادرش را راهی دجیل کرد تا مردان این شهرک را قتل عام ، زنان و کودکان را آواره کرده و زمین‌های حاصلخیز را به آتش بکشد.

بعدها در دادگاه آمریکایی‌ها، هم صدام و هم برادر ناتنی‌اش به همین جرم به اعدام محکوم شدند. برزان در سال ۲۰۰۶ اعدام شد. او در دادگاه‌هایش که مشترکا با خود صدام برگزار می‌شد،علاقه خود را در حالی به حزب بعث فریاد می‌زد که بر اساس خاطراتی که روایتی از آخرین سال‌های حکومت صدام است، چندان اعتقادی به برادرش نداشت و ناچار به همکاری با او بود. برزان روزی که روی صندلی اعدام ایستاد، از سرطان ستون فقرات رنج می‌برد و به وقت اعدام، سرش از تنش به شکل فجیعی جدا شد.

* سه: عدنان خیرالله را برخی دومین چهره عراق پس از صدام تا زمان زنده بودنش می‌شناسند. او برادر همسر اول رئیس‌جمهور بود و در سال‌های اولیه برای خودش برو و بیایی داشت. کم‌کم با خیانت‌های صدام به ساجده و اختلافاتی که در مورد جنگ عراق بین این دو نفر پیش آمد، می‌شد حدس زد که عدنان به سرنوشت خوبی دچار نخواهد شد. نزار الخزرجی، رئیس اسبق ستاد ارتش عراق می‌گوید: عدنان خیرالله یک بالگرد را می‌گیرد و به بغداد بر می‌گردد که در طول راه بالگرد سقوط می‌کند. من در اینجا نمی‌توانم نظر قاطع بدهم که آیا آب و هوای بد باعث این سانحه شد یا عدنان خیرالله قربانی یک قصه از پیش طراحی شده بود.

در آن سال‌ها مردم عراق دوگانه خیر و شر به راه انداخته بودند. از دست صدام به دلیل بی‌رحمی و تصمیمات بدش که عراق را به سمت سقوط اقتصادی برده و به شدت بدهکار کرده بود شکایت داشتند و در مقابل از یک نظامی خوش پوش و شسته رفته به نام خیرالله، چهره یک خیر مطلق را ساخته بودند. تا سال ۱۹۸۶ ستاره اقبال خیرالله در نزد صدام و مردم همزمان می‌درخشید تا زمانی که پای یک رقیب قدر به میان آمد که با دختر رئیس جمهور ازدواج کرده بود.

در همان سال صدام هم با‌ «سمیره شه بندر» همسر دومش ازدواج کرد. ساجده مانند شیری زخم خورده عصبانی بود و صدام عصبانیت او و عدی، پسر بزرگش از این ازدواج را از چشم عدنان خیرالله می‌دید که محبوب مادروپسر بود. با کشته شدن پیشکار صدام به دست عدی، به خاطر این ازدواج، عدنان خیرالله بیشتر از قبل از چشم صدام افتاد. این دشمنی بالاخره کلک خیرالله را کند. او وقتی سوار یک هلیکوپتر بود سقوط کرد و ننگ این سقوط بر گردن صدام افتاد که قبلا هم یک بار سعی کرده بود برادر زنش را بکشد.

کدخبر: ۳۳۵۷۵۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر