گلایه فیلمنامهنویس سریال شرم از کارگردان
روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون | بعد از گذشت ۱۱ قسمت از پخش سریال «شرم»، سعید فرهادی، نویسنده فیلمنامه این سریال، روز یکشنبه یادداشتی اعتراضی منتشر کرد و از مخاطبانش خواست این سریال را تماشا نکنند. یادداشت اعتراضی فرهادی نکات بسیاری را دربر میگرفت.
اما مهمترینشان این بود که سریالی که در حال پخش است ارتباطی به فیلمنامه نوشتهشده توسط او ندارد و بیمنطقی، بیهنری، سخیف بودن و کمفروشی در لحظهلحظهاش موج میزند. قصدمان این بود که با احمد کاوری، کارگردان این سریال درباره تمام مواردی که فرهادی نسبت به آنها گلایه داشته صحبت کنیم، اما متاسفانه این کارگردان به پیاممان پاسخ نداد.
*** کمکاری، نه نابلدی
سعید فرهادی در بخشی از یادداشت اعتراضیاش به ضعف و بیمنطقی و بیراهه رفتن سریال اشاره کرده و نوشته که هیچکدام از عوامل تولید، کارگردانی، بازیگری، فیلمبرداری، موسیقی و طراحی صحنه و لباس افراد کارنابلدی نیستند، اما مشکل از معیوب بودن سیستم است که مخاطبان برایشان اهمیتی ندارند. جدای از صحبتهای فرهادی اگر به سرعتعمل احمد کاوری در تولید سریالها دقت کنیم میتوانیم بیتوجهی به سلیقه و فهم مخاطبان را کاملا درک کنیم.
وقتی کارگردانی مدام مشغول ساخت سریال است و هنوز از یک اثر فارغ نشده و کارهایش را تماموکمال انجام نداده، به سراغ ساخت سریال دیگری میرود، واقعا وجود چنین ایرادهایی در اثرش عجیب نیست. کاوری بلافاصله بعد از ساخت سریال «وارش»، سراغ ساخت «شرم» رفت؛ سریالی که تولید آن تا همین اواخر ادامه داشت و بلافاصله بعد از آن هم «بچهمهندس۴» را کلید زد.
*** سریدوزی کارگردان
روز ۱۹ آبان در خبری اعلام شد که تصویربرداری سریال شرم به پایان رسیده و تدوین و سایر مراحل فنی این سریال برای پخش از شبکه سه سیما ادامه دارد. هنوز پنج روز از اعلام این خبر نگذشته، در روز ۲۴ آبان خبر دیگری منتشر شد که احمد کاوری سریال «بچهمهندس ۴» را کلید زده است. در شرایطی که هنوز مراحل تدوین و سایر مراحل فنی سریال به پایان نرسیده بود، کاوری مشغول تولید سریال دیگری شد. پس چطور توانست روی مراحل پس از تصویربرداری نظارت داشته باشد؟ طبیعتا این عجله روی تولید «بچهمهندس ۴» هم اثر خواهد داشت و بعدها خودش را نشان میدهد.
*** شگفتزدگی کودکان نابالغ
سعید فرهادی در یادداشت اعتراضیاش به این مسئله هم درباره سریال شرم اشاره کرده که «منطقها و الزامات اولیه دراماتیک که در کلاسهای مقدماتی این رشته تدریس میشوند، پیشکش؛ چیزهایی در کار میبینی که از بدیهیات زندگی واقعی و روزمره هم فرسنگها فاصله دارد و حتی کودکان نابالغ را به شگفت میآورد.»
نمونه صحبتهای فرهادی را میتوان در همین قسمت دوازدهم سریال دید. حسام یکی، دو روز به همراه لعیا به دفتر میرود و یکبار سر ساختمان میرود تا ایرادها را دربیاورد. با هیچکدام از همکاران جز لعیا و مادرش رفتوآمدی ندارد، اما بعد از رفتن از دفتر، شاکی پرونده و کارگر افغانستانی ساختمان در خانهاش میآیند و از او میخواهند به دادشان برسد.
یعنی هنوز تلفن همراه اختراع نشده و آدمها آنقدر نشانی هم را پیدا میکنند که در خانه هم میروند؟ این مسئله درباره روابط میان مادر حسام و لعیا هم وجود دارد. مادر حسام هربار به محض بروز هر مشکل، خودش را به خانه یا محل کار لعیا میرساند و جلوی او را میگیرد. در شرایط عادی طبیعتا همه این مشکلات را با تلفن حل میکنند و راه نمیافتند در خانه هم بروند. از این موارد در سریال زیاد میبینیم.
*** تجربه تلخ تا ثریا
جدای از تمام مشکلات و مواردی که سعید فرهادی در یادداشت گلایهآمیزش مطرح کرد، باید به این نکته هم اشاره کنیم که اولینباری نیست که فیلمنامه سعید فرهادی دچار چنین مشکلاتی میشود. چندسال پیش، او فیلمنامه سریال «تا ثریا» را برای سیروس مقدم نوشته بود. این سریال با سانسورهای بسیار زیادی روبهرو شد و نهایتا هم پایان آن تغییر کرد و به عنوان اثری ابتر روی آنتن رفت.
فرهادی طبیعتا به چنین برخوردهایی عادت داشت و میدانست در فیلمنامهای که برای سریال تلویزیونی میسازد هرگونه مشکلی ممکن است رخ دهد و امکان حذف هر موردی وجود دارد. بااینحال او به این مسئله اشاره کرده که سه سال، تمام وقت و انرژی و جسم و جانش را برای تحقیقات روی جزئیات سریال گذاشته و مدام فیلمنامه را محک زده تا چیزی از منطق و جذابیتش کم نشود، اما بدون حضور او سریال را ساختهاند و نامش را تغییر دادهاند و هرچقدر هم اصرار کرده نامش را از تیتراژ بردارند قبول نکردهاند. بههرحال امیدواریم خیلی زود بتوانیم با احمد کاوری درباره این موارد گپ بزنیم و این ابهامات را برطرف کنیم.